سر زدن به خانه پدری

سر زدن به خانه پدری

ابی خله گم شده است وخبر این اتفاق، مثل بمب توی برنوا می‌ترکد. یوسف به همراه چند دوست قدیمی، پس از شنیدن این خبر، شروع به گشتن به دنبال ابی‌ خله می‌کنند.

یوسف پس از سال‌ها به برنوا، «خانه پدری»اش بازگشته؛ جایی که در۱۸سالگی، زندگی‌اش را نابود کرد و مجبور به ترکش شد. او دقیقا در همین روزها، با خبری که دریافت می‌کند، شوکه می‌شود: یکی از قهرمانان خاطرات کودکی، محبوب محل و بچه‌محل‌ها «ابراهیم دیوانه»، معروف به ابی خله، ناگهان بدون این‌که ردی از خود باقی بگذارد، ناپدید شده است. وقتی یوسف متوجه می‌شود که عشق کودکی‌اش نیز به دنبال اوست، ذهنش به‌هم می‌ریزد. یاسمین، همان زیبارویی که از کودکی در ذهن یوسف مانده بود، اکنون ستاره مشهور سریال‌های ترکی است که برای پیدا کردن ابی خله، همه‌چیز را رها کرده و به خیابان‌های برنوا آمده است و اصرار دارد که از یوسف کمک بگیرد... مراد اویورکولاک، نویسنده رمان‌های مهمی چون «انتقام»، «خار» و «مرحومه»، با قصه ابی‌ خله، در خیابان‌های ازمیر می‌گردد و رد علاقه‌ای پایان‌ناپذیر را پس از سال‌ها دوباره روایت می‌کند و در خلال آن، انتقادهایی هم به واقعیت‌هایی در این کشور دارد که در عین دردناک بودن، بسیار عادی شده‌ است. در این رمان، داستان عشق ناکام یوسف را به طرزی حساس اما پر از زخم‌، آسیب‌ و خشم خواهید خواند. 

نویسنده: مراد اویورکولاک
مترجم: سولماز حسن‌زاده
نشر: وزن دنیا
سال انتشار: 1403