دینسازی یهودیت سامری
یهودیت سامری، اولین رفرمیسم معکوس هدفمند و هوشمند و نقشهمند در ادیان الهی است. تغییری که با دستبرد به عناصری از وحی و اغوای جادویی و شبهدینی صورت گرفت و سرچشمه تحریفات دینی با لباس دین تا امروز شد و عصر رفرم دینی مدرن و پروتستانیسم مسیحی و اسلامی و نفی وحی براساس نفسانیت بشری و تفکر شبهدینی از آن پیروی کرده است.
خواست اصلاح دین و بازگشت به بتپرستی در میان یهود درست پس از نجات از دست فرعون ظاهر شد و سامری پاسخ به این خواست شیطانزده محسوب میشود. این تحریف اولین جابهجایی سیستماتیک مثلا به نام اصلاح دینی به قصد نفی وحی و ترویج بتپرستی و نفی پیروی از پیامبرخدا و در دوره غیبت وجایگزینی دنبالهروی ازشیطان و نفس دنیاپرست وکفر وبت زر و علم و وانمودگی بهحساب میآید. هم در روایت واقعگرا و هم درمعنای باطنینگر ونمادین و حقیقت رخداد سامری مهم است.
توهم بلوغ فرهنگی و تاریخی
اصلاح پیامبران الهی مثل حضرت عیسی (سلاما...علیه) برای رهایی ازخرافات و مبارزه با دستبردهای کور و کر و بیایمان نفس گمراه و افزودههای مغز دنیاگرای بشری و شهوات و وساوس ودروغبستنهای رذیلانه به دین و پیراستن دین از نوشتههای منفعتطلبانه بشری و افکار پست و بیایمان به خدا و وحی است. اما دروغ اصلاح معکوس سامری در حقیقت بازگشت شهوات نفسانی و به جاهلیت و بتپرستی و نفی توحید است. مقدم شمردن مغز و تفکر دنیاپرست بر وحی و بر عقل نوری و تقدم اندیشه نفاقآلود و بیایمان انسان گسسته از توحید بر هدایت و علم خدا و وحی، نتیجه این گمگشتگی است. وهم امکان کنار نهادن نقش بیوقفه خدا در هستی و توهم پایان دادن به حضور خدا و قتل خدا در زندگی مادی و دنیوی و تصمیمات اجتماعی و قوانین گوناگون جامعه بشری و تکیه بر شهوات و نکرا بهنام «عقل» بشری که دچار توهم بلوغ تاریخی شده اصل عمل کافرانه است که ایمانش را به حق متعال و اراده مطلق آن شاهد ازلی و ابدی را از دست داده و دنبال نفس افتاده و به پیروی از پیشنهادهای قدرتهای شیطانی دنیاپرست کشیده شده است .
اصلاح معکوس ضدتوحید
امروز تجلی این مسیر و نفی حقیقت و هدایت الهی و پیشه کردن عصیان و دستبرد به وحی و دروغ بستن به خدا و دنیوی کردن دین بهوسیله صهیونیسم و انواع رفرمیسم معکوس دینی و دستبرد درکلاما... به اجتهاد خودرای، هستی عصر جدیدی و امروزی یهودیت سامری است که هیچ ربطی به دین و پیام و وحی و رسالت الهی پیامبر عزیز و بزرگوار و اولوالعزم حضرت موسی کلیما... ندارد که وعده ظهور پیامبر خاتم و عزیز اسلام صلواتا...علیه را داده بود و مومنان را به آن فراخوانده و به مومنانش فرمان داد به رسالت احمد صلوات ا...علیه و آله بگروند. اما رفرمیسم غربگرا به سبب همسویی ماهوی با گسست از وحی و مقدم شمردن دنیاگرایی با صهیونیسم همسوست و گونهای از پشت کردن به وحی و استفاده ابزاری از دین برای دنیا و جانشین کردن انسان غیرمعصوم و بیایمان بهجای اهل عصمت و پیشوایان الهی را به نمایش مینهد. این اصلاحطلبی انسانمحور و گسسته از کلاما... راهی معکوس در پیش گرفته و میکوشد با پراکنده کردن امت از پیرامون پیامبر خدا و گرویدن به بت مدرنیته و نفس بدخواه اصلاح معکوس ضدتوحید پیشه کند و برای بیرون راندن خدا از مدیریت اجتماع و سیاست و جانشین کردن شرک بهطور خزنده پیشروی کند. ریشه این رفتار برمیگردد به رخداد گوساله سامری. دلیل آنکه افرادی رقیب هم یکی چپ، یکی راست با پز اپوزیسیون به وحدت در برابر صهیونیسم میرسند، همین نفسانیت مشترک در گسست از وحی است. یک انسان کافر میتواند ظلمستیز باشد اما ظالم به خدا که با ایمان به آن مردم را فریب داده نمیتواند ظلمستیز باشد.
زهدان تفکر اومانیستی در فرهنگ
ریشه صهیونیسم، یهودیت سامری است. یهودیت سامری در حقیقت زهدان تفکر اومانیستی و انسانمحور و بیباور به عالم غیب و اولین اصلاح دینی معکوس و رفرمیسم با دستبرد در کلام و پیام الهی و بشری دانستن آن و تحریف آن طبق نیازهای ایدئولویک و دنیاپرستانه و قدرتطلبانه مشرکان با نقاب دینداران و منافقان با صورتک دینپروران است. این سنت اصلاحطلبی جاعل و جاهل که بهوسیله انسان غیرمعصوم و بیباور به پروردگار یکتای حی وقیوم و عالم و قادر و...صورت گرفته، بهوسیله همه مشرکان و منافقان بعدی در ادیان ابراهیمی تکرار و پیروی شد. کسانی که باطنشان کفرپیشگی و ظاهرشان دینپروری، باطنشان بیایمانی و ظاهرشان سرپرستی دین، باطنشان دینزدایی و تقدسزدایی و مادیاندیشی و ظاهرشان معرفتآموزی و تفسیر دینی بود. کسانی که چه در دین موسی و چه در اصلاح حقیقی عیسی و چه در دین خاتم رسل محمد و اوصیای معصوم او صلواتا...علیهم شرک و فساد برانگیختند و مدعی شدند و میشوند در کار اصلاح هستند، از کلام خدا تقدسزدایی و افکار و کلامبشری و جهالتبار خود را جانشین کلام الهی میکردند و مدعی بودند و هستند که آنان هستند که اهل دانش و آگاهیاند، کسانی که وحی بر رسولان را کلام خود رسولان وانمود میکردندوخود را داناتروتواناتر از رسولان میدانستند و هدایت بهسوی بیایمانی به خدا و شالودهشکنی توحید را اصلاحطلبی نام مینهادند و مینهند و در دین اسلام هم به محض سر بر بالین سفر ابدی نهادن رسول خدا، درود خدا و فرشتگان و مومنان بر او باد، همین مداخله و دستبرد انسانمحورانه مزورانه و شیطنتبار و قدرتپرستانه و بیباورانه به عالم غیب رخ داده است و ریشه همه این نفاق شرکآلود همان تجربه بنیاسرائیلی و یهودیت سامری و اولین تحریف دین از درون است.
کالوینیسم تا بهائیت و سکولاریسم اسلامی
از سامری تا احبار، از کلیسای دنیاگرا و اشرافی و زراندوز و تحریفگر و تثلیثآفرین قرونوسطی و تحت هدایت نهان یهودیت سامری تا کالوینیسم و پروتستانتیسم و از سقیفه تا بهائیت و وهابیت و اسلام لیبرالی و رفرمیسم و سکولاریسم اسلامی ریشه در همین تحریف سامری و یهودیت انسانمحور و بیباور به وحی الهی دارد. برای همین شناخت یهودیت سامری دیروز که امروز به صهیونیسم جهانی بدل شده بسیار مهم و حتی این امر برای شناخت جریانهای منحرف اصلاح دینی درون ضروری است. زیرا اینان هم هدفشان ربطی به اصلاح دین و پیراستن از انحراف و خرافات و افزودههای بشری و بازگشت به اصل وحی ندارد. اینان نقش حضرت عیسی علیهالسلام در دین یهود ونقش حضرت علی و اوصیای معصوم صلواتا...علیهم و حضرت حجتبنالحسنالعسکری، بقیها...(عج) را تبلیغ نمیکنند تا دین را از چنگ دستبرد شیطانی رهایی بخشند، بلکه برعکس نقششان گسست از توحید و هدایت الهی و خودمحوری و جانشینی تفکر اومانیستی و عقل مدرن که همان جهل جدید است بهجای وحی و عقل نورانی الهی است که نشان این عقل، ایمان و پذیرش هدایت کلاما... و ترک گناه و خودپرستی و جهاد برای معروف و عدالتخواهی و همواره در محضر خدا زیستن و ترک بتپرستی وترک رهبری غیرخاندان وحی ونفس رهبری کفرو سرپرستی قدرتهای کافر است. نه آن که سامریوار شیطان غرب و ربوبیت علم و قدرت مدرن را به رسمیت بشناسند و محصولات مغز بیایمان و علم مدرن و دادههای دانشگاه هاروارد و آکسفورد و ییل و نهادهای قدرت جهانی و راهحل دروغین را به اسم راهحل تخصصی بر سر نهند و راهحلهایی بدون نظارت وحی و عقل الهی و گسسته از خدا و مادیاندیش به سود سرمایهسالاری و اشرافیت و قدرت جهانی را رهبر خود قرار دهند.
دینسازی مدرن یا فرهنگ و رسانه شیطانی
علمی مضر که همه جنایات دنیا از سلاح تا بردگی و بیعدالتی اقتصاد سرمایهسالار و وحشی بینالمللی و تا روانشناسی ضد روح و جامعهشناسی و انسانشناسی و فرهنگ و رسانه شیطانی و دجالی ضدخدا و دنیای درنده امروز از آن آفریده شده است و تا ربوبیت و سرپرستی و ولایت الهی و خدای یگانه و توحید و اسلام را نپذیرد و مهار نشود علوم غیرنافع و مضر و افزار شیطان باقی خواهد ماند. پروتستانتیسم و رفرمیسم با بتکردن این علم و بیرونراندن خدا از اداره جامعه راه سامری را در پیش گرفتهاند و دینسازی مدرن را رواج دادهاند. وظیفه ما درک عمیق یهودیت سامری از دیروز تا امروز است . ماجرای یهودیت سامری بدون درک ساختار آفرینش انسان و امر عبودیت و در مقابلش امر عصیان و انسانمحوری وخودپرستی و نفسیت بشری قابل فهم نیست؛ چیزی که با آفرینش آدم درون آدم آفریده شد و نفس امرکننده به سوء اوست و دربرابر کشش عبودیت و عروج به عالم بالا، نماد سقوط و هبوط به اسفلالسافلین بوده و امر قابیلی را برابر هستی هابیلی محقق ساخته و اولین ظهورش در تقابل سیستماتیک و شریعتسازی عصیانآلود در برابر شریعت الهی،یهودیت سامری است و آخرینشان تا امروز صهیونیسم است و انواع رفرمیسم دینی ضد وحی است .
گوساله زنده سامری
در قرآن مجید درست برای همین امکان سقوط نفسانی فردو اجتماع و پشتکردن به خداست که تزکیه و هشدار و آموزش و تعلیم برای امت آخرالزمان ضروری دانسته شده است تا از سرنوشت اقوام درس بگیرند. درکلام خدا برای همین است که این همه ماجرای قوم بنیاسرائیل و سرکشی آنان و سرنوشت شومشان مهم انگاشته شده وحکم هدایت وهشدار به امت پیامبرخاتم پیدا کرده است. اما بهسبب همان جدال درونی خیر و شر وهدایت الهی و روحی و وسوسه فساد دنیوی وشیطانی در امت محمد صلواتا...علیه و آله بودکه بهمحض چشمفروبستن رسولا...همان گوساله سامری ظاهرشد و وسوسه قدرت و دنیا به تحریف وحی و دستور رسول خدا و نفی اوصیای معصوم حقیقی پرداختند و در دین دستبرد زدند و این روش منافقانه با توطئه استکبار کافر تا زایش بتان و وهابیت و اسلام لیبرالی وهمدست صهیونیسم اسلام، اسلام اردوغانی و اماراتی و نفتی انگلیسی و آمریکایی و..... که همدست پنهان یهودیت سامری و کشتار مومنان و مظلومان است ادامه یافته. این اسلام رفرمیست و سامری است که ظاهرا بر مظلوم اشک میریزد و باطنا بر طرح کفر جهانی و پیوند با فرعونیت پای میفشرد و معلم او دنیای استکبار و قدرت شیطانی است. نه صهیونیسم امروز فرقی با یهودیت سامری دارد و نه رفرمیسم غربگرا و سکولار که ترک هدایت قرآن در امر اجتماعی کرده امروز فرقی با جاعلان نخستین و بنیامیه و بنیعباس در شکل متحجر یا اباحهخواهانه دارد.
احمد میراحسان - نویسنده و منتقد
توهم بلوغ فرهنگی و تاریخی
اصلاح پیامبران الهی مثل حضرت عیسی (سلاما...علیه) برای رهایی ازخرافات و مبارزه با دستبردهای کور و کر و بیایمان نفس گمراه و افزودههای مغز دنیاگرای بشری و شهوات و وساوس ودروغبستنهای رذیلانه به دین و پیراستن دین از نوشتههای منفعتطلبانه بشری و افکار پست و بیایمان به خدا و وحی است. اما دروغ اصلاح معکوس سامری در حقیقت بازگشت شهوات نفسانی و به جاهلیت و بتپرستی و نفی توحید است. مقدم شمردن مغز و تفکر دنیاپرست بر وحی و بر عقل نوری و تقدم اندیشه نفاقآلود و بیایمان انسان گسسته از توحید بر هدایت و علم خدا و وحی، نتیجه این گمگشتگی است. وهم امکان کنار نهادن نقش بیوقفه خدا در هستی و توهم پایان دادن به حضور خدا و قتل خدا در زندگی مادی و دنیوی و تصمیمات اجتماعی و قوانین گوناگون جامعه بشری و تکیه بر شهوات و نکرا بهنام «عقل» بشری که دچار توهم بلوغ تاریخی شده اصل عمل کافرانه است که ایمانش را به حق متعال و اراده مطلق آن شاهد ازلی و ابدی را از دست داده و دنبال نفس افتاده و به پیروی از پیشنهادهای قدرتهای شیطانی دنیاپرست کشیده شده است .
اصلاح معکوس ضدتوحید
امروز تجلی این مسیر و نفی حقیقت و هدایت الهی و پیشه کردن عصیان و دستبرد به وحی و دروغ بستن به خدا و دنیوی کردن دین بهوسیله صهیونیسم و انواع رفرمیسم معکوس دینی و دستبرد درکلاما... به اجتهاد خودرای، هستی عصر جدیدی و امروزی یهودیت سامری است که هیچ ربطی به دین و پیام و وحی و رسالت الهی پیامبر عزیز و بزرگوار و اولوالعزم حضرت موسی کلیما... ندارد که وعده ظهور پیامبر خاتم و عزیز اسلام صلواتا...علیه را داده بود و مومنان را به آن فراخوانده و به مومنانش فرمان داد به رسالت احمد صلوات ا...علیه و آله بگروند. اما رفرمیسم غربگرا به سبب همسویی ماهوی با گسست از وحی و مقدم شمردن دنیاگرایی با صهیونیسم همسوست و گونهای از پشت کردن به وحی و استفاده ابزاری از دین برای دنیا و جانشین کردن انسان غیرمعصوم و بیایمان بهجای اهل عصمت و پیشوایان الهی را به نمایش مینهد. این اصلاحطلبی انسانمحور و گسسته از کلاما... راهی معکوس در پیش گرفته و میکوشد با پراکنده کردن امت از پیرامون پیامبر خدا و گرویدن به بت مدرنیته و نفس بدخواه اصلاح معکوس ضدتوحید پیشه کند و برای بیرون راندن خدا از مدیریت اجتماع و سیاست و جانشین کردن شرک بهطور خزنده پیشروی کند. ریشه این رفتار برمیگردد به رخداد گوساله سامری. دلیل آنکه افرادی رقیب هم یکی چپ، یکی راست با پز اپوزیسیون به وحدت در برابر صهیونیسم میرسند، همین نفسانیت مشترک در گسست از وحی است. یک انسان کافر میتواند ظلمستیز باشد اما ظالم به خدا که با ایمان به آن مردم را فریب داده نمیتواند ظلمستیز باشد.
زهدان تفکر اومانیستی در فرهنگ
ریشه صهیونیسم، یهودیت سامری است. یهودیت سامری در حقیقت زهدان تفکر اومانیستی و انسانمحور و بیباور به عالم غیب و اولین اصلاح دینی معکوس و رفرمیسم با دستبرد در کلام و پیام الهی و بشری دانستن آن و تحریف آن طبق نیازهای ایدئولویک و دنیاپرستانه و قدرتطلبانه مشرکان با نقاب دینداران و منافقان با صورتک دینپروران است. این سنت اصلاحطلبی جاعل و جاهل که بهوسیله انسان غیرمعصوم و بیباور به پروردگار یکتای حی وقیوم و عالم و قادر و...صورت گرفته، بهوسیله همه مشرکان و منافقان بعدی در ادیان ابراهیمی تکرار و پیروی شد. کسانی که باطنشان کفرپیشگی و ظاهرشان دینپروری، باطنشان بیایمانی و ظاهرشان سرپرستی دین، باطنشان دینزدایی و تقدسزدایی و مادیاندیشی و ظاهرشان معرفتآموزی و تفسیر دینی بود. کسانی که چه در دین موسی و چه در اصلاح حقیقی عیسی و چه در دین خاتم رسل محمد و اوصیای معصوم او صلواتا...علیهم شرک و فساد برانگیختند و مدعی شدند و میشوند در کار اصلاح هستند، از کلام خدا تقدسزدایی و افکار و کلامبشری و جهالتبار خود را جانشین کلام الهی میکردند و مدعی بودند و هستند که آنان هستند که اهل دانش و آگاهیاند، کسانی که وحی بر رسولان را کلام خود رسولان وانمود میکردندوخود را داناتروتواناتر از رسولان میدانستند و هدایت بهسوی بیایمانی به خدا و شالودهشکنی توحید را اصلاحطلبی نام مینهادند و مینهند و در دین اسلام هم به محض سر بر بالین سفر ابدی نهادن رسول خدا، درود خدا و فرشتگان و مومنان بر او باد، همین مداخله و دستبرد انسانمحورانه مزورانه و شیطنتبار و قدرتپرستانه و بیباورانه به عالم غیب رخ داده است و ریشه همه این نفاق شرکآلود همان تجربه بنیاسرائیلی و یهودیت سامری و اولین تحریف دین از درون است.
کالوینیسم تا بهائیت و سکولاریسم اسلامی
از سامری تا احبار، از کلیسای دنیاگرا و اشرافی و زراندوز و تحریفگر و تثلیثآفرین قرونوسطی و تحت هدایت نهان یهودیت سامری تا کالوینیسم و پروتستانتیسم و از سقیفه تا بهائیت و وهابیت و اسلام لیبرالی و رفرمیسم و سکولاریسم اسلامی ریشه در همین تحریف سامری و یهودیت انسانمحور و بیباور به وحی الهی دارد. برای همین شناخت یهودیت سامری دیروز که امروز به صهیونیسم جهانی بدل شده بسیار مهم و حتی این امر برای شناخت جریانهای منحرف اصلاح دینی درون ضروری است. زیرا اینان هم هدفشان ربطی به اصلاح دین و پیراستن از انحراف و خرافات و افزودههای بشری و بازگشت به اصل وحی ندارد. اینان نقش حضرت عیسی علیهالسلام در دین یهود ونقش حضرت علی و اوصیای معصوم صلواتا...علیهم و حضرت حجتبنالحسنالعسکری، بقیها...(عج) را تبلیغ نمیکنند تا دین را از چنگ دستبرد شیطانی رهایی بخشند، بلکه برعکس نقششان گسست از توحید و هدایت الهی و خودمحوری و جانشینی تفکر اومانیستی و عقل مدرن که همان جهل جدید است بهجای وحی و عقل نورانی الهی است که نشان این عقل، ایمان و پذیرش هدایت کلاما... و ترک گناه و خودپرستی و جهاد برای معروف و عدالتخواهی و همواره در محضر خدا زیستن و ترک بتپرستی وترک رهبری غیرخاندان وحی ونفس رهبری کفرو سرپرستی قدرتهای کافر است. نه آن که سامریوار شیطان غرب و ربوبیت علم و قدرت مدرن را به رسمیت بشناسند و محصولات مغز بیایمان و علم مدرن و دادههای دانشگاه هاروارد و آکسفورد و ییل و نهادهای قدرت جهانی و راهحل دروغین را به اسم راهحل تخصصی بر سر نهند و راهحلهایی بدون نظارت وحی و عقل الهی و گسسته از خدا و مادیاندیش به سود سرمایهسالاری و اشرافیت و قدرت جهانی را رهبر خود قرار دهند.
دینسازی مدرن یا فرهنگ و رسانه شیطانی
علمی مضر که همه جنایات دنیا از سلاح تا بردگی و بیعدالتی اقتصاد سرمایهسالار و وحشی بینالمللی و تا روانشناسی ضد روح و جامعهشناسی و انسانشناسی و فرهنگ و رسانه شیطانی و دجالی ضدخدا و دنیای درنده امروز از آن آفریده شده است و تا ربوبیت و سرپرستی و ولایت الهی و خدای یگانه و توحید و اسلام را نپذیرد و مهار نشود علوم غیرنافع و مضر و افزار شیطان باقی خواهد ماند. پروتستانتیسم و رفرمیسم با بتکردن این علم و بیرونراندن خدا از اداره جامعه راه سامری را در پیش گرفتهاند و دینسازی مدرن را رواج دادهاند. وظیفه ما درک عمیق یهودیت سامری از دیروز تا امروز است . ماجرای یهودیت سامری بدون درک ساختار آفرینش انسان و امر عبودیت و در مقابلش امر عصیان و انسانمحوری وخودپرستی و نفسیت بشری قابل فهم نیست؛ چیزی که با آفرینش آدم درون آدم آفریده شد و نفس امرکننده به سوء اوست و دربرابر کشش عبودیت و عروج به عالم بالا، نماد سقوط و هبوط به اسفلالسافلین بوده و امر قابیلی را برابر هستی هابیلی محقق ساخته و اولین ظهورش در تقابل سیستماتیک و شریعتسازی عصیانآلود در برابر شریعت الهی،یهودیت سامری است و آخرینشان تا امروز صهیونیسم است و انواع رفرمیسم دینی ضد وحی است .
گوساله زنده سامری
در قرآن مجید درست برای همین امکان سقوط نفسانی فردو اجتماع و پشتکردن به خداست که تزکیه و هشدار و آموزش و تعلیم برای امت آخرالزمان ضروری دانسته شده است تا از سرنوشت اقوام درس بگیرند. درکلام خدا برای همین است که این همه ماجرای قوم بنیاسرائیل و سرکشی آنان و سرنوشت شومشان مهم انگاشته شده وحکم هدایت وهشدار به امت پیامبرخاتم پیدا کرده است. اما بهسبب همان جدال درونی خیر و شر وهدایت الهی و روحی و وسوسه فساد دنیوی وشیطانی در امت محمد صلواتا...علیه و آله بودکه بهمحض چشمفروبستن رسولا...همان گوساله سامری ظاهرشد و وسوسه قدرت و دنیا به تحریف وحی و دستور رسول خدا و نفی اوصیای معصوم حقیقی پرداختند و در دین دستبرد زدند و این روش منافقانه با توطئه استکبار کافر تا زایش بتان و وهابیت و اسلام لیبرالی وهمدست صهیونیسم اسلام، اسلام اردوغانی و اماراتی و نفتی انگلیسی و آمریکایی و..... که همدست پنهان یهودیت سامری و کشتار مومنان و مظلومان است ادامه یافته. این اسلام رفرمیست و سامری است که ظاهرا بر مظلوم اشک میریزد و باطنا بر طرح کفر جهانی و پیوند با فرعونیت پای میفشرد و معلم او دنیای استکبار و قدرت شیطانی است. نه صهیونیسم امروز فرقی با یهودیت سامری دارد و نه رفرمیسم غربگرا و سکولار که ترک هدایت قرآن در امر اجتماعی کرده امروز فرقی با جاعلان نخستین و بنیامیه و بنیعباس در شکل متحجر یا اباحهخواهانه دارد.
احمد میراحسان - نویسنده و منتقد