ساناز سماواتی درباره حضور ۳۰سالهاش در سریالهای تلویزیون میگوید
کار طنز مثل حرکت روی لبه تیغ است
بیش از سه دهه از فعالیت ساناز سماواتی درعرصه بازیگری میگذرد و او تا به امروز بازی در سریالهایی ازجمله محاکمه، تولدی دیگر، مسافر، نود شب، نقطهچین، وارش، خوشنام و نونخ ۵را درکارنامه هنریاش به ثبت رسانده است.
سماواتی یکی از بازیگران پر کار سریالها و مجموعه نمایشی طنز تلویزیون بوده است (کارهایی مثل نود شب، نقطهچین، شبکه سه و نیم، زیر آسمان شهر ۳ و نونخ ۵) و بخش عمدهای از شهرت و معروفیت خود در نزد مخاطبان را نیز مرهون حضور در این آثار است. سماواتی نوروز امسال با فصل پنجم سریال نونخ، مهمان نوروزی خانوادهها بود و اتفاقا در قالب کاراکتر یک مامور مخفی زن، بازی ماندگاری را از خود به یادگار گذاشت. این بازیگر، سریال «خانه روشنا» را نیز آماده پخش دارد و در حال بازی در یک تلهفیلم نیز هست. سماواتی در این گفتوگو از سالها حضورش در سریالهای تلویزیونی میگوید و به بیان خاطراتی میپردازد که شنیدن و خواندنش خالی از لطف نیست.
بازیتان در سریال خانه روشنا به پایان رسیده است؟
بله، سریال آماده پخش است. همچنین تلهفیلم «تصویر آخر» را هم برای پخش از جشنواره کودک اصفهان آماده کردهام.
در این سریال چه نقشی را بازی میکنید؟
موضوع سریال چند تابوشکنی دارد؛هم درباره نامادری وهم راجع به زنانی که تنها زندگی میکنند.زنانی که علاوه بر مشکلات زندگی و مسئولیت بزرگ کردن فرزندان، باید با مشکلات اجتماعی و فرهنگی موجود در جامعه هم دست و پنجه نرم کنند. خانه روشنا سریال خوبی شده و از کار راضی هستم و امیدوارم در جلب نظر مخاطبان هم موفق باشد.
بعد از یک وقفه نسبتا طولانی حضور پررنگی در سریالهای تلویزیون دارید. امسال نونخ ۵ را داشتید و سال گذشته خوشنام را.
من همیشه بودهام و کارکردهام. حالا ممکن است شرایط طوری پیش برود ومشکلاتی بهوجود بیاید که پخش یک سریال به وقفه بیفتد. مثلا سریال «چسب زخم» کار فوقالعادهای بود که با فاصله یکساله پخش شدیاسریال «شب آخر» بعد از دوسال و در ایام محرم روی آنتن رفت. منظورم این است که همیشه کار کردهام و اتفاقا تعداد کارهایم هم زیاد بوده است.
سوال قبلی را از این بابت پرسیدم که چند سالی را مهاجرت کرده بودید.
بیشتر شبیه یک سفر بود. در همین سالها هم فیلمنامه برایم میفرستادند و دعوت به کار میشدم. اگر فیلمنامه را میپسندیدم، میآمدم ایران و کار را بازی میکردم. به نظرم فاصله فیزیکی هیچوقت نمیتواند مانع کار هنری شود و همه چیز بستگی به تواناییهای خود بازیگر دارد.
یکی ازتجربههای متفاوتتان درسالهای اخیر بازی درفصل پنجم نونخ و نقش تینا محسوب میشود، بهخصوص که سن وسال بالایی داشت و از قدرت تحرک چندانی هم برخوردار نبود.
همین مواردی که گفتید چالشهای جذابی بود وبه همین خاطر، این نقش را قبول کردم. کاراکتر تینا به نوعی یک نقش مهمان محسوب میشد، اما توسط نویسنده پردازش خوبی شده بود. نقش جذابی بود وسختیهای کار یک مامور پلیس را نشان میداد. بازخوردهای مردم در کوچه و خیابان نسبت به این نقش هم عالی بود.
در سریال خوشنام هم نقش جالبی داشتید.
نقش یک زن تیپیکال دهه۶۰بود.نقشم در خوشنام به ظاهر خاص نبود، اما درذهن مردم ماندگار شد.شخصیت آذرخانم ازجنس مردم بود و درست است که حضور پررنگی نداشت اما خیلی خوب دیده شد.به نظرم هرچند تعداد سکانسها مهم است،امااگربازیگر توانایی داشته باشد میتواند در همان چند سکانس هم خودش را نشان دهد و بازی تاثیرگذاری را ارائه کند و آن کاراکتر را شکوفا کند.
یکی ازنقاط عطف بازیگریتان به حضور درمجموعه نمایشی نود شب بازمیگردد ونقش مینا. استقبال از این کار فوقالعاده بود.
به نظرم نود شب نقطه شروع ساخت سریالهای90 شبی بود. در زمان خودش یک اتفاق بود. نود شب دیده نشد، بلکه به معنای واقعی کلمه، ترکاند. همه مردم زود به خانه میرفتند تا این مجموعه نمایشی را ببینند. خاطرم هست به میوهفروشی رفته بودم و سفارش میوه میدادم. ناگهان فروشنده گفت خانم سماواتی، شما برو من میوهها را بعدا برایتان میآورم. الان میخواهم مغازه را ببندم و بروم خانه، نود شب را ببینم. مردم تا این حد با نود شب و کاراکترهایش همذاتپنداری میکردند. جا دارد همینجا به عنوان بازیگری که ۳۳ سال سابقه کار دارد از مردم بهخاطر همه محبت و لطفی که به من داشتهاند تشکر کنم.
نقش دیگری هم هست که بازی کرده باشید و برای خودتان متفاوت بوده باشد؟
همه کارهایم را دوست دارم، اما نقش زهره در سریال مسافر را خیلی دوست داشتم.هنوزمردم باعشق از این نقش حرف میزنند. نقش خیلی خوبی بود؛ مخصوصا سکانسهایی که با زندهیاد کیومرث ملکمطیعی داشتم. برای مثال، دریک سکانس قرار نبود پایم در منقل زغال برود، ولی اتفاقی رفت ودراینجاست که قدرت بداههگویی بازیگر روبهرویت مشخص میشود. آقای ملکمطیعی در این سکانس خیلی حرفهای برخورد کردند واتفاقا یکی از بهترین سکانسها شد. خلاصه که من در کسوت شاگردی خیلی از ایشان آموختم.
شما در سریالهای کمدی به نسبت پرتعدادی مثل شبکه سه و نیم، نود شب، نقطهچین و زیر آسمان شهر۳ بازی کردهاید. ژانر کمدی چقدر مورد علاقهتان است؟
اصلا کار طنز در ایران حرکت روی لبه تیغ است. باید خیلی با درایت و به مانند یک بندباز روی طناب حرکت کنی، بهطوری که نه در هجو گرفتارشوی ونه به مغلطه و لودگی آلوده بشوی. متاسفانه بعضی از فیلمهای کمدی که میبینم حتی از فیلمفارسیهای دهه ۴۰ هم ضعیفتر هستند. بعضی از آن فیلمها لااقل به مفاهیمی مثل مردانگی، مهرورزی، حمایت از خانواده و بزرگمردی تاکید میکردند. چند وقت پیش فرزندم را به دیدن یک فیلم کودک بردم و واقعا خجالت کشیدم. کلمات سخیفی در فیلم بهکار میبردند که اصلا برای کودکان مناسب نبود وواقعا تعجب کردم که چطوربه چنین فیلمی مجوز دادهاند! کار طنز کردن بسیار سخت و سنگین است و خوشحالم زمانی که دراین عرصه فعالیت میکردم در سریالهایی حضور داشتم که آثار باکیفیتی بودند و در ذهن مردم ماندگار شدهاند.
چرا در سینما اینقدر کم کار هستید؟
سینما باندبازی شده است. من کارم را از سینما شروع کردم و جزو اعضای اولیه خانه سینما بودم. در سینمای فعلی یکسری افراد انگشتشمار فعال هستند که خودشان با خودشان کار میکنند و کسی را هم به این حوزه راه نمیدهند. گاهی بعضی از فیلمها را که میبینم خدا را شکر میکنم که اصلا در چنین سینمایی کار نمیکنم.
این روزها چه میکنید؟
سر صحنه یک تلهفیلم هستم که فعلا نمیتوانم درباره آن توضیح بدهم.
زهرا صلواتی - خبرنگار
بازیتان در سریال خانه روشنا به پایان رسیده است؟
بله، سریال آماده پخش است. همچنین تلهفیلم «تصویر آخر» را هم برای پخش از جشنواره کودک اصفهان آماده کردهام.
در این سریال چه نقشی را بازی میکنید؟
موضوع سریال چند تابوشکنی دارد؛هم درباره نامادری وهم راجع به زنانی که تنها زندگی میکنند.زنانی که علاوه بر مشکلات زندگی و مسئولیت بزرگ کردن فرزندان، باید با مشکلات اجتماعی و فرهنگی موجود در جامعه هم دست و پنجه نرم کنند. خانه روشنا سریال خوبی شده و از کار راضی هستم و امیدوارم در جلب نظر مخاطبان هم موفق باشد.
بعد از یک وقفه نسبتا طولانی حضور پررنگی در سریالهای تلویزیون دارید. امسال نونخ ۵ را داشتید و سال گذشته خوشنام را.
من همیشه بودهام و کارکردهام. حالا ممکن است شرایط طوری پیش برود ومشکلاتی بهوجود بیاید که پخش یک سریال به وقفه بیفتد. مثلا سریال «چسب زخم» کار فوقالعادهای بود که با فاصله یکساله پخش شدیاسریال «شب آخر» بعد از دوسال و در ایام محرم روی آنتن رفت. منظورم این است که همیشه کار کردهام و اتفاقا تعداد کارهایم هم زیاد بوده است.
سوال قبلی را از این بابت پرسیدم که چند سالی را مهاجرت کرده بودید.
بیشتر شبیه یک سفر بود. در همین سالها هم فیلمنامه برایم میفرستادند و دعوت به کار میشدم. اگر فیلمنامه را میپسندیدم، میآمدم ایران و کار را بازی میکردم. به نظرم فاصله فیزیکی هیچوقت نمیتواند مانع کار هنری شود و همه چیز بستگی به تواناییهای خود بازیگر دارد.
یکی ازتجربههای متفاوتتان درسالهای اخیر بازی درفصل پنجم نونخ و نقش تینا محسوب میشود، بهخصوص که سن وسال بالایی داشت و از قدرت تحرک چندانی هم برخوردار نبود.
همین مواردی که گفتید چالشهای جذابی بود وبه همین خاطر، این نقش را قبول کردم. کاراکتر تینا به نوعی یک نقش مهمان محسوب میشد، اما توسط نویسنده پردازش خوبی شده بود. نقش جذابی بود وسختیهای کار یک مامور پلیس را نشان میداد. بازخوردهای مردم در کوچه و خیابان نسبت به این نقش هم عالی بود.
در سریال خوشنام هم نقش جالبی داشتید.
نقش یک زن تیپیکال دهه۶۰بود.نقشم در خوشنام به ظاهر خاص نبود، اما درذهن مردم ماندگار شد.شخصیت آذرخانم ازجنس مردم بود و درست است که حضور پررنگی نداشت اما خیلی خوب دیده شد.به نظرم هرچند تعداد سکانسها مهم است،امااگربازیگر توانایی داشته باشد میتواند در همان چند سکانس هم خودش را نشان دهد و بازی تاثیرگذاری را ارائه کند و آن کاراکتر را شکوفا کند.
یکی ازنقاط عطف بازیگریتان به حضور درمجموعه نمایشی نود شب بازمیگردد ونقش مینا. استقبال از این کار فوقالعاده بود.
به نظرم نود شب نقطه شروع ساخت سریالهای90 شبی بود. در زمان خودش یک اتفاق بود. نود شب دیده نشد، بلکه به معنای واقعی کلمه، ترکاند. همه مردم زود به خانه میرفتند تا این مجموعه نمایشی را ببینند. خاطرم هست به میوهفروشی رفته بودم و سفارش میوه میدادم. ناگهان فروشنده گفت خانم سماواتی، شما برو من میوهها را بعدا برایتان میآورم. الان میخواهم مغازه را ببندم و بروم خانه، نود شب را ببینم. مردم تا این حد با نود شب و کاراکترهایش همذاتپنداری میکردند. جا دارد همینجا به عنوان بازیگری که ۳۳ سال سابقه کار دارد از مردم بهخاطر همه محبت و لطفی که به من داشتهاند تشکر کنم.
نقش دیگری هم هست که بازی کرده باشید و برای خودتان متفاوت بوده باشد؟
همه کارهایم را دوست دارم، اما نقش زهره در سریال مسافر را خیلی دوست داشتم.هنوزمردم باعشق از این نقش حرف میزنند. نقش خیلی خوبی بود؛ مخصوصا سکانسهایی که با زندهیاد کیومرث ملکمطیعی داشتم. برای مثال، دریک سکانس قرار نبود پایم در منقل زغال برود، ولی اتفاقی رفت ودراینجاست که قدرت بداههگویی بازیگر روبهرویت مشخص میشود. آقای ملکمطیعی در این سکانس خیلی حرفهای برخورد کردند واتفاقا یکی از بهترین سکانسها شد. خلاصه که من در کسوت شاگردی خیلی از ایشان آموختم.
شما در سریالهای کمدی به نسبت پرتعدادی مثل شبکه سه و نیم، نود شب، نقطهچین و زیر آسمان شهر۳ بازی کردهاید. ژانر کمدی چقدر مورد علاقهتان است؟
اصلا کار طنز در ایران حرکت روی لبه تیغ است. باید خیلی با درایت و به مانند یک بندباز روی طناب حرکت کنی، بهطوری که نه در هجو گرفتارشوی ونه به مغلطه و لودگی آلوده بشوی. متاسفانه بعضی از فیلمهای کمدی که میبینم حتی از فیلمفارسیهای دهه ۴۰ هم ضعیفتر هستند. بعضی از آن فیلمها لااقل به مفاهیمی مثل مردانگی، مهرورزی، حمایت از خانواده و بزرگمردی تاکید میکردند. چند وقت پیش فرزندم را به دیدن یک فیلم کودک بردم و واقعا خجالت کشیدم. کلمات سخیفی در فیلم بهکار میبردند که اصلا برای کودکان مناسب نبود وواقعا تعجب کردم که چطوربه چنین فیلمی مجوز دادهاند! کار طنز کردن بسیار سخت و سنگین است و خوشحالم زمانی که دراین عرصه فعالیت میکردم در سریالهایی حضور داشتم که آثار باکیفیتی بودند و در ذهن مردم ماندگار شدهاند.
چرا در سینما اینقدر کم کار هستید؟
سینما باندبازی شده است. من کارم را از سینما شروع کردم و جزو اعضای اولیه خانه سینما بودم. در سینمای فعلی یکسری افراد انگشتشمار فعال هستند که خودشان با خودشان کار میکنند و کسی را هم به این حوزه راه نمیدهند. گاهی بعضی از فیلمها را که میبینم خدا را شکر میکنم که اصلا در چنین سینمایی کار نمیکنم.
این روزها چه میکنید؟
سر صحنه یک تلهفیلم هستم که فعلا نمیتوانم درباره آن توضیح بدهم.
زهرا صلواتی - خبرنگار