
میراث مقاومت
گاهی فکر میکنم هیچچیز مشترکی با پدر و مادرم ندارم. آنها از نسل نوار کاست و تلفن سکهایاند و من فرزند عصر استوری و اینترنت. آنها نامه مینوشتند، من پیام میفرستم. آنها عاشق صدای رادیو بودند، من به هدفونم پناه میبرم. اما وقتی عمیقتر نگاه میکنم درمییابم زیر همه این تفاوتها چیزی است که ما را به هم گره میزند.
من به دنیای امروز تعلق ندارم. اهل شعر وکتابم؛ دلبسته چیزهایی که در زمان پدرومادرم زنده وجاری بود؛ وحالا در هیاهوی اینستاگرام و پلتفرمهای مجازی گم شدهاند. من دهههشتادیام اما دلم هوای روزهای نوجوانی پدرم را کرده؛ روزهایی در دانشسرا با بوی کاغذ و کتاب و صدای شهید همت از رادیویی کوچک؛ همان روزهایی که هنر و ادبیات هنوزرونق داشت. پدر و مادرم در دورانی زندگی کردند که مقاومت بخشی از روزمرگی بود؛ نسلی که صبحشان با خبر شهادت آغاز میشد و شبشان را با دعا و امید به فردا به پایان میرساندند. ساده میزیستند اما عمیق. کم داشتند اما دلشان پر بود.
تناقض تلخی است؛ تمام آرمانها و ارزشهای نسل قبل، امروز زیر سایه سنگین رسانههای مدرن محو شدهاند و نسل جدید در چنگال جنگ نرم، گاه منتقد همان نسلی شدهاند که ریشههای ما را ساختهاند.حالا من ماندهام و دلتنگی برای آن روزهای اصیل. در میان شلوغی تکنولوژی دنبال صداقتی میگردم که نسل قبل با آن نفس میکشید و شاید همین دلتنگی، نقطه مشترک ما باشد. ما سه نفر (من، پدر و مادرم) با تمام تفاوتها عاشق یک چیزیم: ایران. شیوه مقاومتمان فرق دارد اما ریشه در یک خاک داریم. یکی با اسلحه، یکی با دعا، یکی با قلم و این یعنی ما هنوز، در عمق جانمان به یکدیگر متصلیم.
ساجده وطنخواه - کرمان
تناقض تلخی است؛ تمام آرمانها و ارزشهای نسل قبل، امروز زیر سایه سنگین رسانههای مدرن محو شدهاند و نسل جدید در چنگال جنگ نرم، گاه منتقد همان نسلی شدهاند که ریشههای ما را ساختهاند.حالا من ماندهام و دلتنگی برای آن روزهای اصیل. در میان شلوغی تکنولوژی دنبال صداقتی میگردم که نسل قبل با آن نفس میکشید و شاید همین دلتنگی، نقطه مشترک ما باشد. ما سه نفر (من، پدر و مادرم) با تمام تفاوتها عاشق یک چیزیم: ایران. شیوه مقاومتمان فرق دارد اما ریشه در یک خاک داریم. یکی با اسلحه، یکی با دعا، یکی با قلم و این یعنی ما هنوز، در عمق جانمان به یکدیگر متصلیم.
ساجده وطنخواه - کرمان