نگاهی به کتاب «از فرانکفورت تا رقه»
داعش وعدممراعات احکام شرع!
حالا که حساب میکنم، ماها که ایام میانسالیمان راداریم گز میکنیم، درهمه عمر چهلواندی ساله که از خدا گرفتهایم، از دور یا نزدیک درگیر جنگ بودهایم و هیچسالی را بدون جنگ درسرزمینهای دور ونزدیکمان به سال نو تحویل نکردهایم.
غائله کردستان، جنگ هشتساله، جنگ اول خلیجفارس،جنگ افغانستان، جنگ دوم خلیجفارس وسقوط صدام، جنگهای 33روزه لبنان، 22 روزه غزه و درگیریهای بعدی فلسطینیها و صهیونیستها، ظهور تکفیریها در عراق و شام و پشتبند آن اعلام خلافت داعش و ماجرای سوریه و حالا جنگ منطقهای مقاومت با ارتش عبری و...
و عاقل آن کسی است که خط سِیر این درگیریهای دستساز را بفهمد و دست پشتپرده این جنگهای خانمانسوز را بخواند و اگر شد برود لایههای مغفول و دور از چشم این معرکهها را ببیند و بفهمد.کاری که هادی معصومیزارع در کتاب «از فرانکفورت تا رقه» سراغ یک ورق از آن رفته و پای گفتوگو با اعضای داعش نشسته! 21 زن و مردِ داعشی که در بند کشیده شدهاند و منتظر اجرای عدالت، راضی شدهاند بنشینند جلوی هادی و از رگ و ریشه و اعتقادات و پیشینه و سوابق فکری و اجتماعی و خانواداگیشان بگویند و حتی از دزدکی و دور از چشمِ فرماندهانشان «سیگار کشیدن» را! آدمهایی که نویسنده توانسته پای صحبتشان بنشیند، همدیگر را نه دیدهاند و نه خبر از محتوای مصاحبههای هم داشتهاند و جالب است که عمده این آدمها علامتهای یکسانی داشتهاند؛ ترکتحصیل در سنین کودکی _یا اصلا نرفتن به مدرسه_ علاقه و اعتیاد عجیب به سریالهای ترکیهای و جالبتر از همه عدم تقید به اسلام و مناسک شرعی قبل از گرویدن به داعش! بله! عدمآگاهی از مسائل شرعی و عدممراعات احکام شرع! و این یعنی گروههایی از ایندست، بنای حکومت و هوادارپروریشان را درست روی جهالتها و ندانستنها و ضعفها میگذارند. نویسنده قبل از این کتاب، دو کتاب مشابه و البته موفق، در فضای تکفیریها منتشر کرده است و ازفرانکفورت تا رقه قُل سوم «بوی انار و انتحاری» و «روایت جذب» است و پس از سه اثر پژوهشی و میدانی به این باور رسیده که ریشه ظهور تکفیریها را باید در زندان آمریکاییها جست!یعنی که افکاروعقاید این مکاتب دستسازکه قطع به یقین، ویروس آزمایشگاهی سازمانهای اطلاعاتی غربی است، در جایی بهجز زندان آمریکاییها _حین اشغال عراق درجنگی که منتهی به سرنگونی صدام شد_ تکثیر نمیشد.
و این آش آنقدر شور است که فرماندهان داعش و النصره، زندان و خصوصا «زندان بوکا» را پادگان خلافت مینامیدهاند! کتاب را که توسط انتشارات «خط مقدم» منتشر شده، درزمستان1400تهیه کردم. خواندن، دانایی میآورد و تاریخ خواندن، دانایی مضاعف. کتاب برای هرسفری که میروم همراه من است ومصداق آن ضربالمثل ترکی است که میگوییم:«یولا نردیوان گویماخ» و منظورمان ابزاری است که سختی و دوری و حوصلهبری سفرهای طولانی را ببرد و چه مشغولیتی بهتر از کتاب خواندن.
حسین شرفخانلو - نویسنده
و عاقل آن کسی است که خط سِیر این درگیریهای دستساز را بفهمد و دست پشتپرده این جنگهای خانمانسوز را بخواند و اگر شد برود لایههای مغفول و دور از چشم این معرکهها را ببیند و بفهمد.کاری که هادی معصومیزارع در کتاب «از فرانکفورت تا رقه» سراغ یک ورق از آن رفته و پای گفتوگو با اعضای داعش نشسته! 21 زن و مردِ داعشی که در بند کشیده شدهاند و منتظر اجرای عدالت، راضی شدهاند بنشینند جلوی هادی و از رگ و ریشه و اعتقادات و پیشینه و سوابق فکری و اجتماعی و خانواداگیشان بگویند و حتی از دزدکی و دور از چشمِ فرماندهانشان «سیگار کشیدن» را! آدمهایی که نویسنده توانسته پای صحبتشان بنشیند، همدیگر را نه دیدهاند و نه خبر از محتوای مصاحبههای هم داشتهاند و جالب است که عمده این آدمها علامتهای یکسانی داشتهاند؛ ترکتحصیل در سنین کودکی _یا اصلا نرفتن به مدرسه_ علاقه و اعتیاد عجیب به سریالهای ترکیهای و جالبتر از همه عدم تقید به اسلام و مناسک شرعی قبل از گرویدن به داعش! بله! عدمآگاهی از مسائل شرعی و عدممراعات احکام شرع! و این یعنی گروههایی از ایندست، بنای حکومت و هوادارپروریشان را درست روی جهالتها و ندانستنها و ضعفها میگذارند. نویسنده قبل از این کتاب، دو کتاب مشابه و البته موفق، در فضای تکفیریها منتشر کرده است و ازفرانکفورت تا رقه قُل سوم «بوی انار و انتحاری» و «روایت جذب» است و پس از سه اثر پژوهشی و میدانی به این باور رسیده که ریشه ظهور تکفیریها را باید در زندان آمریکاییها جست!یعنی که افکاروعقاید این مکاتب دستسازکه قطع به یقین، ویروس آزمایشگاهی سازمانهای اطلاعاتی غربی است، در جایی بهجز زندان آمریکاییها _حین اشغال عراق درجنگی که منتهی به سرنگونی صدام شد_ تکثیر نمیشد.
و این آش آنقدر شور است که فرماندهان داعش و النصره، زندان و خصوصا «زندان بوکا» را پادگان خلافت مینامیدهاند! کتاب را که توسط انتشارات «خط مقدم» منتشر شده، درزمستان1400تهیه کردم. خواندن، دانایی میآورد و تاریخ خواندن، دانایی مضاعف. کتاب برای هرسفری که میروم همراه من است ومصداق آن ضربالمثل ترکی است که میگوییم:«یولا نردیوان گویماخ» و منظورمان ابزاری است که سختی و دوری و حوصلهبری سفرهای طولانی را ببرد و چه مشغولیتی بهتر از کتاب خواندن.
حسین شرفخانلو - نویسنده