
خانه اوسموسی؛ تماشای بیصدای حقیقت
«پایتخت7» و نمایش تصویر انسانی از روحانیت
چند روز قبل، نقدی بر روند ساختاری و محتوایی سریال «پایتخت ۷» نگاشتم؛ نقدی که همچنان بر آن استوارم و دلایل آن برایم پابرجاست. اما در مسیر انصاف و عدالت، رواست که نیکوییها را نیز دید و بیان کرد.
از همینرو، شایسته میدانم به یکی از بخشهای اثرگذار و ارزشمند این مجموعه اشاره کنم. بخشی که فارغ از کاستیها، توانست پیامی ناب و انسانی را به دل مخاطب بنشاند و جلوهای روشن از آنچه باید باشد، در قاب تصویر به نمایش گذارد.
طلوع معنویت
در بخش پایانی سریال پایتخت، در سکانسی که در خانه اوسموسی روایت شد، شاهد حضور شخصیتی از یک روحانی بودیم؛ شخصیتی که با صبوری، وقار،خدمتگزاری بیمنت و متانت کمنظیر،جلوهای واقعی و دلنشین از روحانیت اصیل را به نمایش گذاشت. او نه با خطابه و نصیحت، بلکه با رفتار و منش خود، معنای واقعی روحانی بودن را به تصویر کشید؛ گویی در سکوت متواضعانهاش، رسالتی بزرگ نهفته بود.
کار خیر
جملهای که از زبان او جاری شد ــ «ما برای کار خیر همیشه وقت داریم» ــ نهفقط یکی از اثرگذارترین جملات در مسیر ترویج معروفها و نیکیها بود، بلکه نمادی از رویکرد بیادعا و خالصانهای بود که میتواند دلهای خسته و گاه بیاعتماد جامعه را به حقیقت و معنویت پیوند دهد.
اخلاص جاری در صحنه
در همان سکانس، مردم حلاوت و شیرینی حضور یک روحانی مخلص و بیریا را با جان و دل لمس کردند؛ تجربهای که این روزها جامعه بیش از پیش به آن نیاز دارد. در زمانی که برخی افراد ناآگاه یا مغرض، با اقدامات عوامفریبانهای چون «عمامهپرانی» تلاش داشتند چهرهای غیرواقعی ازروحانیت ارائه دهند، این سکانس تلویزیونی توانست با نگاهی هنرمندانه، تصویری روشن و امیدبخش از یک روحانی در خدمت جامعه را ترسیم کند؛ روحانیای که نهفقط نماد دین، که مظهر انسانیت، مهربانی و مسئولیت اجتماعی بود. به باور نگارنده، اگر الگوی ارتباط روحانیت با مردم، همچون نقشآفرینی این شخصیت در سریال پایتخت باشد، بیتردید مردم با جان و دل پذیرای آن خواهند بود؛ همانگونه که این روحانی دلنشین، در خانه اوسموسی، دلها را ربود و نشان داد که تبلیغ دین وقتی با صداقت و تواضع همراه شود، بسیار اثرگذارتر است و میتواند روشنیبخش خانهها و دلها باشد.
دکتر عباس نصیریفرد - کارشناس مذهبیطلوع معنویت
در بخش پایانی سریال پایتخت، در سکانسی که در خانه اوسموسی روایت شد، شاهد حضور شخصیتی از یک روحانی بودیم؛ شخصیتی که با صبوری، وقار،خدمتگزاری بیمنت و متانت کمنظیر،جلوهای واقعی و دلنشین از روحانیت اصیل را به نمایش گذاشت. او نه با خطابه و نصیحت، بلکه با رفتار و منش خود، معنای واقعی روحانی بودن را به تصویر کشید؛ گویی در سکوت متواضعانهاش، رسالتی بزرگ نهفته بود.
کار خیر
جملهای که از زبان او جاری شد ــ «ما برای کار خیر همیشه وقت داریم» ــ نهفقط یکی از اثرگذارترین جملات در مسیر ترویج معروفها و نیکیها بود، بلکه نمادی از رویکرد بیادعا و خالصانهای بود که میتواند دلهای خسته و گاه بیاعتماد جامعه را به حقیقت و معنویت پیوند دهد.
اخلاص جاری در صحنه
در همان سکانس، مردم حلاوت و شیرینی حضور یک روحانی مخلص و بیریا را با جان و دل لمس کردند؛ تجربهای که این روزها جامعه بیش از پیش به آن نیاز دارد. در زمانی که برخی افراد ناآگاه یا مغرض، با اقدامات عوامفریبانهای چون «عمامهپرانی» تلاش داشتند چهرهای غیرواقعی ازروحانیت ارائه دهند، این سکانس تلویزیونی توانست با نگاهی هنرمندانه، تصویری روشن و امیدبخش از یک روحانی در خدمت جامعه را ترسیم کند؛ روحانیای که نهفقط نماد دین، که مظهر انسانیت، مهربانی و مسئولیت اجتماعی بود. به باور نگارنده، اگر الگوی ارتباط روحانیت با مردم، همچون نقشآفرینی این شخصیت در سریال پایتخت باشد، بیتردید مردم با جان و دل پذیرای آن خواهند بود؛ همانگونه که این روحانی دلنشین، در خانه اوسموسی، دلها را ربود و نشان داد که تبلیغ دین وقتی با صداقت و تواضع همراه شود، بسیار اثرگذارتر است و میتواند روشنیبخش خانهها و دلها باشد.