
اعتراف برادرزن به قتل داماد شیطانصفت
پسر 23ساله که در جدال با داماد خانواده او را با 8ضربه چاقو درخانه به قتل رسانده و گریخته بود، پیش از فرار از کشور بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار جامجم، شامگاه دهم فروردین امسال مردی با پلیس 110 تهران تماس گرفت و اطلاع داد همسایهشان به قتل رسیده است. ماموران به محل جنایت در طبقه اول خانهای در محله نبرد اعزام شدند و مشاهده کردند جسد مردی تبعه افغانستان با 8 ضربه چاقو به قتل رسیده است. همچنین معلوم شد، خواهر زن 16 ساله مقتول شاهد جنایت بوده که او در اظهاراتش گفت: خواهرم برای فروش ملکشان به افغانستان سفر کرده است. شب خانهشان بودم که دامادمان آمد، او نیت شومی داشت و میخواست به من تجاوز کند که موفق نشد و برادرم سر رسید و او را کشت و متواری شد.
پلیس دنبال قاتل بود که عصر سهشنبه نهم اردیبهشت امسال رد او در پارکی در خیابان ری به دست آمد. او منتظر مردی بود تا او را قاچاقی از ایران به ترکیه ببرد که بازداشت شد. متهم 23 ساله دیروز به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در اظهاراتش گفت: نصاب نرده هستم و چهارسال قبل به ایران آمدم. اما خواهرم با شوهر و سه فرزندش از دو سال قبل به ایران آمدند و در طبقه اول خانهای در محله نبرد زندگی میکردند. خواهر 14 سالهام به خاطر بچههای خواهرم زیاد نزد آنها میرفت تا اینکه در نبود خواهر بزرگترم به خانهشان رفت. شامگاه دهم فروردین امسال خواهرزادهام به من تلفن زد و خواست سریع به خانهشان بروم. هر چه به او و خواهر 14 سالهام زنگ زدم جواب ندادند. نگران شدم و به خانهشان رفتم. یکی از بچهها کنار خواهر نوجوانم بود و دو بچه دیگر خواب بودند. خواهرم دستانش میلرزید و گریه میکرد. علت را پرسیدم که گفت دامادمان نیت بدی نسبت به او داشته و میخواسته به او تجاوز کند که موفق نشده است.
متهم ادامه داد: خواهرم برایم تعریف کرد که دامادمان بچههایش را با قرص بیهوش کرده و خوابانده اما بچه آخری قرص را نخورده بود. یک قرص هم به خواهرم داده و مدعی شده بود اگر آن را بخورد سردردش بهتر میشود. خواهرم غافل از نیت او قرص را خورده و حالش بد شده بود. در آن وضعیت قصد اجرای نقشه سیاهش را داشت که با مقاومت خواهرم روبهرو شد. موضوع را از دامادمان پرسیدم که طفره رفت و مدعی شد سوءتفاهم شده و ماجرا واقعیت ندارد. وسایل خواهرم و یکی از خواهرزادههایم را جمعآوری کردم و میخواستم ببرمشان که دامادمان از آشپرخانه یک چاقو آورد و تهدید به خودکشی کرد. او را هول دادم که چاقو افتاد. داخل راهرو که شدم دعوایمان شد. همسایهها ما را دیدند و بعد او مرا به خانه کشاند. چاقوی دیگری برداشت و فریاد زد اشتباه کردم و پشیمانم. خواهرت درست میگوید بیا مرا بکش. اعصابم را به هم ریخت که عصبانی شدم و با همان چاقو ضربههایی به او زدم که زخمی شد و بعد با خواهرم و خواهرزادهام فرارکردیم. آنها را تحویل خالهام دادم و خودم در بوستانهای شهر سرگردان شدم و سرکار نرفتم. 10 روز بعد از فرارم یکی از دوستانم تلفنی خبر داد دامادمان همان شب مرده است. یک بار خواستم تسلیم شوم که ترسیدم. بعد از آن تصمیم گرفتم به کمک یک قاچاقبر از ایران به ترکیه بروم که پولهایم را گرفت، من در شب سفرم در پارک بودم که قاچاقبر نیامد و شناسایی و بازداشت شدم.
صادق تبریزی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جامجم گفت: با اعتراف متهم به قتل تحقیقات از او در پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.
پلیس دنبال قاتل بود که عصر سهشنبه نهم اردیبهشت امسال رد او در پارکی در خیابان ری به دست آمد. او منتظر مردی بود تا او را قاچاقی از ایران به ترکیه ببرد که بازداشت شد. متهم 23 ساله دیروز به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در اظهاراتش گفت: نصاب نرده هستم و چهارسال قبل به ایران آمدم. اما خواهرم با شوهر و سه فرزندش از دو سال قبل به ایران آمدند و در طبقه اول خانهای در محله نبرد زندگی میکردند. خواهر 14 سالهام به خاطر بچههای خواهرم زیاد نزد آنها میرفت تا اینکه در نبود خواهر بزرگترم به خانهشان رفت. شامگاه دهم فروردین امسال خواهرزادهام به من تلفن زد و خواست سریع به خانهشان بروم. هر چه به او و خواهر 14 سالهام زنگ زدم جواب ندادند. نگران شدم و به خانهشان رفتم. یکی از بچهها کنار خواهر نوجوانم بود و دو بچه دیگر خواب بودند. خواهرم دستانش میلرزید و گریه میکرد. علت را پرسیدم که گفت دامادمان نیت بدی نسبت به او داشته و میخواسته به او تجاوز کند که موفق نشده است.
متهم ادامه داد: خواهرم برایم تعریف کرد که دامادمان بچههایش را با قرص بیهوش کرده و خوابانده اما بچه آخری قرص را نخورده بود. یک قرص هم به خواهرم داده و مدعی شده بود اگر آن را بخورد سردردش بهتر میشود. خواهرم غافل از نیت او قرص را خورده و حالش بد شده بود. در آن وضعیت قصد اجرای نقشه سیاهش را داشت که با مقاومت خواهرم روبهرو شد. موضوع را از دامادمان پرسیدم که طفره رفت و مدعی شد سوءتفاهم شده و ماجرا واقعیت ندارد. وسایل خواهرم و یکی از خواهرزادههایم را جمعآوری کردم و میخواستم ببرمشان که دامادمان از آشپرخانه یک چاقو آورد و تهدید به خودکشی کرد. او را هول دادم که چاقو افتاد. داخل راهرو که شدم دعوایمان شد. همسایهها ما را دیدند و بعد او مرا به خانه کشاند. چاقوی دیگری برداشت و فریاد زد اشتباه کردم و پشیمانم. خواهرت درست میگوید بیا مرا بکش. اعصابم را به هم ریخت که عصبانی شدم و با همان چاقو ضربههایی به او زدم که زخمی شد و بعد با خواهرم و خواهرزادهام فرارکردیم. آنها را تحویل خالهام دادم و خودم در بوستانهای شهر سرگردان شدم و سرکار نرفتم. 10 روز بعد از فرارم یکی از دوستانم تلفنی خبر داد دامادمان همان شب مرده است. یک بار خواستم تسلیم شوم که ترسیدم. بعد از آن تصمیم گرفتم به کمک یک قاچاقبر از ایران به ترکیه بروم که پولهایم را گرفت، من در شب سفرم در پارک بودم که قاچاقبر نیامد و شناسایی و بازداشت شدم.
صادق تبریزی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جامجم گفت: با اعتراف متهم به قتل تحقیقات از او در پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.
تیتر خبرها