
باید به سرمایه مردمیمان افتخار کنیم
این ایام سالگرد ابلاغ بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است که مقام معظم رهبری این بیانیه را به مناسبت آغاز چله دوم انقلاب اسلامی خطاب به ملت بزرگ ایران فرمودند.
دراین میان به نظر میرسد پرسش اساسی این باشد که چرا مقام معظم رهبری در این بیانیه، جوانان را مخاطب قرار دادند و کمتر به نهادها و ساختارها پرداختهاند.به عبارت دیگربه بعد کنشگری آحاد جامعه توجه کردهاند تا نهادسازی و توجه به ساختارها و نهادها.میتوان در پاسخ به این قضیه اذعان داشت که در نظام انقلابی، عاملان اجتماعی یعنی کنشگران، جوانان و اقشار جامعه و بهویژه جوانانند که پیشران انقلاب هستند. انقلاب، یک شبکه مفهومی است که مفاهیمی مثل تحول، پویایی، رویکرد انتقادی و نگاه به آینده را در بر دارد. طبیعتا کسی که بهعنوان یک فرد انقلابی دارای نگاهی ویژه است و از آنجا که به انقلاب اسلامی باور دارد؛ هیچگاه به صرف پیروزی انقلاب، کار را تمامشده تلقی نمیکند، لذا در این سیستم، نقش انقلابیون، پایانناپذیر است و برخلاف انقلابهای دیگر که دارای نقطه تحول و اوج است و با پیروزی آن، انقلابیون دستاندرکار کنار میروند و سپس ساختارها به تعیین جایگاهها و نقشها میپردازد. از اینرو آن کشور نوعی که انقلاب کرده دیگر کاری با انقلابیون ندارد و وظیفه آنها را تمامشده تلقی میکند و از آن پس، ضوابط و مقررات است که روند کارها را شکل داده و پیش میبرد.اما در نظام انقلابی که نگاهها معطوف به یک آرمان و نقطه اوج و قله است، قاعدتا نیاز است که دائما آحاد جامعه، پای کار انقلاب باشند. لذا این مردمنهادی در نظام جمهوری اسلامی که برخاسته از انقلاب اسلامی است دارای یک مفهوم ویژه است، به این معنا که واقعا «مردمنهاد و مردمپایه» است. توجه به «عاملیت» بهراستی، اقتضای اسلامیبودن نظام است. یعنی اسلام برپایه معرفت آحاد جامعه و بهویژه مکلفین استوار است. آرمانهایی مطرح است که تا بینهایت امتداد دارد که درواقع رسیدن به قلههاست و به دیگر عبارت، رسیدن یا نزدیکشدن به انسان کامل است.
اینجاست که سه کلیدواژه اساسی و بنیادین در این بیانیه مطرح میشود. خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی که این سه اگر شدنی شود و اتفاق بیفتد، طبیعتا زمینهساز ظهور حضرت حجت(عج) خواهدشد. اینچنین رویکردی است که میطلبد تا مخاطبان بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، آحاد جامعه باشند و نهفقط ساختارها؛ که همین ویژگی را میتوان امتیاز این انقلاب نسبت به انقلابهای دیگر دانست. لذا ما علاوه بر سه قوای رایج در حکومتهای مردمسالار، رهبری انقلاب داریم و نه مدیریت. رهبری با نظارت بر حرکت انقلاب توجه دارد که انقلاب از اهداف خودش منحرف نشود.این انقلاب همچنان که عرض کردم یک انقلاب مردمپایه است و هیچ انقلاب و نظامی مثل انقلاب و نظام ما مردم را مخاطب قرار نداده و هیچ رهبری در زمان رهبری، توجه خود را به مردم معطوف نمیکند، بلکه متولیان را به قانون و ساختارها ارجاع میدهد.
ازویژگیهای رهبران دینی که به هدایت و سعادت مردم اهمیت میدهند، این است که بهجای تثبیت اوضاع، بهدنبال ایجاد شرایطی هستند که حرکت و جنبوجوش را تحریک کند و موجب تعالی شود. این تلاش باید بهگونهای باشد که خرسندی از وضع موجود از بین برود و در نتیجه، همه افراد بهخاطر این کنش انتقادی نسبت به وضعیت فعلی، بهطور مداوم در تلاش برای پیشرفت باشند. چنین الگویی قاعدتا عاملیت و ساختارش با هم مرتبط است و بهنوعی تلفیقی بهشمارمیرود. لذا ما در ادبیات اسلامی خودمان حقالناس و حقالله داریم؛ و اما حقالله حقوقی است که مربوط به مصالح عام و عمومی جامعه میشود و حق اجتماع است. از این رو کسی نمیتواند از آنها تخطی کند، به خاطر اینکه حقوق کلی جامعه بهاصطلاح نادیده گرفته میشود.اما حقالناس اموری است که به خود افراد مربوط است، شخصیه است و میتوانند ببخشند یا مطالبه کنند و... .به هر صورت این نشان میدهد که نگاه دوگانه «عاملیت و ساختارها» در شریعت اسلامی دارای جایگاه ویژه است و بر پایه همین هم، انقلاب اسلامی شکل گرفته و بر اساس همین اصل به عاملان اجتماعی، توجه ویژه دارد.
متن کامل یادداشت را در «جامجم آنلاین» بخوانید
حجتالاسلام دکتر حسن خیری | عضو هیأت علمی دانشگاه
اینجاست که سه کلیدواژه اساسی و بنیادین در این بیانیه مطرح میشود. خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی که این سه اگر شدنی شود و اتفاق بیفتد، طبیعتا زمینهساز ظهور حضرت حجت(عج) خواهدشد. اینچنین رویکردی است که میطلبد تا مخاطبان بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، آحاد جامعه باشند و نهفقط ساختارها؛ که همین ویژگی را میتوان امتیاز این انقلاب نسبت به انقلابهای دیگر دانست. لذا ما علاوه بر سه قوای رایج در حکومتهای مردمسالار، رهبری انقلاب داریم و نه مدیریت. رهبری با نظارت بر حرکت انقلاب توجه دارد که انقلاب از اهداف خودش منحرف نشود.این انقلاب همچنان که عرض کردم یک انقلاب مردمپایه است و هیچ انقلاب و نظامی مثل انقلاب و نظام ما مردم را مخاطب قرار نداده و هیچ رهبری در زمان رهبری، توجه خود را به مردم معطوف نمیکند، بلکه متولیان را به قانون و ساختارها ارجاع میدهد.
ازویژگیهای رهبران دینی که به هدایت و سعادت مردم اهمیت میدهند، این است که بهجای تثبیت اوضاع، بهدنبال ایجاد شرایطی هستند که حرکت و جنبوجوش را تحریک کند و موجب تعالی شود. این تلاش باید بهگونهای باشد که خرسندی از وضع موجود از بین برود و در نتیجه، همه افراد بهخاطر این کنش انتقادی نسبت به وضعیت فعلی، بهطور مداوم در تلاش برای پیشرفت باشند. چنین الگویی قاعدتا عاملیت و ساختارش با هم مرتبط است و بهنوعی تلفیقی بهشمارمیرود. لذا ما در ادبیات اسلامی خودمان حقالناس و حقالله داریم؛ و اما حقالله حقوقی است که مربوط به مصالح عام و عمومی جامعه میشود و حق اجتماع است. از این رو کسی نمیتواند از آنها تخطی کند، به خاطر اینکه حقوق کلی جامعه بهاصطلاح نادیده گرفته میشود.اما حقالناس اموری است که به خود افراد مربوط است، شخصیه است و میتوانند ببخشند یا مطالبه کنند و... .به هر صورت این نشان میدهد که نگاه دوگانه «عاملیت و ساختارها» در شریعت اسلامی دارای جایگاه ویژه است و بر پایه همین هم، انقلاب اسلامی شکل گرفته و بر اساس همین اصل به عاملان اجتماعی، توجه ویژه دارد.
متن کامل یادداشت را در «جامجم آنلاین» بخوانید
حجتالاسلام دکتر حسن خیری | عضو هیأت علمی دانشگاه