حراج سیاه فرهنگی

حراج سیاه فرهنگی

ازهمین حالا احتمالا صندوق پیامک تلفن‌های همراه ما پر شده از پیشنهادهای تخفیف عجیب و غریبی که به‌واسطه «جمعه سیاه» ارسال شده‌اند. بلک‌فرایدی یا همان جمعه سیاه یا جمعه خرید، به‌طور سنتی در جمعه بعد از جشن شکرگذاری در آمریکا برگزار می‌شود اما به نظر می‌رسد هول برندهای ایرانی از عقب نماندن از این جنون خرید، برگزاری این مراسم را به یک هفته زودتر کشانده است!

جالب این‌که اساسا تخفیف روی اجناس برای کالاهای ایرانی هیچ‌گاه راستی‌آزمایی نشده است. به این معنا که بسیاری از کالاها حتی در این روز خاص گران‌تر از همیشه عرضه شده‌اند اما در رابطه با بازارهای غربی هم این‌گونه است که تاکنون تحقیقات زیادی درباره راستی‌آزمایی تخفیف‌های ویژه مرتبط با جمعه سیاه انجام شده و نتیجه آنها هشدار به مصرف‌کنندگان درباره قیمت‌ کالاهای به حراج گذاشته شده در این روز بوده است. بسیاری از این تحقیقات نشان داده‌اند قسمت اعظم معاملات جمعه سیاه، شش ماه قبل از این حراجی‌ها یا در سال پیش با قیمت‌های مشابه یا حتی پایین‌تر عرضه شده‌اند! اکنون از 195 کشور جهان تخمین زده می‌شود که 50 تا 60 درصد کشورها جمعه سیاه را جشن می‌گیرند. به‌عنوان مثال، در میان کشورهای اروپایی بریتانیا، فرانسه و آلمان در سه تا چهار سال گذشته شروع به پذیرش جمعه سیاه در فرهنگ خرید خود کردند. امروزه خرده‌فروشان آنلاین ایرانی در آخرین جمعه ماه نوامبر، کمپین‌های تخفیفی ارائه می‌دهند و مردم نیز به بهانه تخفیف بیشتر در این روز خرید می‌کنند. علیرضا شریفی‌یزدی، جامعه‌شناس معتقد است نظام حاکم بر کشور ما نیمه‌سرمایه‌داری است و نهایتا از تمام سازوکارهای سیستم سرمایه‌داری استفاده می‌کند اما آنچه ما تحت عنوان بلک‌فرایدی از آن بهره می‌گیریم، یک شکل ناقص و معیوب نظام سرمایه‌داری جهانی است. نظام سرمایه‌داری با استفاده از فشن و مد دست به نیازسازی می‌زند. به‌عنوان مثال، شما سال گذشته پیراهنی را متناسب با رنگ سال خریدید و امسال به دلیل تغییر رنگ سال، دیگر از آن استفاده نمی‌کنید. درواقع، نظام سرمایه‌داری هرساله در عرصه طراحی لباس، رنگ‌های جدیدی را ارائه می‌دهد و با همین روش ساده، باعث می‌شود تا افراد ‌دنبال مدگرایی بروند تا این بازار مکاره بچرخد. 
به‌گفته شریفی‌یزدی، بزرگ‌ترین آسیب بلک‌فرایدی، باز شدن یک حفره برای فرود عنصرهای فرهنگی بیگانه و تهاجم فرهنگی است و در بلندمدت ما شاهد تغییر فرهنگ و فراموش کردن ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی جامعه خواهیم بود. او معتقد است هرگاه یک سیستم فرهنگی به اندازه کافی در درون خود زایش نداشته باشد و نتواند خودش را با واقعیت‌های موجود در جامعه تطبیق دهد، عنصرهای فرهنگی آرام‌آرام به سمت میرایی (فرآیند خاموشی) گرایش پیدا می‌کند‌؛ بنابراین چون جامعه نمی‌تواند بدون فرهنگ حرکت کند، در نتیجه از فرهنگ‌های دیگر تقلید می‌کند. این ماجرا اما سوی دیگری هم دارد و آن مربوط به سیاست‌های فرهنگی در کشور است. اساسا اگر مسئولان فرهنگی به نیازهای جامعه توجه می‌کردند و برای آن برنامه درستی داشتند، هرگز شاهد تقلید و ترویج فرهنگ‌های غربی همچون هالووین، کریسمس، ولنتاین و بلک‌فرایدی در جامعه نبودیم.