عملیات نجات از نیسان جهنمی

گفت‌و‌گو با دو مرد فداکار پلدختری که راننده نیسان را از میان آتش نجات دادند

عملیات نجات از نیسان جهنمی

میلاد جوادی و روح‌ا... پورکایید، یاد و خاطره علی لندی، پسر 15 ساله فداکار اهل ایذه را دوباره با از خودگذشتگی خود زنده‌ کردند. علی 18 شهریور سال 1400 دو زن همسایه را ازآتشی مهیب بیرون‌کشید، اما خود به دلیل شدت سوختگی ‌آسمانی شد.

دو جوانمرد پلدختری نیز با این که‌ کمتر از یک قدم با مرگ فاصله داشتند، اما جان‌شان را سخاوتمندانه به خطر انداختند و راننده نیسانی راکه بار گازوئیل داشت و در میان شعله‌های سرکش ‌آتش گرفتار شده بود،نجات‌دادند.چند روز ازحادثه می‌گذرد.آتش هولناکی‌ که می‌توانست سه خانواده را سیاهپوش‌کند، با ورود به موقع دو جوانمرد پلدختری ختم به خیر شد. روز یکشنبه هفته ‌گذشته حوالی ساعت 16:30 دقیقه، سرنشینان خودروها در محور پلدختر- اندیمشک تردد عادی داشتند، اما نمی‌دانستند تا دقایقی دیگر قرار است شاهد یکی از جهنمی‌ترین و سوزان‌ترین صحنه‌های زندگی خود باشند. 
میلاد جوادی37 ساله اهل پلدختر لرستان از روز حادثه برای جام‌جم توضیح می‌دهد: «آن روز به سمت پلدختر در حال رانندگی بودم و یک نیسان نیز با پنج شش بشکه‌ گازوئیل مقابلم در حال حرکت بود. راننده نیسان با این‌که لاینش ‌آزاد بود، اما سبقت ‌گرفت و ناگهان با یک تریلی شاخ به شاخ شد و تصادف‌کرد. آقای پورکایید که راننده پژو 405 بود هم به آنها برخوردکرد. سریع زدم بغل و نزدیک نیسان رفتم‌. آقای پورکایید هم چند ثانیه زودتر از من خود را به نیسان رسانده بود. راننده نیسان‌ که در کابین‌ گرفتار شده بود با تضرع می‌گفت شما را به خدا نگذارید در آتش بسوزم و نجاتم دهید. دو نفری راننده نیسان را تا ناحیه کمر آزاد کردیم، اما به دلیل ضربه و جمع شدن‌کابین، پاهایش‌گیرکرده بود. بنده خدا درهمان حال می‌گفت پاهایم را قطع‌کنید، ولی نگذارید بسوزم. آنجا وسیله‌ای هم نبودکه این کار را انجام دهیم. درمدتی‌که تلاش می‌کردیم راننده نیسان را نجات دهیم، اطراف‌مان 50، 60 نفر دیگر هم بودندکه یا درحال تماشا بودند یا فیلم می‌گرفتند. اگر دو نفر از آنها به ما ملحق می‌شدند، زودتر راننده را بیرون می‌کشیدیم. شعله‌های آتش به چند متر می‌رسید و هر چند ثانیه یکی از بشکه‌های موادسوختی منفجر و حجم آتش چندبرابر می‌شد. با انفجارها تمام مواد روی ما می‌ریخت که یکی دو متر عقب می‌رفتیم و دوباره می‌رفتیم جلو. صحنه ترسناکی بود و هرلحظه به ارتفاع شعله‌های آتش اضافه می‌شد. حتی یک درصد هم فکرنمی‌کردم زنده از این ماجرا بیرون بیایم و خودم را مرده می‌دانستم، اما تنها هدف من و آقای پورکایید نجات راننده بود. در آن لحظات فشار زیادی تحمل‌کردم به حدی‌که تا چند روز سینه‌ام درد می‌کرد، اما خوشبختانه دچار سوختگی نشدم وفقط بخشی از سمت راست صورت وکمی هم بازویم به دلیل تماس نزدیک با حرارت آتش قرمزشد.پس ازحدود10تا15دقیقه خوشبختانه راننده نیسان رانجات دادیم.مادرم پس از تماشای فیلم خیلی‌گریه کرد و گفت چطور در آن شرایط جلو رفتی. در آن صحنه علاوه بر من و آقای پورکایید، یک کارشناس اورژانس 115 پلدختر به نام ناصر جودکی هم آمد به کمک‌مان. او برای درمان فردی‌ که دچار عقرب‌گزیدگی یا مارگزیدگی شده بود، به یکی از روستاهای اطراف رفته بود، اما در زمان برگشت به سمت پلدختر با این صحنه مواجه شد و به کمک ما آمد. در حالت عادی 20 دقیقه طول می‌کشید تا اورژانس بیاید.»
روح‌ا... پورکایید دیگر ناجی این حادثه است. او 43ساله، صاحب سه فرزند،کارمند بانک ملی است و در پلدختر زندگی می‌کند. او روز حادثه داشت به سمت اندیمشک می‌رفت ‌که با سبقت راننده نیسان ازجاده منحرف ودر خاکی متوقف شد. از او می‌خواهیم در مورد روز حادثه توضیح دهد:«وقتی نیسان آتش‌گرفت، توجه نکردم ‌که کفش یا دمپایی دارم یا نه و به سمت راننده دویدم تا او را از آتش نجات دهم. اگرکفش یا دمپایی داشتم، راحت‌تر می‌شدکمک کرد. با کمک آقای جوادی راننده را ازکمر بیرون‌کشیدیم، اما راننده‌ گفت پاهایش ‌گیر کرده است. گفتم به پاهایت فشار بیاور تا اگر شکسته بود، با خودت بیرون بکشی. اگر دو دقیقه بیشتر وسط آتش بمانی پودر می‌شوی. گرما زیاد بود و ارتفاع آتش پشت نیسان به چندمتر می‌رسید. من با در نیسان و آتش درون‌کابین فقط یک وجب فاصله داشتم و حرارت شدیدی به صورت، بازوها و دست‌هایم می‌خورد، اما اصلا متوجه نبودم و تنها فکرم نجات آن راننده بود. تصور این‌که او درآتش بسوزد حالم را بد می‌کرد. یک لحظه خودم را جای او گذاشتم‌که اگر او را رها کنیم، چه مرگ دردناکی در انتظارش خواهد بود. پای شرافت و وجدانم وسط بود. بدون این‌که به جان و زندگی خود اهمیت بدهم، با کمک خدا و تلاش آقای جوادی او را نجات دادیم. بعد از تمام شدن حادثه تازه متوجه درد و سوختگی شدم. سمت چپم خونریزی داشت طوری‌که فکرکردم رگم زده شده است. تصور نمی‌کردم تا این حد سوخته باشم. دکترگفت 30 تا 40 درصد سوخته‌ام و سوختگی‌ام درجه چهار است، اما در حال حاضر خدا را شکر خوب هستم. از کاری‌که انجام داده‌ام، به هیچوجه پشیمان نیستم و وجدانم آسوده است. راننده باورش نمی‌شد نجات پیداکرده باشد و بهت‌زده بود.»

جوانمردان پلدختری به داد برادرم رسیدند
کاووس احمدی 45 ساله و صاحب سه فرزند،همان راننده نیسان ساکن شهرستان ممسنی استان فارس است‌که معجزه‌آسا از مرگی دردناک نجات پیدا کرد. برادرش علی می‌گوید او به دلیل 50 درصد سوختگی در بیمارستان امام موسی‌کاظم اصفهان بستری و قرار است به بخش آی‌سی‌یو منتقل شود. او در مورد روز حادثه به جام‌جم می‌گوید: «آن روز برادرم می‌خواست از اندیمشک به پلدختر برودکه در جاده یکدفعه یک تریلی به سمت او آمد و او تصمیم‌گرفت از تریلی فرارکند که ناگهان با پژو 405 شاخ به شاخ شد و نیسان آتش‌گرفت. پس ازآن با التماس از مردم و راننده‌ها کمک خواست‌که دو جوانمرد پلدختری و یک کارشناس اورژانس به دادش رسیدندکه خدا خیرشان بدهد برادرم راازمعرکه آتش نجات دادند، اما راننده تریلی حتی توقف نکرد. برادرم را برای درمان ابتدا به مرکز درمانی خرم‌آباد اعزام ‌کردند و سپس از آنجا به بیمارستان امام موسی‌کاظم اصفهان منتقل شد. به‌گفته پزشکان او دچار سوختگی درجه سه شده و تادو ماه آینده بستری خواهدبود.سوختگی دست راست و ماهیچه‌های پایش عمیق است. برادرم هنوز وحشت‌زده است وحتی وقتی فیلم حادثه را نشانش دادند،نتوانست نگاه‌ کند وازنظر روحی بهم ریخت.‌»

لیلا حسین‌زاده - گروه حوادث