این داستان درباره یک سنجاب به اسم سانی است که با یک آهو به اسم دیزی دوست است. دیزی و سانی در مورد تعطیلات تابستانی و کارهایی که می‌توانند انجام دهند، با هم حرف می‌زنند. دیزی کلی پیشنهادهای خوب می‌دهد، اما سانی به او می‌گوید که برای انجام دادن این تفریحات به پول نیاز دارند. آنها به این فکر می‌کنند که چطور می‌توانند پول دربیاورند. سانی این مسأله را به پدر و مادرش می‌گوید و از آنها کمک می‌خواهد. پدر و مادر سانی پیشنهاد هیجان‌انگیزی به او می‌دهند. آنها به سانی می‌گویند که از این به‌بعد می‌خواهند به او پول توجیبی بدهند، اما یک شرط می‌گذارند. شرط دادن پول توجیبی به سانی این است که او باید سنجاب مسئولیت‌پذیری شود. یعنی این که سانی باید همه وظایفش را به‌خوبی انجام دهد و اگر از پس آنها برنیاید پول توجیبی‌اش کم می‌شود. مادر و پدر سانی پیشنهادهای خیلی خوبی هم درباره پس‌انداز کردن به او می‌دهند. آنها می‌گویند که او باید یاد بگیرد که چطور پولی که به دست آورده است را خرج کند. آنها معنی پس‌انداز کوتاه‌مدت و بلندمدت را هم به سانی یاد می‌دهند. من هم تا قبل از خواندن این کتاب، معنی اینها را بلد نبودم. سانی بالاخره همه چیز را قبول می‌کند و از این‌که از این به‌بعد برای خودش پول توجیبی دارد و می‌تواند برای خرج کردنش تصمیم بگیرد خیلی خوشحال و هیجان‌زده می‌شود. سانی باید دیزی را ببیند و با او درباره همه چیزهایی که یاد گرفته صحبت کند. حالا به نظر شما چه کارهایی به سانی سپرده شده است؟ سانی می‌تواند آنها را انجام دهد؟شما فکرمی‌کنید سانی ودیزی تعطیلات تابستانی خوبی را می‌گذرانند؟ این کتاب خوب را بخوانید تا همه اینها را بفهمید.