نسخه Pdf

مفهوم انسانیت

مفهوم انسانیت

مفهوم کلمه «انسانیت» همواره با نوعی تقدس و تعالی همراه بوده است، چنان‌که شئون خاص مافوق حیوان انسان نظیر دانش، عدالت، آزادی و وجدان اخلاقی به‌عنوان مقدسات شناخته می‌شود. پس انسان و انسانیت اجمالا به‌عنوان یک امر مقدس شناخته شده و می‌شود‌؛ یعنی با آن‌که درباره بسیاری از مقدسات بشر تردید شده و حتی برخی از آنها مورد انکار قرارگرفته‌است، ظاهرا هنوز مکتبی در جهان پیدا نشده که عملا شئون خاص انسانیت را، جنبه‌های مافوق حیوانیت انسان را تحقیر کند و آنها را تقدیس نکند.

در دو‌سه قرن اخیر، انسان از این مقام شامخ و عالی که برای خود فرض کرده بود، یک‌مرتبه سقوط کرد، سقوط بسیار خردکننده‌ای. اولین اکتشافاتی که بشر کرد، مسأله هیأت عالم بود که آنچه که سابق درباره زمین فکر می‌کرد و زمین را مرکز جهان می‌دانست و افلاک و ستارگان را سیار به دور زمین، یک‌مرتبه عوض شد و زمین به‌صورت ستاره کوچکی درآمد که گرد خورشید باید بچرخد، و تازه خود خورشید اهمیت زیادی در جهان ستارگان ندارد. آن وقت این‌که انسان مرکز دایره امکان و هدف خلقت است، سخت مورد تردید و انکار واقع شد و دیگر کسی جرأت نکرد از این حرف‌ها بگوید: «ای مرکز دایره امکان و ای زبده عالم کون و مکان! تو شاه جواهر ناسوتی، خورشید مظاهر لاهوتی.» گفتند: نه، پس آن‌جورها که ما درباره انسان خیال می‌کردیم، نیست. انسان آن فکر مرکزیت خودش در جهان را که با فکر مرکزیت زمین برای ستارگان و افلاک توأم کرده بود، با این ضربه علمی از دست داد.  بعدا ضربه‌های بسیاربسیار خردکننده‌تر دیگری بر پیکر انسان وارد شد. یکی از آنها این بود که انسان خود را موجودی تقریبا آسمانی‌نژاد می‌دانست، خلیفه‌ا... می‌دانست، خود را نفخه الهی می‌دانست و بر این اعتقاد بود که روح خدا در این کالبد دمیده شده که انسان به وجود آمده است. تحقیقات بیولوژی درمسأله تحول و تطور انواع، یک‌مرتبه نسب‌و‌نژاد انسان رامتصل کردبه همین حیواناتی که انسان آنهارا خیلی پست وحقیر می‌شمارد‌؛ گفت:‌ای انسان! تو میمون‌نژاد هستی یا فرضا میمون‌نژاد نباشی، از نسل یک حیوانی مثل حیوانات دیگر وبالاخره باحیوانات هم‌نژاد هستی. آن جنبه به‌اصطلاح خدا‌زادگی به این شکل ازانسان گرفته شد،و این ضربه دیگری بود که بر پیکر انسان و تقدس انسانی وارد شد. 
یکی دیگر از آن ضربه‌های بسیار مؤثر، ضربه‌ای بود که به سابقه و پرونده و عملیات ظاهرا درخشان انسان وارد شد. یعنی انسان در فعالیت خودش نشان می‌داد که می‌تواند فعالیتی داشته باشد پاک و منزّه و خدایی که جز عشق الهی انگیزه‌ای نداشته باشد، جز احسان و نیکی انگیزه‌ای نداشته باشد، هیچ جنبه حیوانی و عادی نداشته باشد. یک مرتبه فرضیه‌هایی پیدا شد و در آنها چنین وانمود گردید که خیر، این پرونده‌ای که انسان برای خود درست کرده این‌چنین مقدس و پاک و پاکیزه، این‌جور نیست‌؛ تمام عملیاتی که بشر به آنها نام دانش‌دوستی و دانش‌طلبی داده، نام هنر و زیبایی داده، نام اخلاق و وجدان داده، نام تسبیح و تقدیس و تعالی داده و به آنها جنبه ماوراء‌الطبیعی داده است، از نوع همان فعالیت‌هایی است که در حیوانات هم پیدا می‌شود، ولی در انسان با یک مکانیزم و شکل پیچیده‌تری است. یکی گفت: سرچشمه همه اینها شکم است. 

برگرفته از کتاب آزادی معنوی 
استاد شهید مرتضی مطهری