
درس شهید آبشناسان به صدام
رشادتها و دلاوریهای عرصه شهادت فراموش نشدنی است. شاید گذر زمان غبار فراموشی را بر بسیاری از رخدادهای تاریخی بنشاند اما داستانهایی که از ایثار و فداکاری رزمندگان در دفاعمقدس روایت شده، برای همیشه در جریده تاریخ ثبت و هیچگاه از یادها نخواهند رفت.
سرلشکر شهید حسن آبشناسان از فرماندهان هشت سال دفاعمقدس است که باحضور مستمر درجبهههای نبردحق علیه باطل، صحنههای بینظیری را در برابر رژیم بعث خلق کرد. او در راه دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی و مام وطن به قدری دلاور بود که به او لقب «شیر صحرا» را دادند. این لقب چنان شایسته او بود که رادیوهای دشمن هم با این لقب از او نام میبردند. اینطور که یکی از همرزمان شهید آبشناسان میگوید؛ «سرهنگ آدم غریبی بود؛ آرام، کمگو و همواره در حال اندیشه یا مطالعه. بسیار خوب فکر میکرد و بسیار خوب عمل میکرد. استوار، نترس و همزمان از خلقوخوی مهربان برخوردار بود. افراد پرکار او را الگوی خود پذیرفته بودند و هیچگاه بیکار نمیماند». او توانایی خیرهکنندهای در فنون نظامی و شگردهای رزمی داشت. تا جایی که صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود. در روزهایی که عراق بیشتر شهرهای ایران را موشکباران میکرد، این فرمانده شجاع ایرانی نامهای به صدام نوشت: «اگر جناب صدام ژنرال است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است، پس بهراحتی میتواند در دشت عباس (شهری در استان ایلام) با من و دوستان جنگآورم ملاقات کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه اینکه با بمبافکنهای اهدایی شوروی محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد». در جواب این نامه، صدام ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به حسن آبشناسان نحوه انجام یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. غافل از اینکه این فرمانده ایرانی سالها قبل در اسکاتلند، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتشهای منتخب جهان، دیده و شکست داده بود. در آنجا گروه او اول و عراقیها هفتم شده بودند. حالا در میدان جنگ حقیقی، فرمانده آبشناسان دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و عبدالحمید را هم اسیر کرد.