نسخه Pdf

آموزش مبانی به فرزندانی کیلومترها دورتر

برای کتاب «این‌طور نیست بابا؟» و امام موسی صدر

آموزش مبانی به فرزندانی کیلومترها دورتر

فکر کن کسی در قواره‌ امام موسی صدر با آن حجم از گرفتاری که در رتق و فتق امور لبنان آشفته‌ دهه 70 و 80 میلادی داشته، با رسالتی که برای ادای آن مبعوث شده تا مسیح منجی مظلومان شامات و غرب آسیا و شاخ آفریقا شود و بردگان گرفتار در غل و زنجیر اولاد اسرائیل را برهاند از چنگال شیطانی یهود و دوباره بنده‌ خدایشان کند و ستم‌دیدگان رها شده از بند و حزب شیطان را به عضویت حزب‌ا... درآورد، حواسش بوده که در تربیت چهار فرزندی که خدا به‌ ایشان داده‌، جدیت کند؛

ولو این‌که فرزندان در دوردست عالم، دور از پدر، رفته باشند به درس خواندن و موسای مسیح با همه‌ اشتغالی که به دمیدن روح در تن خسته‌ آوارگان شامی و فلسطینی و لبنانی داشته، وقت آزاد کند که براساس تقویم قمری و حسب روزهای خوبی که تقویم‌ها به خود می‌بینند، بنشیند و نوار کاست پر کند برای بچه‌ها و بعد که نوار را با آن صدای گرم و کلمات شمرده شمرده ادا شده به زبان شیرین فارسی پر کرد، بسته‌بندی‌اش کند و آدرس را با خط خودش بنویسد روی پاکت و بسپاردش به بال پست تا برسد دست بچه‌ها در اروپا و اهلش بهتر می‌دانند هر نوبت دیدار پستچی‌ای که با بسته‌ای به خط «محبوب» آمده دم در، چه خونی می‌دواند زیر پوست آدم... . (امام موسی و همسرشان خانم پروین خلیلی با آن‌که ساکن لبنان بودند تاکید و جدیت داشتند به فارسی حرف زدن در محیط منزل) کتاب «این‌طور نیست بابا؟» حاصل پیاده کردن هفت نوار کاست است؛ نوارهایی که پر کردن‌شان ابتکار امام بوده و حواس‌جمعی ایشان را نشان می‌دهد که مناسبت‌های مذهبی را بهانه کند به آموختن مبانی دین و رفع شبهات به فرزندانش که کیلومترها دورتر رفته‌اند برای تحصیل در اروپا و جالب‌تر این‌که یکی دو کاست در خود پاریس و با حضور امام و فرزندان ضبط شده و این باز‌هوشمندی امام را نشان می‌دهد که حواسش بوده جلسات تربیتی را به «نشستن و گفتن و برخاستن» برگزار نکرده و خواسته که مبانی تعلیم شده به زبان ساده‌ جوان فهم، جایی ثبت و ضبط شود برای «بعدا دوباره و چندباره گوش کردن و آموختن» که اگر این نبود، ما امروز بعد از نزدیک به نیم قرن، کجا آن صدای آرام و مطمئن را می‌شنیدیم که در دورهمی بچه‌ها سفارش‌شان می‌کند ماشین کرایه کنند و بروند چهار پنج روز به دیدار مسجد قرطبه یا به قول اسپانیایی‌ها «کوردوبا» یا اشبیلیه، قادس و روستاها و شهرها در اسپانیا و «پتی فرانس» در آلمان و «محافظه» (استان) استقلال‌خواه انگلیس و سفرشان فقط برای تفریح نباشد و لزوم تحصیل در فقره‌ علوم فنی ولو در قلب کفرستان آمریکا و دغدغه داشته که بچه‌هایش طوری تحصیل کنند که فقط و صرفا «مهندس» نشوند که علم خالی بدون اخلاق منجر به دستیابی بشر خواهد شد به بمب اتم!
امام موسی صدر، امام اثبات‌ها بود و نه نفی‌ها؛ طوری‌که وقتی دارد از مناسبت27 رجب و بعثت حرف می‌زند، در خلال انتقال معنی بعثت به فرق میان «انزال» و «تنزیل» اشاره می‌کند و نظر اهل سنت را -که در جامعه لبنان در اکثریتند- بازگو می‌کند که معتقدند27رجب شب معراج نبی مکرم است و خیلی آرام و شمرده، نظر علامه طباطبایی را می‌آورد و جالب این‌که مرحوم سیداحمد آقای خمینی نیز در آن مجلس بوده‌اند و داخل بحث هستند و قوت علمی امام معلوم است وچه هنری داشته «مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر» که کتاب را با عکس‌های نابی ازجمع خانوادگی امام آراسته و خواننده را همزمان، درگیر دیدن و خواندن می‌کند؛ انگار که تو هم یکی از اولاد امام هستی و نشسته‌اید دورهم دور ضبط‌صوت در پاییز سال 1356 خورشیدی در پاریس و ذوق می‌کنی از شنیدن صدای گرم پدر.کتاب را اردیبهشت امسال ازغرفه مؤسسه امام در نمایشگاه خریدم وتا شهریور مانده بود کنار کتاب‌های هنوز خوانده نشده‌ام و شاید مقدر بود که خواندنش مصادف با سالگرد ربایش امام در لیبی باشد در شهریور 1357 و خدا آن امام سفر برده را کاش به سلامت برگرداند... .

حسین شرفخانلو - نویسنده