نسخه Pdf

بحرانِ شبه‌دانش‌ها

بحرانِ شبه‌دانش‌ها

در سال‌های اخیر بازار کتاب‌های روان‌شناسی و انگیزشی زرد، بسیار داغ شده و علت این امر را باید در مخاطبانی جست‌وجو کرد که مشتریان پر‌و‌پاقرص این دسته از آثار هستند و باعث می‌شوند برخی ناشران نیز به چاپ آنها گرایش پیدا کنند.

شاید یکی از اصلی‌ترین دلایل محبوبیت این دسته از آثار، راحت‌خوان بودن‌شان باشد. این کتاب‌ها به لحاظ نثر، نگارش و انتخاب لغات و واژگان بی‌شباهت به مطالب منتشرشده در فضای مجازی نیستند و مخاطب بی‌آن‌که عمیقا درگیرشان شود آنها رامی‌خواند وتازه خرسند نیزخواهد بودکه مطالعه کرده، غافل از این‌که بارعلمی چنین مطالبی نازل است و نکات و روش‌های ذکرشده در آنها نیز برگرفته از منابع قابل استناد آکادمیک نیست. این دقیقا همان مسیری ا‌ست که ادبیات زرد نیز طی می‌کند. خوراک ذهنی حاضر و آماده و در عین حال دم‌دستی برای مخاطبانی که حوصله‌ درگیر شدن ذهن‌شان را با ادبیات فاخر، جملات سنگین و مفاهیم ژرف و عمیق ندارند.
در دسترس نبودن منابع قابل‌اطمینان در کنار فشارهای گوناگون جامعه‌ مدرن امروزی بر انسان‌ها، گرایش مخاطبان را به چنین کتاب‌هایی اجتناب‌ناپذیر کرده اما از تبعات و عواقب مطالعه‌ این دسته از آثار نیز نمی‌توان غافل شد. این دسته از آثار نه‌تنها راه‌حل واقعی به مخاطب ارائه نمی‌دهند، بلکه با ساده‌سازی اختلالات پیچیده‌ای همچون افسردگی، اضطراب، فوبیا و... که نیازمند درمان‌های پیگیرانه‌ روانپزشکی هستند؛ می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری را برای سلامت فردی و اجتماعی افراد جامعه در پی داشته باشند. 
شوربختانه برخی از این کتاب‌ها خوشبینی افراطی را به خواننده تحمیل می‌کنند و به‌گونه‌ای واکنش‌های طبیعی او را در مقابل مسائل و مشکلات زندگی غیرعادی جلوه می‌دهند. از دیگر تبعات این دسته از کتاب‌ها آن است که برخی از آنها با الگوبرداری از روش‌های غربی که در تضاد با باورهای سنتی، فرهنگی و بومی هر جامعه‌ای هستند مخاطب را دچار تضاد با خویشتن و باورهایش می‌کنند. در واقع برخی از مطالب ذکرشده در این کتاب‌ها با واقعیت‌های جوامعی چون کشور ما مطابقت ندارد و ممکن است مخاطب را دچار حس ناکارآمدی و بیگانگی بکنند. 
این روزها اندک روان‌شناسان تحصیلکرده نیز به‌واسطه‌ محبوبیت روان‌شناسی زرد و آثاری از این دست، همچون نویسندگان فاخر و متفکر که خود را از فضای ادبی دور کرده‌اند، خود را ازحوزه‌ اصلی فعالیت‌شان کنارکشیده‌اند وبعضی نیز اصطلاحا همرنگ جماعت شده‌اند و حضورشان در رسانه‌ها و ادبیات با پیروی از همین آثار زرد است. آنها نباید از این جریان پیروی کنند، بلکه برعکس باید با حضور پررنگ‌تر وفعال‌تر در فضای مجازی و انتشار کتاب‌هایی سودمند اطلاعات درست و علمی را جایگزین شبه‌دانش‌های زرد رایج کنند.درست همان‌طور که ادبیات زرد با روایت روابط غیرعادی و مبالغه‌آمیز واقعیات پیچیده‌ای همچون عشق را ساده و فریبنده جلوه می‌دهد روان‌شناسی زرد هم دردهای عمیق روان انسان را به شعارهایی سطحی و عامه‌پسند تقلیل می‌دهد.آشتی دادن و پیوند دوباره‌ جامعه با آثار ادبی وروان‌شناسی اصیل باعث می‌شود انسان سالم بتواند دردهایش را بپذیرد، پیچیدگی‌ها را انکار نکند و بی‌فریب خویش به‌دنبال راه‌حل‌هایی منطقی و صادقانه بگردد. 

یاسمن خلیلی‌فرد - نویسنده و منتقد
ضمیمه چار دیواری