نگاهی به فیلم «ترس از اشکهای واقعی» ساخته امیراحمد قزوینی
معجزه رنج
در جایی از فیلم«ترس از اشکهای واقعی» پیرمرد اهل معرفتی به ابراهیم، بازیگر سرگشته صحنه تئاتر که بهدنبال معجزه است، برای رسیدن به مفهوم واقعی زندگی یا همان معجزهای که در جستوجوی آن است، توصیه میکند؛ رنج کشیدن را رنج مقدسی که ابراهیم بریده از خانواده و غرق در برهوت خودشناسی نافرجام با آن بیگانه نیست ولی حالا فقط باید آن را جدی و تعیینکننده بداند.
البته مراد از رنج در زندگی ابراهیم بهعنوان بازیگر جوان تئاتر که زندگی شخصی پرفرازونشیبی داشته، در فرم روایی ویژهای که فیلمساز برای معرفی و پرداخت شخصیتها انتخاب کرده، معنای رایج و مصطلح آن نیست، بلکه جانمایه اوست برای سفری اودیسهوار به زادگاهی که خانهها و کوچههایش آمیزهای از رنج و سرخوشی را پیش روی سرگشته جوان قرار میدهد. در اینجا صحنه نمایش و عرصه زندگی برهمگذاری هوشمندانهای دارند و نشان از خلاقیت فیلمساز در بهتصویر کشیدن دنیای واقعی پیرامون ذهنیتها و خودآزاریهای ابراهیم است.در سینمای تجربی، آنچه که میتواند آفتی مهم و مخرب تلقی شود، پیش افتادن فیلمساز از فرم روایی و موقعیتهای دراماتیک موجود در نهاد اثر براساس ذهنیتهای کاملا شخصی و استیریلیزه بدون درنظر گرفتن قابلیتهای موجود در ایده اولیه اثراست.کارگردان ترس از اشکهای واقعی درجاهایی تا مرزافتادن به این وادی و ساختارشکنیهای فاقد منطق داستانی متناسب با فرم و محتوای اثر پیش میرود ولی خیلی زود با درکی درست از تجربه در سینما و اصولی که باید در متن اثر بنا و حفظ شود، با ورودی آگاهانه به واقعیت ملموس پیرامون شخصیت اصلی، موقعیتهای دراماتیک اثر را تقویت و مخاطبانش را حفظ میکند.ابراهیم در مسیر بازگشت به خویشتن و رفتن به سراغ مادری که سالها پس از مرگ همسر هنوز نتوانسته اشک بریزد، در مواجهه با مجید، دوستی قدیمی که اوهم با جلوه دیگری ازهنر یا پرفورمانس، نمایش و زندگی را درهمآمیخته، بهطور کامل از واقعیت نمایشی فاصله نمیگیرد؛ ضمن اینکه حضور مجید و هنرجویانش که در سطح شهر پراکنده شدهاند و هرازگاهی با پرفورمانسی متأثر از آثار سینمایی شناخته شده همچون «هامون» و «دلشدگان» به تعریف جدیدی از هنر واقعی میرسند.بازسازی سردابه قرون وسطایی هامون و لحظاتی از دلشدگان هم ادای دینی است به دو نگاه متفاوت به روایت در سینما که اتفاقا فیلمساز از هر دو درایجادساختار روایی وفرم بصری در«ترس از اشکهای واقعی» بهره گرفته است.فیلم از یکسو با کشمکشهای درونی ابراهیم در صحنه تئاتر و زندگی همراه است و ازسوی دیگر با عبور ازنوعی استحاله کند و بطئی او را در فضایی جدید که همیشه در ذهنش زنده بوده است، به تصویر میکشد.همراهی ابراهیم با مجید و هنرجویانش همان موقعیت خطیری است که فیلمساز در قالب یک اثر تجربی توانسته بیآنکه از قواعد تجربه عبور کند، خود را در آن بیازماید بیآنکه اثر را یکسره به وادی خیالپردازی و شکستن بیدلیل زمان و مکان سوق دهد.
سیدمحمد سلیمانی | منتقد سینما