نسخه Pdf

نقطه‌ای از خوزستان

نقطه‌ای از خوزستان

مادرم در روستایی در حدفاصل شهرستان‌های اندیمشک‌ و دزفول در استان‌ خوزستان به‌دنیا‌ آمده و بخشی از کودکی خود را آنجا گذرانده ‌است. آنچه ‌که درباره آداب‌و‌رسوم مربوط‌ به عروسی در‌ آن دوران به‌‌یاد‌ دارد را این‌گونه برای من تعریف‌کرده‌است: رسم «زَنوگَردو» یا «زنان‌گردان» که‌ در ‌آن خانواده ‌داماد شادی‌کنان دم‌ خانه اقوام می‌رفتند‌ و هرکس بنابر ذوق خود به عروس‌و‌داماد هدیه‌ای می‌داد.

 دررسمی دیگر اقوام عروس‌و‌داماد جهت همکاری با‌ خانواده‌ها غذا‌ می‌پختند و دیگ‌های‌ غذا را در‌ عصر روز عروسی به‌ مجلس می‌بردند‌؛خانواده‌ عروس‌و‌داماد نیز یا همه‌ غذا‌را نگه ‌می‌داشتندویا بنا بر‌احترام مقداری از‌ آن‌ را برداشته‌ و بقیه‌اش را برمی‌گرداندند.رسم «درحموم» یا همان «درحمام» به‌این‌صورت بوده ‌است که دوستان داماد او‌ را برای اصلاح‌ صورت‌ و حمام می‌بردند که طی تشریفاتی خاص با ساز‌و‌دهل انجام‌ می‌گرفته و پس‌ از‌ آن به میدان روستا می‌رفتند و یکی‌یکی لباس‌های‌ دامادی را‌ تن‌ او می‌کردند و‌ برسرش نقل‌و‌نبات می‌ریختند.  در رسم «سه‌شبه» شب‌سوم بعد‌از عروسی، خانواده عروس‌و‌اقوام ‌آنها به‌ خانه‌ عروس‌و‌داماد می‌رفتند و کادویی را تحت‌عنوان «ری‌گُشون» یا چشم‌روشنی که معادل همان رسم پاتختی بقیه اقوام است، به‌ آنها می‌دادند و‌ از طرف عروس‌و‌داماد نیز نقل‌و‌شکلات پیچیده‌ در بقچه‌های‌کوچک هدیه ‌داده ‌می‌شد.  در رسم «هفته برارون» نیز یک‌هفته پس‌از عروسی‌، خانواده ‌عروس کلوچه ‌محلی درست‌ کرده و به‌همراه هدایایی برای عروس می‌بردند.  رسمی دیگر هم درباره صبحانه‌ عروس وجود دارد که در‌ طی‌ آن صبح پس‌از عروسی، خانواده عروس صبحانه‌ای مفصل و البته شامل شیربرنج‌ و سرشیر برای خانواده ‌داماد می‌بردند.   در حنابندان نیز که ‌به ‌آن «برازون» می‌گفتند، مرغی زنده به مجلس آورده و لباس‌های‌ سبز‌ پولکی به‌تنش‌ می‌کردند و آن‌ را می‌رقصاندند. فردای آن‌شب نزدیک‌ ظهر، مرغ را آب‌پز کرده و به‌همراه حلوای‌ عروسی و کادو برای عروس می‌بردند و اعتقاد داشتند مرغ تنها باید توسط عروس و داماد خورده‌ شود. 

اروشا شیرزاد - اندیمشک