نسخه Pdf

وقتی سلامت روان هنوز در حاشیه است!

بررسی دلایل عدم مراجعه بعضی افراد به روان‌شناس در آستانه روز «روان‌شناس و مشاور»

وقتی سلامت روان هنوز در حاشیه است!

هر سال، نهم اردیبهشت، به نام روز «روان‌شناس و مشاور» در تقویم ما ثبت شده است. روزی برای یادآوری نقش کلیدی کسانی که بی‌هیاهو، بی‌نسخه و بی‌چاقوی جراحی اما با نگاهی عمیق، مهارتی ظریف و دانشی گسترده، تلاش می‌کنند سلامت روان را به بخشی از زیست عادی ما تبدیل کنند اما واقعیت این است که هنوز هم برای بسیاری از مردم، «رفتن پیش‌ روان‌شناس» یا «مشاوره گرفتن» چیزی میان شوخی، ترس و شرم است. چرا و چه باید کرد؟

در جامعه‌ای که سال‌ها رنج و تاب‌آوری را فضیلت می‌دانست و «خودم حلش می‌کنم» شعار ناگفته هر بحران خانوادگی، عاطفی یا فردی بود، مراجعه به روان‌شناس نشانه ضعف تلقی می‌شد. بسیاری از ما یاد گرفته‌ایم که دردهای درون را پشت لبخندها پنهان، مشکلات ارتباطی را با سکوت و تحمل رفع ‌ورجوع واختلالات روانی را یا انکار کنیم یا با برچسب «جنون» از آن بگریزیم.در چنین بستری، طبیعی است که روان‌شناسی و مشاوره جایگاه نهادینه‌ای در فرهنگ عامه پیدا نکند. بسیاری از افراد (حتی تحصیلکرده‌ها)، تنها زمان مواجه با بحران‌های حاد مثل طلاق، افسردگی شدید یا بحران‌های خانوادگی جدی، آن‌هم با فشار اطرافیان به روان‌شناس مراجعه می‌کنند و متأسفانه اغلب افراد همچنان از مراجعه به مشاور، آن هم به‌صورت داوطلبانه و پیشگیرانه، می‌گریزند. 

دلایلی برای عدم مراجعه به روان‌شناس
اما روان‌شناس کیست؟ روان‌شناس، پزشک نیست، قاضی نیست، موعظه‌گر هم نیست. روان‌شناس متخصص شناخت رفتار، ذهن، هیجانات و روابط انسانی است. او کسی است که با ابزار علم، بدون قضاوت و با مهارتی حرفه‌ای در کنار ما می‌ایستد تا خودمان را بهتر بشناسیم، مسیرهای ذهنی‌مان را بازبینی کنیم و یاد بگیریم چگونه با زندگی و چالش‌هایش بهتر کنار بیاییم. واقعیت این است که روان‌درمانی و مشاوره، نه‌فقط برای بیماران روانی، بلکه برای هر انسانی در هر مرحله‌ای از زندگی می‌تواند مفید باشد‌؛ از کودکانی که با اضطراب جدایی دست‌‌و‌‌پنجه نرم می‌کنند تا نوجوانانی که در بحران هویت گرفتارند، زوج‌هایی که به ‌دنبال ارتقای رابطه‌شان‌ هستند و سالمندانی که با تنهایی و سوگ دست به گریبان‌اند. 
اما چه چیزی مانع مراجعه مردم می‌شود؟ یکی از مهم‌ترین موانع، برچسب‌های اجتماعی است. واژه‌هایی چون «بیمار روانی»، «خل ‌وضع»و«دیوانه» در ادبیات روزمره ما هنوز با مفاهیم روان‌شناختی گره خورده‌اند. مردم از قضاوت دیگران می‌ترسند و نگرانند که مبادا اطرافیان فکر کنند «مشکل روانی دارند». مسأله دیگر، ضعف آموزش عمومی درباره اهمیت سلامت روان است. برخلاف سلامت جسم که از دوران مدرسه با آموزش بهداشت فردی، تغذیه سالم و ورزش آشنا می‌شویم، سلامت روان در برنامه‌های آموزشی جایی ندارد. کمتر کسی در سنین پایین می‌آموزد که اضطراب، افسردگی، پرخاشگری یا مشکلات خواب می‌تواند نشانه‌هایی از اختلالات قابل درمان باشد. نبود این آگاهی، ‌به دیرهنگام بودن مراجعه یا بی‌اعتمادی به مشاوره منجر می‌شود.
از سوی دیگر، کمبود روان‌شناسان در سیستم بهداشت عمومی، نبود بیمه‌های حمایت‌کننده، هزینه‌های بالا و پراکندگی خدمات، موانع ساختاری مهمی‌ هستند که نمی‌توان نادیده گرفت. 

نقش روان‌شناس در افزایش آگاهی 
اما گام اول، تغییر نگرش عمومی است. رسانه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و حتی مراکز مذهبی می‌توانند در تغییر این نگرش نقش کلیدی ایفا کنند.استفاده از چهره‌های محبوب اجتماعی برای ترویج مراجعه به روان‌شناس، گنجاندن آموزش‌های روان‌شناختی در کتب درسی، فراهم‌کردن مشاوره رایگان در مدارس و دانشگاه‌ها و حمایت دولت از بیمه‌های سلامت روان، بخشی از این مسیر است.در واقع روز روان‌شناس، فقط روز تبریک به یک قشر فرهیخته نیست. فرصتی است برای تأمل در جایگاه روان‌شناس در زندگی امروز ما. گفتن این واقعیت ساده که‌ رفتن پیش‌ روان‌شناس، نشانه عقل است، نه ضعف. 

سمانه معماریان - مدرس دانشگاه و روان‌شناس