نسخه Pdf

تلفن همراه را از فرزندتان نگیرید!

طاهره شاه‌محمدی، نویسنده پرکارکودک و خالق شخصیت‌های «امین» و «ثمین»:

تلفن همراه را از فرزندتان نگیرید!

طاهره شاه‌محمدی هم بال ادبیات را برای پرواز آثارش قوی کرده است و هم حواسش به بال محتوا جمع است. او کتاب‌های زیادی برای کودکان نوشته یا در نوبت چاپ دارد اما خودش را از آموختن و آموزاندن بی‌نیاز نمی‌بیند. با او در یک عصر دل‌انگیز در ساختمان روزنامه جام‌جم گفت‌وگویی کردیم که حاصلش پیش روی شماست...

شما معلم هستید، چگونه وارد فضای نویسندگی و کار کودک شدید؟
ماجرا به 12 سال پیش برمی‌گردد. آن زمان دانشجوی ارشد ادبیات فارسی بودم و کار را در فضای شعر کودک با کتاب‌هایی که تلفیقی از شعر و نقاشی بود، شروع کردم. شعر‌ها از خودم بود و نقاشی‌های خلاقانه‌ای برای این کار‌ها درست می‌کردم.دخترم از مهدکودک یک نقاشی با خود به خانه آورده بود، یک مرغ که با کف دست درست شده بود. کتاب اول من با آن نقاشی استارت خورد. پیش چند ناشر رفتم و به قاصدک رسیدم که استقبال زیادی از اولین کتاب من داشت. کتاب اول من «جادوی نقاشی با کف دست و کف پا» بود. نقاشی داشت و من برای‌شان شعر گذاشته بودم. کتاب‌های شعر من همچنان توسط انتشارات قاصدک منتشر می‌شود.آن کتاب‌ها اولین تجربه من در این وادی و کارهای ساده‌ای بود. آن زمان در دانشگاه علامه بودم و پایان‌نامه می‌نوشتم. موضوع پایان‌نامه را «مقایسه سبکی زن‌سروده‌ها و مردسروده‌های شعر کودک در دهه 80» انتخاب کردم و به بررسی اشعار خانم افسانه شعبان‌نژاد و مصطفی رحماندوست پرداختم.با خانم افسانه شعبان‌نژاد ارتباط برقرار کردم. ایشان کار‌ها را می‌خواندند، اصلاح می‌کردند و با راهنمایی مادرانه خود به من کمک کردند. ایشان من را به مجموعه‌های مختلف معرفی کردند. فضای شعر را دوست داشتم و بعد‌ها با خانم قاسم‌نیا به کلاس‌های مختلف شعر رفتیم ولی امروز وارد فضای داستان شده‌، با گروه مجلات رشد همکاری می‌کنم و بیش از سه سال است که جزو نویسندگان این نشریات هستم.

به نظرمی‌رسد قرار گرفتن در فضای متن برای کسی که فضای شعر را تجربه کرده، سخت است، آیا این برداشت درست است؟
کار آخر من به پیشنهاد ناشری اجرا شد که دغدغه تولید اثری با محتوای حقوقی داشت. ما کتابی قبل از کار با موضوع «کودکان و حقوق‌بشر» داشتیم. دو جلد کتاب که به نظر من بهتر از این کار‌ها بود، در دوران کرونا نوشته شد که در موضوع محیط زیست و بهداشت فردی بود.شخصیت‌های کتاب آخر آنجا شکل گرفت‌ و در حقوق فردی و اجتماعی وارد دنیای حقوقی شدیم. ناشر حس کرد دوست دارد از این دست کار‌ها انجام بدهد و به همین ترتیب کار شکل گرفت، به اینجا رسید و همچنان ادامه دارد. امروز شخصیت‌های «امین» و «ثمین» در آخرین کار ما بزرگ‌تر شده‌اند. من با این دو شخصیت خوب ارتباط گرفته‌ام و رفته رفته دوستان آنها وارد کار شده‌اند.

در کتاب کودک که قطع خشتی دارد و صفحاتش بین 12 تا 20 صفحه است، چه حجمی از اطلاعات را باید ارائه داد. کتاب‌های شما محتوای زیادی را به کودک ارائه‌ می‌کند؟
عموما مرتبط با موضوع کتاب است، وقتی یک کتاب آموزشی یا کتاب کار بچه‌ها است که باید حلش کنند یا رنگ‌آمیزی شود و کتابی است که باید کاری هدفمند روی آن انجام شود، مسأله پیام مطرح نیست. ولی قرار شد این مجموعه شکل بگیرد و من با این موضوع مواجه شدم که یک‌سری مطالب مرتبط با حقوق و فرهنگ را در‌قالب مجموعه‌ای بگنجانیم. خواسته ناشر این بود و از من خواسته شد در موضوع حقوق شهروندی کار کنم. وقتی دکتر ناصری، مشاور کار توضیحاتی به من دادند خواستم تفکیک داشته باشیم، چون بچه‌ها باید با این‌همه حقوق مختلف آشنا شوند و به‌این ترتیب به این سرفصل‌ها رسیدیم. تصمیم بر این شد از جزئی شروع کنیم و پله‌پله بالا برویم و این اجتماع را بزرگتر کنیم؛ در پایان به این نتیجه رسیدیم که حقوق برعکسی وجود دارد و اجتماع هم باید حقوقی برای کودک ایجاد کندقبول دارم که در برخی از کتاب‌ها از جمله «در شهر» مطالب به‌شدت زیاد است تا جایی‌که با تصویرگر کار سختی پیش رو داشتیم. ولی ناچار بودیم چون این مطالب در کتاب جا نمی‌شد. این کار، اولین تجربه من و ناشر در زمینه کتاب‌های حقوقی بود. شروع کردیم و در ادامه نکات خوبی یاد گرفتیم. امروز در حال تولید مجموعه جدیدی با همین شخصیت‌ها هستیم و ورژن کار تغییر یافته و داستانی است که به موضوع کودکان، اتباع، معلولین و بچه‌های طلاق می‌پردازد. 

مخاطب کودک خستگی ذهنی را در مواجهه با این همه اطلاعات نشان می‌دهد. آیا قرار است در مباحثی مثل نسبت کودک با شهر، یا مدرسه و اجتماع در یک کتاب تمام حرف‌ها را بزنیم؟ 
نه، قرار نیست این طور باشد. کتاب‌های زیادی تولید‌ شده و تنها به یک موضوع پرداخته و در‌قالب داستان پیش رفته، ولی در‌مورد این مجموعه دید ناشر بر این بود که می‌خواهیم کاری جامع و کامل ارائه بدهیم. من پیش خودم فکر می‌کردم اگر حتی 50 درصد کار در ذهن مخاطب رسوب کند و پیش خودش حلاجی کند، به هدف کتاب رسیده‌ایم.وقتی قرار شد این موضوعات مطرح شوند، من به قرارداد‌هایی رسیدم که بین انسان و جامعه وجود دارد و بزرگتر‌ها آنها را وضع کرده اند و کودکان از این قوانین مطلع نیستند.بسیاری از پدران و مادران هنوز این قوانین را به کودک یاد نداده‌اند، ولی منتظر هستند کودک اینها را بداند. من معلم هستم و از زبان بچه‌ها شنیده‌ام که می‌گویند ما این را نمی‌دانستیم، اگر می‌دانستیم رعایت می‌کردیم. وقتی این کتاب را می‌نوشتم این دیدگاه با من بود و تصمیم داشتم این مطالب را بگویم و می‌دانستم آموزش مستقیم بچه‌ها را کلافه می‌کند و دوست دارند از دستورات مستقیم فاصله بگیرند.
 
آیا حقوقی بودن بستر کتاب‌ها باعث شده قلم شما آن‌قدر جدی باشد؟ به‌نظر می‌رسد کودک درونتان در این آثار چندان فعال نیست یا بسیار منظم و جدی است؟!
وقتی برای گرفتن چراغ راه با اساتید مشورت می‌کردم متوجه شدم هیچ کسی راجع به این موضوع کاری نکرده است.من هیچ الگویی نداشتم‌؛ فقط مطالب حقوقی را می‌گرفتم و باید آنها را وارد متن کار می‌کردم. کار سختی بود من برای تک‌تک این قوانین خبر و مقاله می‌خواندم تا ابتدا به اصل ماجرا برسم، سپس بتوانم آن قانون را در قالب کتاب کودک و نوجوان پیاده کنم. بازگو کردن این موضوع برایم سخت است ولی بعد از انتشار کتاب‌های «در فضای مجازی» بازخورد‌هایی که می‌گرفتم خواننده را راضی می‌دیدم اما یکی از ارگان‌های نظامی این کتاب را دقیقا با همین شخصیت‌ها و همین نام و تصاویر به نام خود منتشر کرد. امین و ثمین و همین تصاویر با همین نام در فضای مجازی منتشر شد و من در تلویزیون آنها را دیدم!
به عنوان یک‌معلم ویک مادرعرض می‌کنم؛موضوعاتی‌که این کتاب‌ها به آنها پرداخته‌اند واقعا مورد نیاز بچه‌ها وخانواده‌هاست و کودکان بایدقبل ازسنین مدرسه تک‌تک این قوانین رایاد بگیرند تا استرس واضطراب ورود به جامعه ومدرسه برایشان کم شود. 

دغدغه فضای مجازی همواره با پدرها و مادرها همراه است. 
در حال حاضر یکی از دغدغه‌های من فضای مجازی است. بچه‌ها از سنین کم با شبکه‌های مجازی آشنا می‌شوند. بچه‌های پنج یا شش ساله سواد دیجیتال بالایی دارند. آمار استفاده از فیلترشکن در بین نوجوانان دبیرستانی، نجومی است. یکی از دغدغه‌های ما در این انتشارات کار روی این موضوع است تا والدین را آگاه کنیم و در این زمینه آموزش بدهیم. با آقای ناصری کارگاه‌هایی ایجاد کرده‌ایم تا پدران و مادران را نسبت به فضای مجازی و نوع برخورد با فرزندان در این رابطه آگاه کنیم. این کارگاه‌ها دو بار در باغ‌کتاب برگزار شده است. بسیاری از پدرومادر‌ها نمی‌دانند که در این رابطه چه باید کرد؟! برخی تصمیم گرفته‌اند برای بچه‌هایشان گوشی نگیرند یا برای گوشی‌ها رمز می‌گذارند.در یکی از این کارگاه‌ها مادری از من پرسید از چه سنی می‌توانم گوشی‌ام را به بچه بدهم؟ گفتم شما نمی‌توانید گوشی را از فرزندتان بگیرید! استفاده از ابزار دیجیتال امروزه جزئی از حقوق کودکان است به‌ویژه بعد از کرونا این مسأله اجتناب‌ناپذیر است. باید سواد دیجیتال پدرومادر پابه‌پای فرزند بالا برود و با فرزند هم راه شوند.در این رابطه دو مقاله منتشر کرده‌ایم و در این موضوع تحقیق می‌کنیم تا اتفاقات خوبی بیفتد و پدرومادر در رابطه با این موضوع آگاه شوند. باید این نکته را اضافه کنم؛ ما برای بزرگ‌تر‌ها هم در این زمینه‌ها محتوای آموزشی نداریم. بسیاری از والدین متوجه نیستند که خود حریم خصوصی فرزندشان را در فضای مجازی نقض می‌کنند. 

امروز چه می‌کنید؟
در حال تحصیل هستم، دانشجوی دکتری ادبیات فارسی‌ام و مرحله پایان‌نامه را می‌گذرانم. همچنین در حوزه کودک و نوجوان داستان می‌نویسم و شعر می‌گویم. تدریس می‌کنم و علوم و فنون ادبی و ادبیات فارسی متوسطه اول و دوم را تعلیم می‌دهم. در دانشگاه نیز مدرس مدعو هستم و فارسی عمومی تدریس می‌کنم؛ ولی فضای کتاب کودک و نوجوان برای من آنچنان جذاب است که بیشتر مایلم در این حوزه پیشرفت کنم.من پایان‌نامه‌ام راتلفیق کرده‌ام و به موضوع ادبیات در حقوق کودک می‌پردازم. بوستان و گلستان راجست‌و‌جو می‌کنم تا ببینم پیشینیان ما به چه مواردی از حقوق کودک توجه داشتند. کار سختی است اما امیدوارم به جایی برسد.بخش آکادمیک آموزش ادبیات در دانشگاه روی آفرینش ادبی کار نمی‌کند. ما روی پژوهش‌های ادبی کار می‌کنیم. اگر کسی روی آفرینش کار کند، طبق علاقه شخصی خود پیش رفته است. تنها یکی از اساتید ما دغدغه آفرینش داشت و به ما می‌گفت فقط متون کلاسیک را بالا و پایین نکنید و سعی کنید خود خالق اثر باشید. به یک معنا این ضعف بزرگی در نظام آموزشی ما‌ست.خروجی نظام آکادمیک یعنی پژوهش‌های ادبی نهایتا به درد کسی می‌خورد که به ادبیات علاقه‌مند است و می‌خواهد متون را کند‌و‌کاو کند و ببیند چه اتفاقاتی رخ داده و چه چیزی در جریان است. تا مقاطع کارشناسی چند واحد مختصر از‌جمله آیین نگارش وجود دارد ولی هر چه مقاطع بالاتر می‌رود توجه به آفرینش ادبی صفر می‌شود!

به پدران و مادران و کسانی که به نوشتن در حوزه کودک و نوجوان علاقه‌مند هستند کلیدی برای ورود به این دنیا بدهید.
بیشمار به من مراجعه کرده‌اند که قصه‌ای نوشته‌ایم یا پازلی درست کرده‌ایم و می‌خواهیم این کار‌ها را به کتاب تبدیل کنیم. چه باید کرد؟ حتی همکاران من که معلم دبستان هستند به‌دلیل ارتباط با بچه‌های دبستانی برای ورود به وادی انتشار کتاب تمایل زیادی دارند. ولی می‌بینم کیفیت خیلی پایین است و ریزه‌کاری‌ها رعایت نمی‌شود. تنها نگاه تولید برای کودک در کار‌ها دیده می‌شود و آثار حرفه‌ای نیست.بخشی از کار تجربه و بخشی آموزش است. هیچ اتفاقی به یک‌باره رخ نمی‌دهد. کتاب کودک این نیست که برای فرزندت کتاب بخوانی و فکر کنی که می‌توانی قصه بنویسی و با انتشار آن یک کتاب خوب تولید می‌شود. کار به این سادگی نیست.
 
به‌نظر می‌رسد در حوزه کودک و نوجوان به اندازه کار بزرگسال امکان آموزش و کارگاه‌های نویسندگی و شعر برای تربیت نیروهای مستعد وجود ندارد!
هست، برخی از اساتید این کار را می‌کنند. از‌جمله خانم ژوبرت که دغدغه آموزش داشته و هر هفته برنامه‌ای دارند و کسانی که چنین تجربه‌هایی دارند پیش ایشان می‌روند. آقای میرزاده دوره قاصدک را برگزار می‌کنند که به جز تهران در شهر‌های مختلف نیز برپا می‌شود.خانم قاسم‌نیا در دوره کرونا همین کار را به‌طور مجازی انجام می‌دادند و با وجود این‌که هفته‌ای دو سه کارگاه داشتیم و وقت‌شان را در اختیار داوطلبان قرار می‌دادند اما هزینه‌ای بسیار جزئی می‌گرفتند. کلاس‌ها در بستر واتس‌آپ برگزار می‌شد و از همان مسیر کار‌ها را می‌خواندند و نظر می‌دادند.‌بستر آموزش برای کسی که به‌دنبال یاد گرفتن باشد فراهم است. البته اقداماتی که برای آموزش انجام می‌شود خیلی کم است و این مقدار کافی نیست. من شروع به نوشتن را برای پدران و مادران مبتدی توصیه نمی‌کنم. به نظر من والدین باید کتاب‌های خوب را گزینش کنند و برای فرزندشان بخوانند یا حلقه‌های مطالعاتی ایجاد کنند. این مسیر بهترین راه شروع به نوشتن است.با وجود این‌که بازار کتاب کودک پویاتر است و فروش کتاب در این بخش بیشتر است اما هزینه تولید کتاب همچنان بالا است و ورود به دنیای ناشران حرفه‌ای، برای کسانی که در ابتدای راه هستند، بسیار سخت است.من به عنوان یک نویسنده با ایده‌های زیادی از جانب مخاطبان مواجه می‌شوم. کسانی که ایده دارند، زیاد هستند. از دانش‌آموزان تا همکاران و همکلاسی‌ها، همه ایده‌هایی در ذهن دارند که بعضا بسیار خلاقانه است. از من می‌پرسند با این ایده چه بکنیم؟! یا طرح اولیه قصه را می‌نویسند، به من می‌دهند و راهنمایی می‌خواهند.من همیشه پیشنهاد می‌کنم کار‌های اول خود را برای مجلات بفرستید. ناشر تنها برای گرفتن ایده ریسک نمی‌کند، ضمن این‌که این شیوه فواید مالی ندارد.

تجربه خودتان هم همین بود؟
خود من هم سال‌ها پیش این کار را امتحان کردم. آستان قدس ماهنامه‌ای داشت که من برای‌شان شعر می‌نوشتم با وجود این‌که هیچ‌وقت منتشر نمی‌شد ولی علاقه زیادی به ارسال اثر داشتم.امروز مجله رشد این بستر را برای بچه‌ها ایجاد کرده و صفحه‌ای برای ارسال ایده‌های بچه‌ها دارد که واقعا خوانده می‌شوند. مدرسه پسر من مجلات رشد را نمی‌گرفت و من به مدیر مدرسه گفتم اگر بدانید چه زحمتی پشت این کار است و چه خون دل‌ها خورده شده تا این مجله منتشر شود و به دست شما برسد، این کار را نمی‌کردید.مدارس غیردولتی اصلا سمت مجلات رشد نمی‌روند تا جایی‌که گفته می‌شود در حد ما نیست. شاید از نظر سلیقه و محتوا مشکل دارند و این نکته که مجلات رشد تم مذهبی دارد. من به سردبیر پیشنهاد می‌کردم که برای تبلیغ مجله در مدارس، راهی پیدا کنید تا مورد اقبال واقع شود.

نویسندگان در حوزه کودک و نوجوان پاگیر می‌شوند!
حوزه جذابی است. هر روز ایده‌ای تازه به سراغ‌تان می‌آید. در هر کاری که با بچه‌ها سر و کار داشته باشید با حرف جدید، نگاه جدید و نیاز جدیدی مواجه می‌شوید.ادبیات کودک، دریایی بی‌پایان است. این حوزه هنوز ناشناخته است و جای کار دارد، باید در این حوزه بحث و گفت‌و‌گو داشته باشیم، به آن بپردازیم و سرمایه‌گذاری کنیم تا در آینده آنچه را که امروز می‌کاریمبرداشت کنیم.
امیدوارم والدین به مطالعه کودکان‌شان، آشنایی آنها با شعر و قصه و انس گرفتن بچه‌ها با کتاب بها بدهند. اگر پدر و مادر اهل پرسه زدن بیهوده در فضای مجازی نباشند و کتاب جزو سبد خرید ماهانه خانواده باشد، می‌توان انتظار داشت فرزندان آنها به سمت مطالعه و کتاب بیایند.کتاب می‌تواند بچه‌ها را تا حد قابل‌توجهی از ابزار دیجیتال و فضای مجازی که امروز دائما با آن سر و کله می‌زنند، دور نگه دارد.‌ ای‌کاش خانواده‌ها با کتاب آشتی کنند. سختی‌ها زیاد و گرانی قابل توجه است ولی باور کنید که کتاب، فرزندان‌مان را از آسیب‌های فضای مجازی نجات می‌دهد. آسیب‌های فضای مجازی از کودکی شروع می‌شود، در نوجوانی تشدید و در جوانی جبران‌ناپذیر خواهد شد و فرصت‌ها از دست خواهد رفت. من کتاب و ادبیات را راه نجات می‌دانم و به همه توصیه می‌کنم با ادبیات آشتی کنند. اگر بچه‌ها را به سمت متون ادبی سوق دهیم، این محتوا می‌تواند به داد ما برسد.

میثم رشیدی مهرآبادی - سردبیر قفسه کتاب
ضمیمه نوجوانه