نسخه Pdf

دیگه چه خبر؟؟؟

دیگه چه خبر؟؟؟

چند روزی است تعطیلات نوروزی امسال که نسبتا طولانی تر از سال‌های پیش بود به پایان رسیده و به روال عادی زندگی برگشته ایم، اما نوروزی که گذشت چندان هم بی‌خبر نبود و اتفاق‌های جالبی در این روزها رخ داد. از موج تبدیل عکس به انیمه در اینستاگرام گرفته تا گیشه نسبتا خوب فیلم اجتماعی «رها» در نوروز و لاکچری بازی نوروزی به سبک بلاگرها.

در ادامه، نگاهی داریم به برخی از جالب‌ترین اتفاق‌های نوروزی که هنوز هم یادآور روزهای شاد و شیرین عید است.

در تب و تاب انیمه شدن 
سال نو که آغاز شد، مردم هنوز درگیر تخمه شکستن، شمردن عیدی‌ و غر زدن به قیمت سفرهای نوروزی بودند که ناگهان پدیده‌ای عجیب‌تر از ترافیک سرسام‌آور جاده چالوس سر و کله‌اش پیدا شد: تب انیمه‌ای شدن!همه‌چیز از یک نرم‌افزار شروع شد که معلوم نبود دقیقا از کجا آمده، اما در چشم به هم زدنی اینستاگرام را تسخیر کرد. انگار یکدفعه یک نفر خیلی جدی آمد و گفت: «هر که مرا دارد خوشبخت است و هر که مرا ندارد فالوئرهایش او را دست‌کم می‌گیرند!» و خب، ملت همیشه در صحنه هم که در برابر چالش‌های مجازی زود دست به کار می‌شوند، فورا وارد عمل شدند.
به یکباره در کمتر از ۴۸ ساعت، دیگر هیچ چهره‌ واقعی در اینستاگرام باقی نماند و همه‌ آدم‌ها نسخه‌ کارتونی‌شان را جایگزین خود واقعی‌شان کردند. دکترها با روپوش سفید و چهره‌ای انیمه‌ای، وکلا با نگاه نافذ و موهای فانتزی، مهندسان با عینک‌های درخشان و حتی موتورسواران هم خودشان را در قالب یک شخصیت جدی و مرموز انیمه‌ای می‌دیدند که انگار قرار بود فردا در یک نبرد سرنوشت‌ساز دنیا را نجات دهند.
چند روز بعد ماجرا از استوری و پروفایل هم فراتر رفت. کپشن‌ها پر شد از جملاتی مثل «من تو کدوم انیمیشن بودم که یادم نمی‌یاد؟» یا «مدیران والت دیزنی کجان که منو برای انیمیشن بعدی‌شون انتخاب کنن!». 
و امروز که کمی از تب‌وتاب این ماجرا گذشته و موج انیمه‌ای شدن فروکش کرده، می‌توان با خیال راحت نتیجه گرفت که ما ایرانی‌ها علاوه بر عشق به تکنولوژی، عاشق هر فرصتی برای فان‌بازی و ترند شدن هستیم و با این حساب نباید تعجب کرد اگر یک روز بیدار شویم و ببینیم که دوباره یک اپلیکیشن دیگر آمده و این بار همه را تبدیل به وایکینگ، شوالیه یا... کرده است! خداوندا این شادی‌ها را از ملت همیشه سرافراز ما نگیر! 

دست مریزاد به «رها» 
هر سال عید سینماها پر می‌شوند از فیلم‌های رنگارنگی که بیشتر از محتوا، به خنداندن بی‌دلیل یا شلوغ‌کاری متکی‌ هستند، اما امسال در میان این هیاهو، یک فیلم اجتماعی بی‌ادعا به نام «رها» به کارگردانی حسام فرهمند و تهیه کنندگی سعید خانی بدون تبلیغات خارق‌العاده و عجیب غریبی روی پرده رفت و برخلاف انتظار، حسابی گل کرد.در روزهایی که بیشتر فیلم‌های روی پرده برای سرگرمی ساخته شده‌اند، «رها» قصه‌ واقعی آدم‌هایی را روایت می‌کند که با فقر و بیکاری دست‌وپنجه نرم می‌کنند، آدم‌هایی که انگار در زندگی‌شان مدام یک دیوار بلند سر راه‌شان سبز می‌شود.
 این فیلم بدون شوخی‌های مبتذل، بدون کاراکترهای بی‌هدف و بدون هیچ سر و صدای تبلیغاتی، آرام‌آرام راهش را به دل مخاطبان باز کرد و از اکران نوروزی سینماها سربلند بیرون آمد.
فروش نسبتا خوب «رها» در این ایام نشان داد که هنوز هم سینمادوستان برای فیلم‌های اجتماعی ارزش قائلند و هنوز هم یک فیلم اگر حرفی برای گفتن داشته باشد، می‌فروشد. شاید این موفقیت تلنگری باشد برای سینماگرانی که فکر می‌کنند مردم فقط به دنبال خنده‌های زورکی‌هستند.
 نه این‌طور نیست، مردم گاهی می‌خواهند در آیینه‌ سینما خودشان را ببینند حتی اگرتصویر تلخی باشد وحتی اگر تجربه‌شان در پایان فیلم به شکل بغضی گره خورده در گلو بماند.
پس لازم است از همه‌ مردمی که بدون تبلیغات فریبنده و جنجال‌های معمول، وقت گذاشتند و «رها» را دیدند، تشکر کرد.
 این استقبال یعنی هنوز امیدی هست، هم برای سینما، هم برای روایت قصه‌های واقعی.

بلای فیک‌بلاگرها بر سر زندگی مردم 
نوروز امسال هم مثل هر سال، مردم با دغدغه‌های همیشگی‌شان دست‌وپنجه نرم کردند. گرانی، هزینه‌های سفر، خریدهای عید و دید و بازدیدهایی که بعضی‌ها به خاطر فشار اقتصادی قیدش را دیگر زده‌اند. اما در همین شرایط، بلاگرهایی بودند که انگار در دنیای دیگری زندگی می‌کنند؛ دنیایی پر ازهتل‌های لوکس، سفرهای خارق‌العاده، لباس‌های برند و صبحانه‌هایی که بیشتر شبیه تابلوهای نقاشی‌اند تا چیزی که آدم‌های واقعی می‌خورند!
تعطیلات عید، فرصتی شد تا این بلاگرها در نقش قهرمانان قصه‌های لاکچری ظاهر شوند. 
از سفرهای‌شان به جزایر رویایی بگویند، از خریدهای چند هزار دلاری‌شان فیلم بگیرند و از خوشبختی ساختگی‌شان محتوا تولید کنند. 
این در حالی است که زندگی اکثر مردم ایران، فرسنگ‌ها با این نمایش‌های فریبنده فاصله دارد.
مشکل این نیست که این افراد یک زندگی لاکچری دارند. 
هر چه دارند نوش جان‌شان. مشکل اینجاست که آنها با ساختن یک دنیای دروغین، زندگی واقعی را تحقیر می‌کنند. مردمی که در این شرایط سخت اقتصادی به جای چند نفر تلاش می‌کنند وقتی هر روز این تصاویر را می‌بینند، کم‌کم ناامیدی در وجودشان ریشه می‌دواند. انگار که در این دنیا فقط یک عده‌ خاص حق خوشبختی دارند و بقیه تماشاچیانی هستند که تنها سهم‌شان در این جهان مقایسه‌ خود با این نمایش‌های ساختگی است.
شاید وقت آن رسیده که کمی هوشیارتر باشیم. فریب این دکورهای پر زرق‌وبرق را نخوریم و بدانیم که خوشبختی واقعی چیزی نیست که در قاب‌های نمایشی اینستاگرام جا شود.

ساناز قنبری - دبیر چاردیواری