
ماییم و عشق ایران
با قدم گذاشتن در مسیر دیدار از «فولاد مبارکه اصفهان»، سفر «راویان پیشرفت» به منزل نهم رسید و کولهبار مسئولیتمان برای رساندن صدای جهادگران صنایع بزرگ کشور و خاطرات و روایتهای شیرین از پیشرفت و غرورآفرینیشان که با اتکا به نیروی بومی باورمند شکل گرفته، سنگینتر شد.
سفر ۵۰ نویسنده، هنرمند، خبرنگار، مدیر و فعال رسانهای بهمقصد دیگری از شوق و اهتزاز ایمان مجاهدان خستگیناپذیر میدان سازندگی سامان گرفته بود و اینبار به نصفجهانی سرشار از مناظر شورانگیز و جلوههای عظمت وصفناپذیری که در کلام نمیگنجد.بهترین توصیف شاید آن باشد که تماشای فولاد مبارکه مبارک بود، تلاقی آتش و آهن و عرق پیشانی و اندیشه، مصداق بارز «ما میتوانیم» و «ایرانی میتواند»، قاف سیمرغ عشق و قلهای که مبارزان با ناامیدی پرچم همت بر آن برافراشته بودند. پیش این شکوه ناگفتنی زانو زدیم. گفتند و گفتیم، شنیدند و شنیدیم و دیدیم آنچه را که اعماق چشمانمان را روشن کرد. روشنای چشممان نه از نور آتش که از شعله پرفروغ نگاههای امیدوار به آینده میهن عزیز وام میگرفت و در دلمان بارقههای شعف به رقص درآمده بود که «رقصی چنین میانه میدانم آرزوست».
مُلک جوشش پرثمر مهندسان و نخبگان ایرانی ساختن آهن گداخته و فولاد استوار بود و ملکوتش، جهاد در میدان؛ ملکوتش، شمشیر آخته کشیدن برصف بدخواهان ایران سربلند؛ ملکوتش،تجلی غلبه اراده ایرانی بر تحریم،سنگاندازی و یأسپراکنی دشمن...و «شنیدن کی بود مانند دیدن؟!».
شاید ازهمینرو باشد آنها که شکوه فولاد مبارکه را ندیدهاند،بزرگی روح ایرانی را آنگونه که ما به چشم سر و جان نظاره کردیم، درک نکنند؛ پس ما پل واسطی خواهیم بود از کلمات و برای شما روایت خواهیم کرد آنچه را با ذرهذره وجود احساس کردیم و تلاش خواهیم کرد مسیر دیدهشدن آزادگی ورهابودن از وابستگی راتسهیل کنیم.در فولاد مبارکه،معجزه اراده و ایمان نمودی داشت عیان. باد و خاک و آتش و آهن به سخره پولادمردان شهره به شکستناپذیری درآمده و عناصر تولید در آوردگاهی از خلاقیت و دانش و روزآمدی با هم عجین شده بود تا طبیعت هم مقابل این دستاورد عظیم به تعظیم درآید. اینهمه نبود جز بهبرکت دستان توانمند، اراده آهنین ودیدگاه روشن وتفکر نوآورانسانهایی که فراترازامکانات موجود کار میکنند و افقهایی بالاتر را مینگرند.
و اینک بر راویان پیشرفت فرض است تا این شوکت و درهمآمیختگی پرثمر را روایت کنند و از اعماق قلب، همه آنچه را که باور کردهاند، به تصویر بکشند. صحنههایی که در فولاد مبارکه اصفهان دیدیم، نقش جاودان صفحاتی پرافتخار از تولید در مقیاس ملی و اقتدار صنعتی در عرصه بینالمللی بود که نام ایران و انقلاب اسلامی انسانسازش را در جهان پرآوازه میکند؛ داستان پرطنطنه و حدیث شورآفرینی که از هر زبان که میشنویم، نامکرر است.
حسین قرایی | پژوهشگر و مدیرکل روابطعمومی رسانه ملیمُلک جوشش پرثمر مهندسان و نخبگان ایرانی ساختن آهن گداخته و فولاد استوار بود و ملکوتش، جهاد در میدان؛ ملکوتش، شمشیر آخته کشیدن برصف بدخواهان ایران سربلند؛ ملکوتش،تجلی غلبه اراده ایرانی بر تحریم،سنگاندازی و یأسپراکنی دشمن...و «شنیدن کی بود مانند دیدن؟!».
شاید ازهمینرو باشد آنها که شکوه فولاد مبارکه را ندیدهاند،بزرگی روح ایرانی را آنگونه که ما به چشم سر و جان نظاره کردیم، درک نکنند؛ پس ما پل واسطی خواهیم بود از کلمات و برای شما روایت خواهیم کرد آنچه را با ذرهذره وجود احساس کردیم و تلاش خواهیم کرد مسیر دیدهشدن آزادگی ورهابودن از وابستگی راتسهیل کنیم.در فولاد مبارکه،معجزه اراده و ایمان نمودی داشت عیان. باد و خاک و آتش و آهن به سخره پولادمردان شهره به شکستناپذیری درآمده و عناصر تولید در آوردگاهی از خلاقیت و دانش و روزآمدی با هم عجین شده بود تا طبیعت هم مقابل این دستاورد عظیم به تعظیم درآید. اینهمه نبود جز بهبرکت دستان توانمند، اراده آهنین ودیدگاه روشن وتفکر نوآورانسانهایی که فراترازامکانات موجود کار میکنند و افقهایی بالاتر را مینگرند.
و اینک بر راویان پیشرفت فرض است تا این شوکت و درهمآمیختگی پرثمر را روایت کنند و از اعماق قلب، همه آنچه را که باور کردهاند، به تصویر بکشند. صحنههایی که در فولاد مبارکه اصفهان دیدیم، نقش جاودان صفحاتی پرافتخار از تولید در مقیاس ملی و اقتدار صنعتی در عرصه بینالمللی بود که نام ایران و انقلاب اسلامی انسانسازش را در جهان پرآوازه میکند؛ داستان پرطنطنه و حدیث شورآفرینی که از هر زبان که میشنویم، نامکرر است.