نسخه Pdf

سال‌های دور از ورزش

سال‌های دور از ورزش

صبح که از خواب بیدار شویم (البته اگر بیدار شویم و بی‌خوابی‌های شب قبل و تماشای آخرین قسمت فلان سریال کره‌ای یا گذراندن فلان مرحله از بازی کنسولی محبوب‌مان اجازه بدهد) احتمالا با چشم‌های کاملا باز و بسته، گذرمان می‌افتد به جناب یخچال. معده محترم هم قار و قوری می‌کند و چشم انتظار بلعیده شدن خوراکی توسط ماست.

بعید است حال لقمه گرفتن کره و پنیر و مربا داشته باشیم یا با چند قاشق الویه یا پیتزای دیشب خودمان را سیر می‌کنیم یا یک تخم مرغ می‌اندازیم کف ماهیتابه  و اینجوری سر و ته صبحانه را هم می‌آوریم.خب تا الان هر اقدامی کرده‌ایم کاملا در راستای نابودی جسم است. از اینجا به بعدش هم همین مسیر ادامه پیدامی کند.ازمدل به دوش انداختن کیف‌مان تا مدل راه رفتن و شاید جفتک‌چارکش انداختن توی کوچه و خیابان و خلاصه رسیدن به مدرسه. زنگ تفریح‌ها هم که بساط بی‌مبالاتی کاملا فراهم است. حالا چه کسی باشیم که یک گوشه می‌نشیند و پشت هم خوراکی‌های چرب و نوشابه‌های گازدارش را می‌خورد و چه از دسته کسانی باشیم که روی آسفالت کف حیاط مدرسه کشتی می گیرند. حالا این وسط یک زنگ ورزشی هم هست که اگر اهمیت کلاس‌های ریاضی و فیزیک و زبان اجازه بدهد، برگزار می‌شود و عموما هم هیچ بهره‌ای از مربی حرفه‌ای نمی‌برد.همه این تلاش‌های خود ما به‌علاوه بی‌حساب و کتاب بودن مساله ورزش در مدرسه، نتیجه‌اش می‌شود آمار بالای چاقی در بین دانش‌آموزان، عدم سلامت دهان و دندان، مشکلات ستون فقرات، انواع مشکلات حرکتی و به‌خصوص کمردرد و کتف درد ناشی از حمل کیف‌های سنگین آن هم به صورت غیراصولی. بعد از این چقدر جالب است که دنبال ورزش پایه و اهمیت دادن به آن در دوران نوجوانی و دانش‌آموزی هم بگردیم. نه؛ هیچ‌کس به فکر نیست. حتی خود ما دانش‌آموزان!

زهرا قربانی - دبیر نوجوانه