
روایتهای ناگفته اما شنیدنی
وقتی مادربزرگ پای نوحههای رادیو اشک میریخت...
این ستون قاب کوچک اختصاص دارد به رادیوییها؛ رادیوییهایی که با عشق وارد این رسانه شدند، چرا که اعتقاد دارند در سپهر رسانه هنوز رادیو جایگاه ویژه و خاصی دارد.
در این ستون پای صحبت رادیوییها مینشینیم و اینکه چطور وارد دنیای رادیو شدند. برای این شماره سراغ سهیلا باقری، تهیهکننده رادیو سلامت رفتیم. او تا امروز برنامههای متعددی را روانه آنتن کرده است؛ برنامههایی که در حوزه سلامت مطالبهگری میکند و پاسخگوی سؤالات مردم است. او قصهاش را اینطور تعریف میکند: از کودکی به کارگردانی و فیلمسازی علاقهمند بودم اما شرایط تحصیل در هنرستان و در رشته مورد علاقهام فراهم نشد. بهناچار وارد رشته تجربی شدم و دوره کارشناسی را در رشته کتابداری پزشکی به پایان رساندم. بعد از آن وارد دانشگاه فرهنگ و هنر شدم تا علاقهام را پی بگیرم و در مقطع کاردانی کارگردانی سینما مشغول تحصیل بودم که تصمیم گرفتم در مقطع کارشناسی ارشد رشته هنر شرکت کنم. بعد از اعلام نتایج، در رشته رادیو هم دعوت به مصاحبه شده بودم. بین ادبیات نمایشی و رادیو، رادیو را انتخاب کردم و بعد از مراحل مصاحبه، وارد دانشگاه صداوسیما شدم. وی ادامه میدهد: رادیو را دوست داشتم و تقریبا هنوز هم همه عزیزانم را با رادیوهایشان به یاد میآورم. کودکیام را که در کنار میز کار پدر و نیمهشبهایی که «راه شب» گوش میداد. مادربزرگ و صدای گریههایش در دهه محرم، وقتی پای نوحههایی که از رادیو پخش میشد، اشک میریخت. اما دانشگاه و استادان فرهیختهام دریچه جدیدی برایم گشودند. آنها باعث شدند صدای تصاویر را بشنوم. دنیای صامت من با ورود به رادیو، رنگ صدا به خود گرفت. یاد گرفتم با صدا نقشهایی بر خیال مخاطبان برنامههایم بزنم که نمونهاش را هیچ نقاش متبحری نتواند بر هیچ بومی طراحی کند و اینک خداوند را شاکرم که عضو کوچکی از خانواده بزرگ و دوستداشتنی رادیو هستم.
رقیه بقایی - خبرنگار
رقیه بقایی - خبرنگار
تیتر خبرها