خانواده فراری
این شبها قاب تلویزیون در حال پخش سریالی است که شاید کمتر از فیلمسازان دیده باشیم که به آن پرداخته باشند؛ خانوادهای ساده و صمیمی که روایتکننده حال و احوالات دهه 70 است و نوجوانانی که برعکس دیگر فیلمها، آنها نقشهای اصلی و بخش مهمی از سریال را بازی میکنند.
به بهانه موضوع این شماره ازنوجوانه که خانواده است؛ به سراغ چهار شخصیت و بازیگر نوجوان این مجموعه یعنی حسین اوجاقلو، مهدیا ابوالعلی، محمدمهدی حسینی و نیکا بیات رفتهایم تا از ابعاد خانواده فراری و نقش مهم این قشر مهم از جامعه بگویند.
یک موقعهایی بود...!
دهه 80 را با پوست و گوشت استخوان لمس کردهام اما گاهی بهعنوان یک انسان آزاد با خود میگویم ایکاش میتوانستم در دهههای دیگر زیست کنم. جدا از علاقه من و نسلهای قبلی به دنیای فوتبال، دوست داشتم طعم سادهزیستی مامان و باباها را درک کنم.این سادهزیستی فکر میکنم قبلا زندگیها را قشنگتر کرده بود و خانوادهها کمتر دچار چالش میشدند. اگرچه آن زمان هم چالشهای خاصی وجود داشت اما حداقل تمام اعضای خانواده دستبهدست یکدیگر میدادند و آن مشکل را رفع میکردند.
مهدیا ابوالعلی در سریال فراری با شخصیت هدی در این مجموعه به ایفای نقش میپردازد و به نظر او تفاوتهای امروز و آن زمان که به دهه 70 برمیگردد، زمین تا آسمان است.
به عقیده او شاید زمان آنچنان زیادی از دهه 70 نگذشته باشد اما عوامل دیگر و پیشرفت علم و تکنولوژی، باعث شده تا زندگیها از آن رنگوبوی سادهزیستی فاصله بگیرند.
بازیگر نقش هدی درباره اولین تجربه بازی خود مقابل دوربینها گفت: بهعنوان اولین تجربه خود در نقش یک بازیگر سعی کردم در فرصت و مدت کوتاهی ارتباط خودم را با نقش هدی برقرار کنم، چراکه میخواستم خوب خودم را مقابل دوربینها به نمایش بگذارم. برای مثال من برای شخصیت هدی یک دفتر خاطرات درست کرده و سعی کردم او را بشناسم و بدانم دقیقا چه شخصیتی با چه خاطراتی دارد. وقتی برای این شخصیت خاطرات مختلفی مینوشتم، میتوانستم زیست او را برای خودم قابل لمستر کنم و این مورد به من کمک میکرد.
به نظر مهدیا ابوالعلی تفریحات یک دهه شصتی تا نوجوان امروزی زمین تا آسمان متفاوت است و من سعی کردم از هر ابعادی هدی و زیست نداشته آن زمان خود را در قالب هدی درست و ایجاد کنم، برای مثال فکر کردم خانوادهها در آن مدت چه رفتاری از خود نشان میدادند و حتی درباره چگونگی علاقهمندی هدی به اقتصاد نیز دلیل تراشیدم تا همهچیز برای من قابل لمستر شود.
زندگی به همراه قارچ و پنیر!
بعضی اوقات سادهترین چیزها را فراموش میکنیم، برای مثال فراموش میکنیم یک زمانی برعکس اکنون مهمانیهای خانوادگی سادهای را در کنار هم برگزار میکردیم. فراموش میکنیم که دقیقا این تلفن همراه، تلویزیون و اینترنت بود که میان ما دیوار کشید و در نهایت فکر میکنم ما آدمها روزبهروز بیشتر از قبل درگیر فراموشی سهوی و عمدی میشویم.
حسین اوجاقلو، بازیگر نوجوان و نقش اصلی مجموعه سریال فراری که نقش هادی و پسر کوچک خانواده را ایفا میکند، درباره تفاوت روابط خانوادگی از جمله پدر و مادر با فرزندان و بچهها با یکدیگر دیدگاه جالبی را بیان کرد.
به عقیده هادی زندگی همان زندگی است اما فقط به آن تلفن همراه، اینترنت، تلویزیون و چیزهای دیگری اضافه شده، وگرنه ما در جایی زندگی میکنیم که زیر یک سقف کنار هم حضور داریم اما به واسطه این موارد حواسمان به یکدیگر نیست، برای مثال من درگیر تماشای تلویزیون هستم و همزمان برادرم برای ساعاتی به داخل اتاق میرود و پدر هم مشغول کار کردن است. حال باید بگویم که مادر در بین این رفتوآمد آشپزخانه تا اتاق خواب و پذیرایی حضور دارد و میخواهد خانه را مدیریت کند.
در کل این ارتباط خانوادگی هنوز در جریان است اما به گمان و نظر من شکل آن تغییر پیدا کرده است. این تغییر شکل و فرم ارتباط خانوادگی میتواند برای بعضیها مثبت باشد و با یکدیگر ارتباط خوبی داشته باشند، اما ممکن است برای بعضی خانوادهها برعکس باعث کمرنگشدن کانون گرم خانواده شود.
در ادامه این نشست و گپوگفت با حسین اوجاقلو، حرفها گرچه به درازا میکشید اما چیزهای جالبی گفته میشد.
شخصیت هادی در فیلم فراری از زندگی واقعی و یکی از قانونهای خانه خودشان گفت: شاید عجیب باشد اما در خانه ما یک رسمی وجود دارد که بعد ازساعت10شب همه موظف هستند که تلفنهای همراه خود را در یک مکان مشخص قرار بدهند تا در کنار یکدیگر شب را بگذرانیم و حتی زودتر به استقبال خواب برویم، معمولا یا با صحبتکردن وقت خود را میگذرانیم یا بعضی وقتها دور هم جمع میشویم و بازیهای خانوادگی مثل ماروپله، پانتومیم و...انجام میدهیم.
در نهایت به عقیده هادی این موارد و وجود این قوانین و نظام تربیتی در خانواده میتواند اثربخش باشد و روی رفتار و خلقوخوی تمام اعضای خانواده تاثیر مثبتی میگذارد.
صدای نوجوانان افغانستانی
در زندگی روزمره افراد مختلفی هستند که میتوانند گاهی تاثیرگذار باشند و بعضی وقتها تاثیرگذار نباشند. اما بههرحال در جامعه و اجتماعی که زیست میکنیم، اتباع افغان نیز بخشی از اجتماع و زیست ما را تشکیل دادهاند و گاهی چالشهای آنها بیشتر از ماست.
محمدمهدی حسینی، بازیگر نقش یونس در این مجموعه است و میتوان گفت در این فیلم تیم کارگردانی و محتوایی سعی کرده تا به واسطه حضور نوجوان اتباع افغان، بخشی از چالشهای اینگونه نوجوانان را برای عموم مردم جامعه به تصویر بکشد که شاید بتوان گفت این امر با موفقیت صورت گرفته است.محمدمهدی حسینی درباره شخصیت خود در این فیلم گفت: من سعی کردم مشکلات یک نوجوان افغانستانی را به بهترین شکل به تصویر بکشم و تمام فکر و ذکر من نمایش دغدغههای این قشر بود که روزمره با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنند. برای مثال در یک قسمت از این مجموعه، بهدلیل افغانستانی بودنم، اجازه ندارم وارد سالن ورزش کشتی شوم و در کل تمام تلاش خودم را چه در فیلم و چه در واقعیت به کار گرفتهام که یک دغدغهمند مردم و صدای نوجوانان افغانستانی باشم.
از دنیای عاطفه بگو
یکی از ویژگیهای روابط فامیلی و خانوادگی آن زمان ارتباط فعال فامیلهای نزدیک با یکدیگر بود که همیشه این دلیل باعث میشد تا اگر یکی از خانوادهها با چالشی مواجه شود، دیگر قشرها از این خانواده سریع مطلع میشوند و تمام اعضای خانواده از یکدیگر حمایت میکنند. جدا از این موارد وارد داستان جدید دیگری در این مجموعه میشویم. بازیگر عاطفه، دخترخاله هدی یک دختر تکفرزند است که شاید زیاد در این مجموعه زیاد به او اجازه ورود به جمع بزرگترها ندهند اما باقی اعضای خانواده نمیدانند که او از بلوغ نسبتا خوبی برخوردار است و میتواند هر مسئلهای را به شکل کامل حل کند.
نیکا بیات یکی دیگر از نوجوانان حاضر در این سریال و دارنده یکی از گرههای این مجموعه که نقش عاطفه را ایفا میکند، درباره شخصیت خود در این فیلم گفت: من در این سریال نقش دختری را بازی میکنم که به واسطه تکفرزند بودن در حال اذیتشدن است و درهمین چند قسمت گذشته به پدر و مادر خود گفته که دلش برادر میخواهد.
شاید در این مجموعه دختری خجالتی و از دید بقیه و بینندگان این سریال کمحرف و بچه به نظر برسم اما در یک جایی از این مجموعه حرفهایی زدم که تماما برعکس این نظریهها اتفاق افتاد و به نظر من عاطفه، دختری است که از سن خود بیشتر میفهمد و بیشتر توانایی درک موارد را دارد.
نیکا بیات درباره تکفرزند بودن و معایب آن گفت: من با اینکه در زندگی واقعی خود تکفرزند نیستم اما در طول بازی در سریال میتوانستم کاملا کسانی را که تکفرزند هستند، درک کنم و بعضی وقتها با جستوجو در شخصیت عاطفه و شخصیت دوستان تکفرزند خود، نشانههایی از کمحرفی و خجالتیبودن را پیدا کنم که از تکفرزند بودن آنها سرچشمه میگیرد.
پدر؛ اولین قهرمان هر فرزند
درست در زمانی که از اوایل انقلاب مشکلات زیادی در جامعه مانند جنگ رخ داد، نگاه جامعه به وسیله شهدای دفاع مقدس به سمت پرورش قهرمانهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و...سوق پیدا کرد اما زمانی که صنعت فیلمسازی و پروژه ابرقهرمانسازی هالیوود و نتفلیکس توسعه یافت، ازآن ارزشها وآرمانهای خود در نسل جدید و نوجوانان، مخصوصا دهههای 80 و 90 دور شدیم. حالا در این نشست موضوع قهرمانپروری را بین صحبتها مطرح کردیم تا از تفاوت قهرمانهای دوران دهه 70 نوجوانان و این روزها صحبت کنیم.
نیکا بیات بازیگر شخصیت عاطفه به این موضوع اشاره کرد که این نگاه قهرمانپروری به خود خانوادهها برمیگردد، چراکه نگاه خانوادههای آن زمان با اکنون تا حدود زیادی متفاوت شده و خود پدران و مادران، معنی قهرمان را برای بچههای خود تعریف میکنند.برای مثال اگر یک خانواده برای بچههای خود اززندگی شهدا حرف بزند، قطعا آن پسر یا دختر با توجه به مسیری که خانواده برای او تداعی کرده، جلو میرود.
حسین اوجاقلو در ادامه این موضوع گفت من فکر میکنم قهرمان هر فرزندی پدرش است و فرزندان خانواده در درجه اول به پدران خود نگاه میکنند و سپس مسیر خود را در پیش میگیرند. برای مثال ما در خانواده در ایام محرم و صفر فقط مداحی و نوحه گوش میدهیم و خانه و لباسهای خود را در این ایام سیاهپوش میکنیم، در کل به نظر من همهچیز به خانواده برمیگردد و میتواند حتی برعکس این موضوع نیز برای هرکسی رخ دهد.
محمدمهدی حسینی بازیگر شخصیت یونس در سریال فراری به این موضوع اشاره کرد که من به واسطه پایگاه مسجدی که در آنجا فعالیت میکنم با این مجموعه آشنا شدم و خیلی خوشحالم در کشور ایران فضایی به نام مسجد وجود دارد که ما افغانستانیها میتوانیم به آشنایی با فضاهای تربیتی بپردازیم، چراکه من در همین پایگاه بسیج میتوانم با سبک زندگی شهدای ایرانی و افغانستانی مدافع حرم آشنا شوم و مسیر آنها را ادامه بدهم. بازیگر شخصیت یونس در ادامه گفت: من در مدرسه یک دوستی دارم که ارزشها و قهرمانهایش با من زمین تا آسمان تفاوت دارد اما سعی کردم به کمک خدا دستش را بگیرم و با مسجد و فعالیتهای خودمان آن را آشنا کنم که در کل خدا را شکر این امر تحقق پیدا کرد.
هادی و حسین!
بعضی وقتها ممکن است بازیکردن در نقش یک شخصیت، ویژگیهای مختلف آن کاراکتر را به رفتار و اخلاق آن بازیگر اضافه کرده یا حتی از او کم کند. حسین اوجاقلو در برابر این سوال که چقدر شخصیت حسین با هادی در فیلم یا برعکس شباهت دارد، گفت: فکر میکنم شباهتهای کم و زیادی داشته باشد اما بعضی وقتها ممکن است شخصیت هادی جلوی بزرگترها فریاد بکشد اما شخصیت حسین در زندگی واقعی به این صورت نیست، من بعد از بازی در سریال شاید بتوانم اعلام کنم که حداقل بهصورت شاخص یکی از رفتارهای هادی را به ارث بردهام و آن رفتار بیخیالی است!
در شخصیت من که حسین هستم اگر قرار باشد با کسی راس ساعتی یک دیداری داشته باشم، سعی میکنم نیم ساعت زودتر از آن وقت در آنجا حضور داشته باشم اما بعضی وقتها شخصیت بیخیالی هادی وارد من میشود و سر آن قرار دیرتر میروم.
تفاوت یا در راس توجه بودن؟
بعضی وقتها ممکن است با خود بگوییم ایکاش به سادهزیستی و آن رنگ و لعاب خوش دنیای دهه 70 و قدیم مامان و باباها برگردیم، ولی در عمل شاید برعکس دنبال نشاندادن تفاوتهای خودمان هستیم.
مهدیا ابوالعلی، بازیگر شخصیت هدی در سریال فراری معتقد است همه ما میخواهیم به عقب برگردیم اما یک چیزی به نام رقابت در زندگی روزمره خود باعث شده که نتوانیم آن خواستهمان را عملی کنیم. به عقیده او امروزه همه دنبال خاصبودن هستند و بین نوجوانان رقابت چه کسی از دیگران خاصتر است در جریان است که همین امر باعث شده از اصالتهای آن زمان دور شویم. در کل باید به شخصیت هدی افتخار کنم که یک دختر کدبانو است که در خانواده کارهایی را انجام داده و وظایفی را بر دوش میکشد که به عقیده دیگران امروزه یک امر عادی محسوب میشود.
درنهایت مهدیا ابوالعلی اشاره دارد به اینکه شخصیتهای عادی کم شده وهمه بهدنبال مواردخاصی درخودهستندکه به بقیه نشان بدهند.
ماموریت غیرممکن
در تولید هر مجموعه تلویزیونی ممکن است بازیگران نقش اصلی آن مجموعه با چالشهای جدی و سختی روبهرو شوند که یکی از آن ماجراها این بود حسین اجاقلو باید تا شروع فیلمبرداری رشته کشتی را در اولویت خود قرار میداد تا بتواند از پس شخصیت هادی کشتیگیر بربیاید.
حسین اوجاقلو دراین مورد گفت: بعد از زمان ضبط سکانسها وقتی همه به سمت خانههای خود حرکت میکردند، من باید مستقیم با خستگی ناشی از سکانسها، مدرسه و آفیشهای صبح زود به باشگاه کشتی میرفتم تا بتوانم از پس وظیفه خود بربیایم. بعضی وقتها وقتی به خانه برمیگشتم،سعی میکردم خودم را هرطور شده، بیدار نگه دارم تا بتوانم دیالوگهای قسمت بعدی را حفظ کنم و به آن مسلط شوم.یکی ازموارد دیگری که شاید کمتر کسی از من و باقی بچهها بداند، این است که مدارس ما متاسفانه همکاریهای لازم را انجام نمیدادند و مجبور میشدیم سخت برای درسهای باقیمانده در وقت ناهار و شام تلاش و مطالعه کنیم.
عاقلتر از آنیم که دیوانه نباشیم
جدا از حسین اوجاقلو که در قسمت قبلی به مشکلات او در حین شروع و انجام پروژه اشاره شد، مهدیا ابوالعلی نیز با چالشهایی در ابتدای شروع این پروژه مواجه شده بود که میتوانست دلیلی باشد تا از انجام این کار و بازی در این فیلم منصرف شود.
بازیگر شخصیت هدی در این رابطه گفت: من بهعنوان دختری که چادری هستم و این سبک پوشش را برای خود انتخاب کردهام، این امر بسیار سخت و پرچالش بود که در ابتدا برای تست گریم چادر خود را از سر بردارم و شاید بقیه اطلاع نداشته باشند اما وقتی برای اولینبار در تست گریم و... حاضر شدم، حالم بد شد و نتوانستم برای مدتی به سر کار و ادامه آن پروژه برگردم.
مهدیا ابوالعلی در ادامه این نشست اشاره داشت که حتی در بین ضبط سکانسها در آخرین لحظه چادر را از سر میبرداشتم و آن را به شخص دیگری میسپردم و بعد از آن شخص تحویل میگرفتم، شاید در ابتدا معذب شده بودم و از قضاوتهای بقیه میترسیدم اما بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که خود واقعی شخصیتم را بیشتر از قبل قبول داشته باشم و از این ترسها خودداری کنم. در نهایت من همیشه در این لحظات میگویم اصلا بگذار به تو بگویند دیوانه، چراکه عاقلتر از آنیم که دیوانه نباشیم.
امیرحسین علینیافرد - نوجوانه
یک موقعهایی بود...!
دهه 80 را با پوست و گوشت استخوان لمس کردهام اما گاهی بهعنوان یک انسان آزاد با خود میگویم ایکاش میتوانستم در دهههای دیگر زیست کنم. جدا از علاقه من و نسلهای قبلی به دنیای فوتبال، دوست داشتم طعم سادهزیستی مامان و باباها را درک کنم.این سادهزیستی فکر میکنم قبلا زندگیها را قشنگتر کرده بود و خانوادهها کمتر دچار چالش میشدند. اگرچه آن زمان هم چالشهای خاصی وجود داشت اما حداقل تمام اعضای خانواده دستبهدست یکدیگر میدادند و آن مشکل را رفع میکردند.
مهدیا ابوالعلی در سریال فراری با شخصیت هدی در این مجموعه به ایفای نقش میپردازد و به نظر او تفاوتهای امروز و آن زمان که به دهه 70 برمیگردد، زمین تا آسمان است.
به عقیده او شاید زمان آنچنان زیادی از دهه 70 نگذشته باشد اما عوامل دیگر و پیشرفت علم و تکنولوژی، باعث شده تا زندگیها از آن رنگوبوی سادهزیستی فاصله بگیرند.
بازیگر نقش هدی درباره اولین تجربه بازی خود مقابل دوربینها گفت: بهعنوان اولین تجربه خود در نقش یک بازیگر سعی کردم در فرصت و مدت کوتاهی ارتباط خودم را با نقش هدی برقرار کنم، چراکه میخواستم خوب خودم را مقابل دوربینها به نمایش بگذارم. برای مثال من برای شخصیت هدی یک دفتر خاطرات درست کرده و سعی کردم او را بشناسم و بدانم دقیقا چه شخصیتی با چه خاطراتی دارد. وقتی برای این شخصیت خاطرات مختلفی مینوشتم، میتوانستم زیست او را برای خودم قابل لمستر کنم و این مورد به من کمک میکرد.
به نظر مهدیا ابوالعلی تفریحات یک دهه شصتی تا نوجوان امروزی زمین تا آسمان متفاوت است و من سعی کردم از هر ابعادی هدی و زیست نداشته آن زمان خود را در قالب هدی درست و ایجاد کنم، برای مثال فکر کردم خانوادهها در آن مدت چه رفتاری از خود نشان میدادند و حتی درباره چگونگی علاقهمندی هدی به اقتصاد نیز دلیل تراشیدم تا همهچیز برای من قابل لمستر شود.
زندگی به همراه قارچ و پنیر!
بعضی اوقات سادهترین چیزها را فراموش میکنیم، برای مثال فراموش میکنیم یک زمانی برعکس اکنون مهمانیهای خانوادگی سادهای را در کنار هم برگزار میکردیم. فراموش میکنیم که دقیقا این تلفن همراه، تلویزیون و اینترنت بود که میان ما دیوار کشید و در نهایت فکر میکنم ما آدمها روزبهروز بیشتر از قبل درگیر فراموشی سهوی و عمدی میشویم.
حسین اوجاقلو، بازیگر نوجوان و نقش اصلی مجموعه سریال فراری که نقش هادی و پسر کوچک خانواده را ایفا میکند، درباره تفاوت روابط خانوادگی از جمله پدر و مادر با فرزندان و بچهها با یکدیگر دیدگاه جالبی را بیان کرد.
به عقیده هادی زندگی همان زندگی است اما فقط به آن تلفن همراه، اینترنت، تلویزیون و چیزهای دیگری اضافه شده، وگرنه ما در جایی زندگی میکنیم که زیر یک سقف کنار هم حضور داریم اما به واسطه این موارد حواسمان به یکدیگر نیست، برای مثال من درگیر تماشای تلویزیون هستم و همزمان برادرم برای ساعاتی به داخل اتاق میرود و پدر هم مشغول کار کردن است. حال باید بگویم که مادر در بین این رفتوآمد آشپزخانه تا اتاق خواب و پذیرایی حضور دارد و میخواهد خانه را مدیریت کند.
در کل این ارتباط خانوادگی هنوز در جریان است اما به گمان و نظر من شکل آن تغییر پیدا کرده است. این تغییر شکل و فرم ارتباط خانوادگی میتواند برای بعضیها مثبت باشد و با یکدیگر ارتباط خوبی داشته باشند، اما ممکن است برای بعضی خانوادهها برعکس باعث کمرنگشدن کانون گرم خانواده شود.
در ادامه این نشست و گپوگفت با حسین اوجاقلو، حرفها گرچه به درازا میکشید اما چیزهای جالبی گفته میشد.
شخصیت هادی در فیلم فراری از زندگی واقعی و یکی از قانونهای خانه خودشان گفت: شاید عجیب باشد اما در خانه ما یک رسمی وجود دارد که بعد ازساعت10شب همه موظف هستند که تلفنهای همراه خود را در یک مکان مشخص قرار بدهند تا در کنار یکدیگر شب را بگذرانیم و حتی زودتر به استقبال خواب برویم، معمولا یا با صحبتکردن وقت خود را میگذرانیم یا بعضی وقتها دور هم جمع میشویم و بازیهای خانوادگی مثل ماروپله، پانتومیم و...انجام میدهیم.
در نهایت به عقیده هادی این موارد و وجود این قوانین و نظام تربیتی در خانواده میتواند اثربخش باشد و روی رفتار و خلقوخوی تمام اعضای خانواده تاثیر مثبتی میگذارد.
صدای نوجوانان افغانستانی
در زندگی روزمره افراد مختلفی هستند که میتوانند گاهی تاثیرگذار باشند و بعضی وقتها تاثیرگذار نباشند. اما بههرحال در جامعه و اجتماعی که زیست میکنیم، اتباع افغان نیز بخشی از اجتماع و زیست ما را تشکیل دادهاند و گاهی چالشهای آنها بیشتر از ماست.
محمدمهدی حسینی، بازیگر نقش یونس در این مجموعه است و میتوان گفت در این فیلم تیم کارگردانی و محتوایی سعی کرده تا به واسطه حضور نوجوان اتباع افغان، بخشی از چالشهای اینگونه نوجوانان را برای عموم مردم جامعه به تصویر بکشد که شاید بتوان گفت این امر با موفقیت صورت گرفته است.محمدمهدی حسینی درباره شخصیت خود در این فیلم گفت: من سعی کردم مشکلات یک نوجوان افغانستانی را به بهترین شکل به تصویر بکشم و تمام فکر و ذکر من نمایش دغدغههای این قشر بود که روزمره با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنند. برای مثال در یک قسمت از این مجموعه، بهدلیل افغانستانی بودنم، اجازه ندارم وارد سالن ورزش کشتی شوم و در کل تمام تلاش خودم را چه در فیلم و چه در واقعیت به کار گرفتهام که یک دغدغهمند مردم و صدای نوجوانان افغانستانی باشم.
از دنیای عاطفه بگو
یکی از ویژگیهای روابط فامیلی و خانوادگی آن زمان ارتباط فعال فامیلهای نزدیک با یکدیگر بود که همیشه این دلیل باعث میشد تا اگر یکی از خانوادهها با چالشی مواجه شود، دیگر قشرها از این خانواده سریع مطلع میشوند و تمام اعضای خانواده از یکدیگر حمایت میکنند. جدا از این موارد وارد داستان جدید دیگری در این مجموعه میشویم. بازیگر عاطفه، دخترخاله هدی یک دختر تکفرزند است که شاید زیاد در این مجموعه زیاد به او اجازه ورود به جمع بزرگترها ندهند اما باقی اعضای خانواده نمیدانند که او از بلوغ نسبتا خوبی برخوردار است و میتواند هر مسئلهای را به شکل کامل حل کند.
نیکا بیات یکی دیگر از نوجوانان حاضر در این سریال و دارنده یکی از گرههای این مجموعه که نقش عاطفه را ایفا میکند، درباره شخصیت خود در این فیلم گفت: من در این سریال نقش دختری را بازی میکنم که به واسطه تکفرزند بودن در حال اذیتشدن است و درهمین چند قسمت گذشته به پدر و مادر خود گفته که دلش برادر میخواهد.
شاید در این مجموعه دختری خجالتی و از دید بقیه و بینندگان این سریال کمحرف و بچه به نظر برسم اما در یک جایی از این مجموعه حرفهایی زدم که تماما برعکس این نظریهها اتفاق افتاد و به نظر من عاطفه، دختری است که از سن خود بیشتر میفهمد و بیشتر توانایی درک موارد را دارد.
نیکا بیات درباره تکفرزند بودن و معایب آن گفت: من با اینکه در زندگی واقعی خود تکفرزند نیستم اما در طول بازی در سریال میتوانستم کاملا کسانی را که تکفرزند هستند، درک کنم و بعضی وقتها با جستوجو در شخصیت عاطفه و شخصیت دوستان تکفرزند خود، نشانههایی از کمحرفی و خجالتیبودن را پیدا کنم که از تکفرزند بودن آنها سرچشمه میگیرد.
پدر؛ اولین قهرمان هر فرزند
درست در زمانی که از اوایل انقلاب مشکلات زیادی در جامعه مانند جنگ رخ داد، نگاه جامعه به وسیله شهدای دفاع مقدس به سمت پرورش قهرمانهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و...سوق پیدا کرد اما زمانی که صنعت فیلمسازی و پروژه ابرقهرمانسازی هالیوود و نتفلیکس توسعه یافت، ازآن ارزشها وآرمانهای خود در نسل جدید و نوجوانان، مخصوصا دهههای 80 و 90 دور شدیم. حالا در این نشست موضوع قهرمانپروری را بین صحبتها مطرح کردیم تا از تفاوت قهرمانهای دوران دهه 70 نوجوانان و این روزها صحبت کنیم.
نیکا بیات بازیگر شخصیت عاطفه به این موضوع اشاره کرد که این نگاه قهرمانپروری به خود خانوادهها برمیگردد، چراکه نگاه خانوادههای آن زمان با اکنون تا حدود زیادی متفاوت شده و خود پدران و مادران، معنی قهرمان را برای بچههای خود تعریف میکنند.برای مثال اگر یک خانواده برای بچههای خود اززندگی شهدا حرف بزند، قطعا آن پسر یا دختر با توجه به مسیری که خانواده برای او تداعی کرده، جلو میرود.
حسین اوجاقلو در ادامه این موضوع گفت من فکر میکنم قهرمان هر فرزندی پدرش است و فرزندان خانواده در درجه اول به پدران خود نگاه میکنند و سپس مسیر خود را در پیش میگیرند. برای مثال ما در خانواده در ایام محرم و صفر فقط مداحی و نوحه گوش میدهیم و خانه و لباسهای خود را در این ایام سیاهپوش میکنیم، در کل به نظر من همهچیز به خانواده برمیگردد و میتواند حتی برعکس این موضوع نیز برای هرکسی رخ دهد.
محمدمهدی حسینی بازیگر شخصیت یونس در سریال فراری به این موضوع اشاره کرد که من به واسطه پایگاه مسجدی که در آنجا فعالیت میکنم با این مجموعه آشنا شدم و خیلی خوشحالم در کشور ایران فضایی به نام مسجد وجود دارد که ما افغانستانیها میتوانیم به آشنایی با فضاهای تربیتی بپردازیم، چراکه من در همین پایگاه بسیج میتوانم با سبک زندگی شهدای ایرانی و افغانستانی مدافع حرم آشنا شوم و مسیر آنها را ادامه بدهم. بازیگر شخصیت یونس در ادامه گفت: من در مدرسه یک دوستی دارم که ارزشها و قهرمانهایش با من زمین تا آسمان تفاوت دارد اما سعی کردم به کمک خدا دستش را بگیرم و با مسجد و فعالیتهای خودمان آن را آشنا کنم که در کل خدا را شکر این امر تحقق پیدا کرد.
هادی و حسین!
بعضی وقتها ممکن است بازیکردن در نقش یک شخصیت، ویژگیهای مختلف آن کاراکتر را به رفتار و اخلاق آن بازیگر اضافه کرده یا حتی از او کم کند. حسین اوجاقلو در برابر این سوال که چقدر شخصیت حسین با هادی در فیلم یا برعکس شباهت دارد، گفت: فکر میکنم شباهتهای کم و زیادی داشته باشد اما بعضی وقتها ممکن است شخصیت هادی جلوی بزرگترها فریاد بکشد اما شخصیت حسین در زندگی واقعی به این صورت نیست، من بعد از بازی در سریال شاید بتوانم اعلام کنم که حداقل بهصورت شاخص یکی از رفتارهای هادی را به ارث بردهام و آن رفتار بیخیالی است!
در شخصیت من که حسین هستم اگر قرار باشد با کسی راس ساعتی یک دیداری داشته باشم، سعی میکنم نیم ساعت زودتر از آن وقت در آنجا حضور داشته باشم اما بعضی وقتها شخصیت بیخیالی هادی وارد من میشود و سر آن قرار دیرتر میروم.
تفاوت یا در راس توجه بودن؟
بعضی وقتها ممکن است با خود بگوییم ایکاش به سادهزیستی و آن رنگ و لعاب خوش دنیای دهه 70 و قدیم مامان و باباها برگردیم، ولی در عمل شاید برعکس دنبال نشاندادن تفاوتهای خودمان هستیم.
مهدیا ابوالعلی، بازیگر شخصیت هدی در سریال فراری معتقد است همه ما میخواهیم به عقب برگردیم اما یک چیزی به نام رقابت در زندگی روزمره خود باعث شده که نتوانیم آن خواستهمان را عملی کنیم. به عقیده او امروزه همه دنبال خاصبودن هستند و بین نوجوانان رقابت چه کسی از دیگران خاصتر است در جریان است که همین امر باعث شده از اصالتهای آن زمان دور شویم. در کل باید به شخصیت هدی افتخار کنم که یک دختر کدبانو است که در خانواده کارهایی را انجام داده و وظایفی را بر دوش میکشد که به عقیده دیگران امروزه یک امر عادی محسوب میشود.
درنهایت مهدیا ابوالعلی اشاره دارد به اینکه شخصیتهای عادی کم شده وهمه بهدنبال مواردخاصی درخودهستندکه به بقیه نشان بدهند.
ماموریت غیرممکن
در تولید هر مجموعه تلویزیونی ممکن است بازیگران نقش اصلی آن مجموعه با چالشهای جدی و سختی روبهرو شوند که یکی از آن ماجراها این بود حسین اجاقلو باید تا شروع فیلمبرداری رشته کشتی را در اولویت خود قرار میداد تا بتواند از پس شخصیت هادی کشتیگیر بربیاید.
حسین اوجاقلو دراین مورد گفت: بعد از زمان ضبط سکانسها وقتی همه به سمت خانههای خود حرکت میکردند، من باید مستقیم با خستگی ناشی از سکانسها، مدرسه و آفیشهای صبح زود به باشگاه کشتی میرفتم تا بتوانم از پس وظیفه خود بربیایم. بعضی وقتها وقتی به خانه برمیگشتم،سعی میکردم خودم را هرطور شده، بیدار نگه دارم تا بتوانم دیالوگهای قسمت بعدی را حفظ کنم و به آن مسلط شوم.یکی ازموارد دیگری که شاید کمتر کسی از من و باقی بچهها بداند، این است که مدارس ما متاسفانه همکاریهای لازم را انجام نمیدادند و مجبور میشدیم سخت برای درسهای باقیمانده در وقت ناهار و شام تلاش و مطالعه کنیم.
عاقلتر از آنیم که دیوانه نباشیم
جدا از حسین اوجاقلو که در قسمت قبلی به مشکلات او در حین شروع و انجام پروژه اشاره شد، مهدیا ابوالعلی نیز با چالشهایی در ابتدای شروع این پروژه مواجه شده بود که میتوانست دلیلی باشد تا از انجام این کار و بازی در این فیلم منصرف شود.
بازیگر شخصیت هدی در این رابطه گفت: من بهعنوان دختری که چادری هستم و این سبک پوشش را برای خود انتخاب کردهام، این امر بسیار سخت و پرچالش بود که در ابتدا برای تست گریم چادر خود را از سر بردارم و شاید بقیه اطلاع نداشته باشند اما وقتی برای اولینبار در تست گریم و... حاضر شدم، حالم بد شد و نتوانستم برای مدتی به سر کار و ادامه آن پروژه برگردم.
مهدیا ابوالعلی در ادامه این نشست اشاره داشت که حتی در بین ضبط سکانسها در آخرین لحظه چادر را از سر میبرداشتم و آن را به شخص دیگری میسپردم و بعد از آن شخص تحویل میگرفتم، شاید در ابتدا معذب شده بودم و از قضاوتهای بقیه میترسیدم اما بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که خود واقعی شخصیتم را بیشتر از قبل قبول داشته باشم و از این ترسها خودداری کنم. در نهایت من همیشه در این لحظات میگویم اصلا بگذار به تو بگویند دیوانه، چراکه عاقلتر از آنیم که دیوانه نباشیم.
امیرحسین علینیافرد - نوجوانه