نسخه Pdf

رفتگان بی‌بازگشت

رفتگان بی‌بازگشت

طی سالها آدم‌های معروف یا محبوب زیادی بارسفر بسته‌‌اند و رفته‌اند.بعضی از این آدم‌ها ازحوزه کاریشان رفته‌اند،بعضی‌ به کشور دیگری رفته‌اندوبعضی هم راهی سفر حق شده‌اند. مطمئنا همه این موارد در ذهن مردم ماندگار نمی‌شوند. اصول و چرایی‌اش را نمی‌دانم امابه گمانم آنهایی ماندگارندکه ازیک جایی به بعد،به روح مخاطب وصل شوند.

مخصوصا آن‌دسته از چهره‌ها که علاوه بر شهرت، محبوبیت هم داشته‌اند،به نیکی درذهن می‌مانند و رفتن‌شان مثل رفتن عزیزی می‌شود که تا مدت‌ها به چشم می‌آید. ما در این صفحه از نوجوانه، سراغ بعضی از این رفتگان بی‌بازگشت رفته‌ایم و از آنهایی گفته‌ایم که همچنان در یاد طرفداران‌شان زنده‌اند.

آقای جوزف، بدرود
شاید اگر به چند دهه قبل برویم و از جوان‌ها بپرسیم که در میان خوانندگان خارجی چه کسی را خوب می‌شناسند؟ بی‌شک یکی از جواب‌ها، مایکل جوزف جکسون است. مایکل جکسون، مرد پرحاشیه و پررمزورازی که در طول حیاتش بسیار مورد قضاوت و بحث قرار می‌گرفت. بعضی از این حرف و حدیث‌ها تا امروز هم ادامه دارد و با این‌که بیش از یک دهه از مرگش گذشته است اما همچنان شایعاتی درباره زنده‌بودن او پخش می‌شود. همین شایعات نشان می‌دهد که حتی مرده‌ مایکل جکسون هم می‌تواند پربازدید و پرمخاطب باشد. خبر فوت مایکل جکسون در تیرماه سال ۱۳۸۸ در جهان پیچید و طرفدارانش را به سوگ نشاند. به گفته بعضی از منابع، جکسون محبوب‌ترین هنرمند تاریخ صنعت نمایش، مشهورترین انسان مرد تاریخ، نیکوکارترین ستاره پاپ و پرجایزه‌ترین هنرمند جهان است. اکثر ایرانی‌ها مایکل جکسون را به‌خاطر حرکات نمایشی‌‌اش در حین اجرا می‌شناسند، اما موسیقی‌های اجتماعی‌ای مثل «به ما اهمیتی نمی‌دهند» هم دارد که به نوبه خود شنیدنی و قابل‌تأمل است‌‌؛ برخی این موسیقی را مرتبط با فلسطین می‌دانند و محتوایش را ضدیهودی می‌خوانند.


جوان دوست‌داشتنی پاپ
از آن دسته خوانندگان موسیقی پاپ ایران بود که می‌گویند اگر می‌ماند و با همان فرمان پیش می‌رفت، درخشش هزاران برابر بیشتر می‌شد. خواننده‌ای که سلیقه موسیقایی نسل خودش را می‌شناخت و آثارش همچنان شنیده می‌شود. مرتضی پاشایی، مردی که رفتنش در سال ۱۳۹۳، طرفدارانش را غم‌زده و نسل جوان را شوکه کرد. پاشایی توانسته بود در میان باقی خوانندگان اسمی در کند و شنیده شود درحالی‌که زمان فوتش، 30 سال سن بیشتر نداشت. از زمان فوتش تا به الان، هرساله آثار آرشیوشده‌ای از او منتشر می‌شود و یاد و خاطره‌ مرتضی پاشایی عزیز را زنده نگه می‌دارد. او که با آهنگ‌هایی مثل جاده یکطرفه، یکی هست و عصر پاییزی شنیده شده بود، حدود یک‌سال با بیماری سرطان معده مبارزه کرد اما در نهایت، روزی از آبان‌ماه سال ۱۳۹۳ براثر سرطان معده درگذشت. صدای او بعد از 10سال هنوزهم درگوش شنونده‌هایش پژواک می‌شود.اودردل طرفداران موسیقی پاپ ایران زنده است و همچنان با همان صدای زیبا و سوزناک می‌خواند: «آخه هرکی رسید دل ساده‌ من رو شکست... .»


محبوب مثل علی
او جایی گفته بود: «مرگ ترس دارد. امکان ندارد کسی از مرگ نترسد.» اما خودش شجاع‌تر از این حرف‌ها بود و مرگ را در میانه جوانی در آغوش گرفت. علی انصاریان، بازیکن پیشکسوت پرسپولیس و استقلال که بخش زیادی از محبوبیتش را بعد از ورود به حرفه اجرا و بازیگری به‌دست‌آورده‌بود، در اوج محبوبیت با طرفدارانش خداحافظی کرد. در دوران کرونا و روزهای تلخی که تجربه می‌کردیم، خبر ازدست‌دادن علی انصاریان داغ سنگینی بود که بر دل طرفدارانش نشست. او با آن شوخی‌های بامزه، چشم‌های براق، خنده‌های بلند و انتقاد‌های مردمی‌ای که با صدای رسا به گوش مسئولان می‌رساند، محبوب و محبوب‌تر شده بود. محبوبیت او به جایی رسید که نسل جدید، علی انصاریان را بیشتر یک مجری و هنرپیشه می‌شناختند تا یک فوتبالیست پیشکسوت.علی انصاریان هنوز هم طرفداران خودش را دارد، ویدئو‌هایش در فضای مجازی دست به دست می‌شود، مردم از او یاد می‌کنند و نامش را زنده نگه‌می‌دارند. او که دوست داشت قبل از مادرش از دنیا برود، روزی از بهمن ۱۳۹۹ براثر کرونا درگذشت.

عقاب ایران
وقتی که خبر فوتش در خرداد سال ۱۳۹۰ منتشر شد، یکی از روزنامه‌ها تیتر زد: «عقاب از شهر کلاغ‌ها پرید.»‌ می‌گویند محبوبیت او تنها در میان طرفداران استقلالی نبودوحتی پرسپولیسی‌ها هم دوستش داشتند. ناصر حجازی، یکی از دروازه‌بان‌های برتر قرن بیستم جهان و دومین دروازه‌بان برتر قرن بیستم آسیا شمرده می‌شد. مردم ایران بسیار به او ارادت و علاقه قلبی داشتند و هنوز هم این ارادت در آنها زنده ا‌ست. همچنان در فوتبال‌ها و مراسم‌های فوتبالی از او به نیکی یاد می‌کنند، قدیمی‌تر‌ها وقتی اسم ناصر حجازی را بر زبان می‌آورند، با حسرت سر تکان می‌دهند و جایش را در زمین چمن خالی می‌دانند. او که متولد دهه 20 شمسی بود و در عمر هفتاد و اندی ساله‌اش برو و بیایی برای خود داشت، سرآخر وقتی که مشغول تماشای بازی استقلال بود به کما رفت و براثر بیماری سرطان ریه درگذشت. تصاویر تشییع‌جنازه پرازدحام ایشان، گویای علاقه قلبی مردم به این دروازه‌‌بان مردمی است.

افسانه‌ها هم می‌میرند 
برای جامعه ورزشی، غم ازدست‌دادن او شوک عجیبی بود. مرگ کوبی برایان تلخ بود و تا مدت‌ها کام دوستدارانش را تلخ کرد‌‌؛ به‌خصوص که این تلخی با مرگ فرزند او هم گره خورده بود. کوبی برایان، اسطوره بسکتبال جهان بود. مرد بلندقامت آمریکایی‌تبار که نه‌تنها جامعه ورزشی بسکتبال، بلکه هنرمندان، چهره‌های مشهور و مردم او را به‌خوبی می‌شناختند. مردم برای او و افتخارات و مقام‌هایی که به دست آورده بود و لقب‌هایی که پشت اسم او ردیف می‌شد، ارزش قائل بودند و به همین جهت، خبر فوت او واکنش‌های زیادی را در پی داشت. کوبی برایان در بهمن سال ۱۳۹۸، درحالی‌که 41‌ سال داشت همراه با دختر کوچکش و هفت مسافر دیگر سوار هلیکوپتر شد اما هیچ‌گاه به مقصد نرسید. طرفداران کوبی او را افسانه می‌خواندند، افسانه‌ای که نه‌تنها بسکتبالیست بی‌نظیری بود، بلکه نویسندگی و تهیه‌کنندگی هم می‌کرد و جایزه اسکار داشت.

خاموشی سایه 
وقتی با آن محاسن سفید، لحن گیرا و سوزناک و صدای زیبا می‌خواند: «دریچه آه می‌کشد، تو از کدام راه می‌رسی؟»، مردم با او بیشتر آشنا شدند. سایه ادبیات شعری ایران، هوشنگ ابتهاج در حالی فوت کرد که 95سالگی را تجربه می‌کرد.برای جامعه ادبی ایران،ازدست‌دادن شاعری مثل ایشان غمبار وسخت بود؛مردی با سن و تجربه اوکه برای طرفدارانش از خاطرات مشترک با شهریار می‌گفت و تاریخ زنده بخشی از ادبیات معاصر ایران به حساب می‌آمد. اکثرا ابتهاج را با شعرهای ارغوان، کوچه‌سار شب و حصار می‌شناسند. او نه‌تنها چهره مهم ادبی به حساب می‌آمد، بلکه رد پای فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی‌ دوران جوانی‌اش، هم در زندگی شخصی‌ وهم درآثارش دیده می‌شد.او درنوزدهمین روز از مرداد سال۱۳۹۰با دنیایی که به قول خودش پر از زیبایی و شگفتی بود، خداحافظی کردوپس از سال‌ها زندگی درغربت، درباغ محتشم رشت به خاک سپرده شد.

مریم شاه‌پسندی - دبیر تحریریه
ضمیمه نوجوانه
تیتر خبرها