
قاره سبز در دوره ترامپ نگران تبعات منفی وابستگی امنیتی خود به واشنگتن است
سایه بحران بر سر روابط اروپا و آمریکا
درهشت دههای که ازشکلگیری اتحاد فراآتلانتیک میگذرد،اروپا همواره بهعنوان یک متحد امنیتی به آمریکا تکیه کرده است. این اتحاد که در دوران جنگ سرد پایهگذاری شد و در سالهای پس از آن به یکی از ارکان اصلی امنیت جهانی تبدیل گشت، درطول تاریخ خود بحرانهای مختلفی را تجربه کرده است.
با این حال، بحران کنونی که اروپا با آن روبهروست، بهویژه پس از تغییرات عمده در سیاستهای خارجی ایالات متحده تحت رهبری دونالد ترامپ، بابحرانهای پیشین تفاوتهای چشمگیری داردوبه نظرمیرسدکه این بحران خطرات بیسابقهای برای آینده اروپا به همراه دارد.
سوالی که این روزها در میان رهبران اروپایی بهشدت مطرح شده، این است که آیا آمریکا همچنان به امنیت اروپا و غرب متعهد است؟ آیا این کشور که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، خود را بهعنوان ضامن امنیت اروپا معرفی کرده بود، هنوز همان نقش را ایفا میکند یا اینکه نگاه استراتژیک واشنگتن تغییر کرده است؟
تغییرات استراتژیک در سیاستهای آمریکا
در دوران ریاستجمهوری ترامپ، سیاست خارجی ایالات متحده بهطور چشمگیری تغییر کرد. ترامپ با اتخاذ سیاستهای انزواگرایانه و تمرکز بر اولویتهای داخلی، بهطور مستقیم امنیت اروپا را زیر سؤال برد. یکی از نمونههای برجسته این تغییرات، کاهش تعهدات آمریکا به ناتو و عدم حمایت از برخی کشورهای اروپایی در مواقع بحرانی بود. ترامپ بارها این موضوع را مطرح کرده بود که کشورهای اروپایی باید سهم بیشتری از هزینههای امنیتی را برعهده بگیرند و ایالات متحده نمیتواند بهطور بیوقفه از امنیت اروپا حمایت کند. این تغییرات بهویژه زمانی بیشتر نمایان شد که ونس، معاون ترامپ و وزیر دفاع ترامپ، پیت هگزت بهصراحت اعلام کردند که آمریکا دیگر نمیتواند بر امنیت اروپا بهطور عمده تمرکز کند. این مواضع موجب بروز نگرانیهایی جدی در میان کشورهای اروپایی و همپیمانان ناتو شد.
ازسوی دیگر، اظهارات ترامپ و مشاورانش درخصوص نزدیکی به روسیه و کاهش حمایت از اوکراین، باعث افزایش تردیدها در مورد تعهد ایالات متحده به کشورهای عضو ناتو شد.
ناتوانی اروپا در رهبری جهانی
یکی از دلایل اصلی بحران هویت اروپا در دنیای امروز، ناتوانی این قاره در ایفای نقش رهبری جهانی است. در گذشته، اروپا از رهبران برجستهای چون وینستون چرچیل، شارل دوگل و کنراد آدناور بهره میبرد که توانستند نقشهای مهمی در سیاست جهانی ایفا کنند اما امروزه، اروپا با کمبود رهبران کاریزماتیک مواجه است و بیشتر سیاستمداران آن به جای تصمیمگیریهای جسورانه، به دنبال پیروی از سیاستهای آمریکا هستند.این وابستگی استراتژیک به آمریکا، اروپا را به سمت نوعی رابطه نابرابر با آمریکا سوق داده است. اروپا بهطور تاریخی از قدرت نظامی و اقتصادی ایالات متحده بهرهمند شده، در حالی که بهطور عمده در مسائل نظامی و دفاعی بر آمریکا تکیه کرده است. در دوران جنگ سرد، ناتو این امکان را فراهم کرده بود که کشورهای اروپایی با کمک آمریکا از تهدیدات شوروی بهطور مشترک دفاع کنند اما اکنون، با پایان تهدید شوروی و در شرایط جدید جهانی، این وابستگی به یک نقطه ضعف تبدیل شده است. تولید ناخالص داخلی اروپا در دو دهه اخیر به نصف آمریکا کاهش یافته و این نشان میدهد که قاره سبز دیگر قادر نیست بهطور مستقل از آمریکا نقش محوری در سیاستهای جهانی ایفا کند.
بحرانهای پیشرو و نیاز به استقلال بیشتر
در سالهای آینده، اروپا باید با چالشهای مختلفی روبهرو شود که هیچکدام از آنها نمیتواند بهطور موثر توسط آمریکا مدیریت شود. یکی از این چالشها، بازدارندگی از حملات روسیه به اعضای ناتوست. در حالی که روسیه همچنان تهدیدی جدی برای کشورهای اروپای شرقی بهشمار میآید، اروپا باید بیشتر به تقویت توان دفاعی خود بپردازد. علاوهبر این، مسائل مربوط به امنیت در منطقه قطب شمال، حفاظت از فلات جنوبی اروپا و دفاع از منافع مشترک در برابر چین، دیگر چالشهایی است که نیازمند مشارکت فعال و مستقل اروپا خواهد بود. برای موفقیت در این عرصهها، اروپا باید به تقویت زیرساختهای دفاعی خود و ایجاد یک پایگاه صنعتی دفاعی قدرتمند روی آورد.
در این شرایط، بسیاری از کشورهای اروپایی، بهویژه آلمان، به این نتیجه رسیدهاند که دیگر نمیتوانند صرفا به ایالات متحده وابسته باشند. براساس اظهارات مقامات آلمانی ، یا اروپا باید در سایه سیاستهای آمریکا باقی بماند یا اقتدار خود را بهعنوان یک قدرت مستقل جهانی به اثبات برساند. از این رو، نیاز به استقلال بیشتر در سیاستهای جهانی و کاهش وابستگی به آمریکا، برای بسیاری از کشورها به یک ضرورت تبدیل شده است.
در نهایت، اروپا باید تصمیمی اساسی درخصوص آینده اتحاد با ایالات متحده اتخاذ کند. اگر این قاره میخواهد بهعنوان یک قدرت جهانی مستقل به حیات خود ادامه دهد، نیاز است بهطور جدی روی تقویت استقلال استراتژیک خود تمرکز کند. این استقلال باید به معنای افزایش توان دفاعی، ایجاد تولیدات تسلیحاتی داخلی و تقویت همکاریهای دفاعی درون اتحادیه اروپا باشد. اروپا دیگر نمیتواند در سایه سیاستهای آمریکا قرار گیرد و باید بهطور مستقلتر به تأمین امنیت خود پرداخته و نقش بیشتری در سیاستهای جهانی ایفا کند. در غیر این صورت، وابستگی بیشتر به ایالات متحده، تهدیدی جدی برای آینده امنیتی و سیاسی این قاره بهحساب میآید.
رسول قبادی - گروه بین الملل
سوالی که این روزها در میان رهبران اروپایی بهشدت مطرح شده، این است که آیا آمریکا همچنان به امنیت اروپا و غرب متعهد است؟ آیا این کشور که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، خود را بهعنوان ضامن امنیت اروپا معرفی کرده بود، هنوز همان نقش را ایفا میکند یا اینکه نگاه استراتژیک واشنگتن تغییر کرده است؟
تغییرات استراتژیک در سیاستهای آمریکا
در دوران ریاستجمهوری ترامپ، سیاست خارجی ایالات متحده بهطور چشمگیری تغییر کرد. ترامپ با اتخاذ سیاستهای انزواگرایانه و تمرکز بر اولویتهای داخلی، بهطور مستقیم امنیت اروپا را زیر سؤال برد. یکی از نمونههای برجسته این تغییرات، کاهش تعهدات آمریکا به ناتو و عدم حمایت از برخی کشورهای اروپایی در مواقع بحرانی بود. ترامپ بارها این موضوع را مطرح کرده بود که کشورهای اروپایی باید سهم بیشتری از هزینههای امنیتی را برعهده بگیرند و ایالات متحده نمیتواند بهطور بیوقفه از امنیت اروپا حمایت کند. این تغییرات بهویژه زمانی بیشتر نمایان شد که ونس، معاون ترامپ و وزیر دفاع ترامپ، پیت هگزت بهصراحت اعلام کردند که آمریکا دیگر نمیتواند بر امنیت اروپا بهطور عمده تمرکز کند. این مواضع موجب بروز نگرانیهایی جدی در میان کشورهای اروپایی و همپیمانان ناتو شد.
ازسوی دیگر، اظهارات ترامپ و مشاورانش درخصوص نزدیکی به روسیه و کاهش حمایت از اوکراین، باعث افزایش تردیدها در مورد تعهد ایالات متحده به کشورهای عضو ناتو شد.
ناتوانی اروپا در رهبری جهانی
یکی از دلایل اصلی بحران هویت اروپا در دنیای امروز، ناتوانی این قاره در ایفای نقش رهبری جهانی است. در گذشته، اروپا از رهبران برجستهای چون وینستون چرچیل، شارل دوگل و کنراد آدناور بهره میبرد که توانستند نقشهای مهمی در سیاست جهانی ایفا کنند اما امروزه، اروپا با کمبود رهبران کاریزماتیک مواجه است و بیشتر سیاستمداران آن به جای تصمیمگیریهای جسورانه، به دنبال پیروی از سیاستهای آمریکا هستند.این وابستگی استراتژیک به آمریکا، اروپا را به سمت نوعی رابطه نابرابر با آمریکا سوق داده است. اروپا بهطور تاریخی از قدرت نظامی و اقتصادی ایالات متحده بهرهمند شده، در حالی که بهطور عمده در مسائل نظامی و دفاعی بر آمریکا تکیه کرده است. در دوران جنگ سرد، ناتو این امکان را فراهم کرده بود که کشورهای اروپایی با کمک آمریکا از تهدیدات شوروی بهطور مشترک دفاع کنند اما اکنون، با پایان تهدید شوروی و در شرایط جدید جهانی، این وابستگی به یک نقطه ضعف تبدیل شده است. تولید ناخالص داخلی اروپا در دو دهه اخیر به نصف آمریکا کاهش یافته و این نشان میدهد که قاره سبز دیگر قادر نیست بهطور مستقل از آمریکا نقش محوری در سیاستهای جهانی ایفا کند.
بحرانهای پیشرو و نیاز به استقلال بیشتر
در سالهای آینده، اروپا باید با چالشهای مختلفی روبهرو شود که هیچکدام از آنها نمیتواند بهطور موثر توسط آمریکا مدیریت شود. یکی از این چالشها، بازدارندگی از حملات روسیه به اعضای ناتوست. در حالی که روسیه همچنان تهدیدی جدی برای کشورهای اروپای شرقی بهشمار میآید، اروپا باید بیشتر به تقویت توان دفاعی خود بپردازد. علاوهبر این، مسائل مربوط به امنیت در منطقه قطب شمال، حفاظت از فلات جنوبی اروپا و دفاع از منافع مشترک در برابر چین، دیگر چالشهایی است که نیازمند مشارکت فعال و مستقل اروپا خواهد بود. برای موفقیت در این عرصهها، اروپا باید به تقویت زیرساختهای دفاعی خود و ایجاد یک پایگاه صنعتی دفاعی قدرتمند روی آورد.
در این شرایط، بسیاری از کشورهای اروپایی، بهویژه آلمان، به این نتیجه رسیدهاند که دیگر نمیتوانند صرفا به ایالات متحده وابسته باشند. براساس اظهارات مقامات آلمانی ، یا اروپا باید در سایه سیاستهای آمریکا باقی بماند یا اقتدار خود را بهعنوان یک قدرت مستقل جهانی به اثبات برساند. از این رو، نیاز به استقلال بیشتر در سیاستهای جهانی و کاهش وابستگی به آمریکا، برای بسیاری از کشورها به یک ضرورت تبدیل شده است.
در نهایت، اروپا باید تصمیمی اساسی درخصوص آینده اتحاد با ایالات متحده اتخاذ کند. اگر این قاره میخواهد بهعنوان یک قدرت جهانی مستقل به حیات خود ادامه دهد، نیاز است بهطور جدی روی تقویت استقلال استراتژیک خود تمرکز کند. این استقلال باید به معنای افزایش توان دفاعی، ایجاد تولیدات تسلیحاتی داخلی و تقویت همکاریهای دفاعی درون اتحادیه اروپا باشد. اروپا دیگر نمیتواند در سایه سیاستهای آمریکا قرار گیرد و باید بهطور مستقلتر به تأمین امنیت خود پرداخته و نقش بیشتری در سیاستهای جهانی ایفا کند. در غیر این صورت، وابستگی بیشتر به ایالات متحده، تهدیدی جدی برای آینده امنیتی و سیاسی این قاره بهحساب میآید.
رسول قبادی - گروه بین الملل