نسخه Pdf

سعی کردم خودم را گم نکنم

گپ‌وگفت با رابعه مدنی، مادر همیشه مهربان سریال‌های تلویزیونی

سعی کردم خودم را گم نکنم

رابعه مدنی در عالم واقعیت مادر امیرشهاب رضویان، کارگردان و نویسنده است و در دنیای هنر، مادر بسیاری از بازیگران ایران. او تا به امروز در سریال‌های خاطره‌انگیز زیادی از جمله وضعیت سفید، سر دلبران، تعبیر وارونه یک رویا، پایتخت ۲، مدینه، هیات‌مدیره و خوشنام به ایفای نقش پرداخته است، همه هم در قالب نقش مادر و مادربزرگ‌های مهربان.

مدنی اذعان دارد که این‌گونه نقش مادران رابیشتر می‌پسندد و دوست دارد تا همیشه در شمایل نقش‌های مثبت جلوی دوربین برود. این بازیگر درتمامی کارهای پسرش نیز بازی کرده، ازجمله درتله‌فیلم «تابستان عزیز»که فضایش درمشهد وحرم امام رضا(ع) می‌گذرد. مدنی از بازخوردهای خوبی که از مردم بابت نقش‌هایش می‌گیرد سخن می‌گوید و تاکید می‌کند که خود واقعی‌اش است و هیچ‌گاه خودش را گم نکرده‌. او از سریال‌های وضعیت سفید وسر دلبران به عنوان آثاری یاد می‌کند که نقش مادرانی مهربان و متفاوت را در آنها ایفا کرده است.

ایام شهادت امام رضا(ع) نزدیک است و شما بازی در تله‌فیلم تابستان عزیز را در کارنامه خود دارید. از حضور در این تله‌فیلم که داستانش در مشهد می‌گذرد، بگویید.
من درتابستان عزیز یک مادربزرگ هستم. نوه ۱۳ــ۱۲ ساله‌ای دارم که پیشنهادرفتن به مشهد رامی‌دهد، اما من قبول نمی‌کنم. او اصرار می‌کند به کسی نگوییم وبی‌خبر برویم، غافل ازاین‌که من مشهدرا برای زیارت امام رضا(ع) می‌خواهم و خودش برای تماشای بازی فوتبال. تله‌فیلم خیلی شیرینی بود. من به حرم می‌روم، اما نوه‌ام را گم می‌کنم و او گریه‌کنان از امام رضا(ع) می‌خواهد تا پیدایم کند. آقای مهران رجبی نقش خادم حرم را بازی می‌کرد.مردم این کار را خیلی دوست داشتند و بازخوردهای خیلی خوبی گرفتم. هر کسی مرا در کوچه و خیابان می‌بیند، می‌گوید زنده باشی خانم مدنی، چراکه خودم را گم نکرده‌ام و خود واقعی‌ام هستم. هیچ‌وقت بی‌ادبانه با کسی صحبت نمی‌کنم. لحظه به لحظه بازی در تابستان عزیز برایم خاطره‌انگیز بوده، و خیلی خوشخالم که مورد پسند مردم واقع شده است.

کارگردان تابستان عزیز پسرتان امیرشهاب رضویان است. همکاری با ایشان چگونه تجربه‌ای بود؟
شهاب هر کاری که بخواهد بسازد نقشی هم برای من در نظر می‌گیرد. فکر می‌کنم با خودش می‌گوید مادرم پیر است و اگر بعدها این فیلم یا سریال را ببینم به یادش می‌افتم. می‌خواهد یادگاری از من داشته باشد.

نحوه برخورد پسرتان هنگام کار با شما چگونه است؟ با رفتارش در خانه تفاوت دارد؟
وقتی نقشی برایم درنظر می‌گیرد، توضیحات لازم را می‌دهد و می‌گوید که چه‌کار باید بکنم و چه بگویم. هنگام ضبط وقتی می‌بیند چیزی از دیالوگ‌ام را جا انداخته‌ام، نگاهی می‌کند و می‌گوید مامان! جواب می‌دهم که باشد، الان درستش می‌کنم. به گروه می‌گویم ببخشید، من اشتباه کردم. دوباره ضبط کنید. یک نکته‌ای را هم بگویم. برای هر فیلم و سریالی دعوت می‌شوم به کارگردان می‌گویم من لباس‌های خودم را از خانه می‌آورم و برایم هزینه نکنید. خدا را خوش نمی‌آید برای جوانی که می‌خواهد فیلم و سریال بسازد هزینه‌تراشی کنم. اگر نمی‌توانم کمکش کنم لااقل خرج اضافه هم برایش نمی‌تراشم.

اگر آقای رضویان بخواهند فیلم و سریال جدیدی بسازند و از شما دعوت کنند، می‌پذیرید؟
با جان و دل می‌پذیرم. با میل خودم با شهاب همکاری می‌کنم و اتفاقا نظر هم می‌دهم که معمولا قبول می‌‌کند.

آخرین حضورتان در تلویزیون به سریال خوشنام برمی‌گردد. چرا کم‌کار شده‌اید؟
بعد از خوشنام کار دیگری نداشتم. درحال حاضر فیلم بی‌بدن رادرحال اکران دارم.پیشنهادی نداشتم. راستش را بخواهید اختیار کاری‌ام را به شهاب سپرده‌ام و هر چه بگوید قبول می‌کنم.

این روزها چه می‌کنید؟
فعلا بیکارم. چند روزی را برای درمان به همدان رفته بودم.

معمولا اوقات فراغ‌تان را در خانه چگونه می‌گذرانید؟
بیشتر با مطالعه. کتاب خواندن را خیلی دوست دارم. البته مدتی است که چشمانم ضعیف شده و نمی‌توانم مثل سابق آن‌قدری که دلم می‌خواهد مطالعه داشته باشم. 

اهل تماشای تلویزیون هم هستید؟
بله، اخبار را همیشه از تلویزیون دنبال می‌کنم. سریال‌هایی را که خودم بازی کرده‌ام هم حتما می‌بینم.

شما معمولا نقش مادر و مادربزرگ‌های مهربان را در سریال‌های تلویزیونی بازی می‌کنید. از این موضوع راضی هستید؟
بله، چراکه خود واقعی‌ام هستم و این نوع نقش‌ها به حالات و روحیاتم خیلی نزدیک‌تر هستند. من حتی سر صحنه هم برای گروه مادری می‌کنم. سعی می‌کنم هوای همه را داشته باشم. 

شما تا به امروز نقش مادر و مادربزرگ را زیاد بازی کرده‌اید، اما نقش‌تان در سریال «وضعیت سفید» چیز دیگری است.
من دو سالی را مشغول بازی در وضعیت سفید بودم. آقای نعمت‌ا...خیلی به من لطف داشتند. خیلی مراعات حالم را می‌کردند. همان روز اول گفتند شما دیالوگ‌ها را با لهجه همدانی بگو که راحت‌تر باشی. البته اصلا اهل نق زدن نیستم و کمال همکاری را با کارگردان می‌کنم.

مادربزرگ سریال وضعیت سفید البته خنثی هم نبود و نقشش در حد چای ریختن و دعای خیر کردن خلاصه نمی‌شد. 
زن آرامی به نظر می‌رسید اما خنثی نبود. خیلی هم اهل شعر بود. آدم سرزنده و اهل دلی بود. شعر زیاد می‌خواند و مهربان بود. از این نظر، به خودم خیلی شباهت داشت. من هم از کودکی تحت تاثیر مرحوم پدرم که شاعر بودند، به شعر علاقه داشتم و کلی شعر حفظ بودم.

اما جای تعجب داشت که این مادر با چنین خصوصیاتی نتوانسته بود فرزندانش را طوری تربیت کند که یکدیگر را دوست داشته باشند. تقریبا تمام بچه‌هایش با هم مشکل داشتند و قهر بودند.
او واقعا نگران بچه‌هایش بود و همه تلاشش را برای درست کردن اوضاع میان آنها می‌کرد، حتی قهر کردن و رفتنش از خانه هم به این امید بود تا بچه‌هایش با هم آشتی کنند. این زن، شوهرش را هم خیلی زود از دست داده و بچه‌هایش را به تنهایی و با سختی بزرگ کرده بود. البته بچه‌ها و حتی نوه‌هایش هم او را واقعا دوست داشتند و نگران حالش بودند اما کینه‌ای بودن باعث می‌شد که نتوانند با هم آشتی کنند.

تا به امروز بازپخش‌های سریال وضعیت سفید را از آی‌فیلم و سایر شبکه‌های تلویزیون دیده‌اید؟
بله. حتی مردم هم هنوز سریال را به یاد دارند و مرا به‌عنوان مادربزرگ وضعیت سفید می‌شناسند. نقشم در این سریال را خیلی دوست دارم. خود واقعی‌ام بودم. مادربودن این نقش را خیلی دوست داشتم.

یکی دیگر از نقش‌های ماندگارتان به سریال «سر دلبران» بازمی‌گردد که نقش مادر یک روحانی جوان را بازی می‌کردید. 
نقشم درسر دلبران را خیلی دوست دارم. واقعا احساس می‌کردم مادر سلیم هستم. این مادر با فرزندش که روحانی هم بود خیلی رابطه نزدیک و صمیمانه‌ای داشت. بازیگران سریال واقعا مثل بچه‌های خودم بودند. خاطرات خیلی خوبی ازسر دلبران دارم. برای بازی در این سریال به یزد رفته و دریکی ازخانه‌های قدیمی این شهرساکن شده بودیم. خیلی خوش گذشت، البته به نظرم سر دلبران آنچنان که بابد و شاید دیده نشد، وگرنه سریال خیلی خوبی بود.

زهرا صلواتی‌ - خبر‌نگار
ضمیمه نوجوانه