نسخه Pdf

ناتوانی در ابراز احساسات

ناتوانی در ابراز احساسات

خیلی از ما از زحمات مادر و تلاش‌های پدرمان نگران و‌ مضطرب هستیم، اما هیچ‌وقت نمی‌توانیم این احساسات زیبا را به‌ آنها منتقل کنیم.

بارها در خلوت،‌ دل‌مان برای افرادی تنگ می‌شود اما وقتی با آنها روبه‌رو می‌شویم انگار قفل بزرگی بر دهان‌ و زبان‌مان‌ زده ‌شده و توان بیان احساسات واقعی خود را از‌ دست داده‌ایم. در‌ میان بخشی از هموطن‌های ما مخفی‌‌کردن احساسات و عدم ابراز آن نوعی توانمندی و غرور تفسیر می‌شود. 
در آرامستان بهشت‌زهرا‌(س)، مادری با شیون دلخراش فریاد می‌زد: «من پسرم را در‌طول عمرش دوبار بغل کردم و بوسیدم.» این حسرت و غم وقتی به ‌اوج رسیده و اشک بر چشمان شنونده‌ها می‌آورد که می‌فهمید این جوان ۲۴ساله که در یک تصادف از‌ دست رفته، پسری مهربان و خونگرم بوده است.  واقعا چرا عشق و عاطفه و محبت خود را بعد از مرگ باید فریاد کنیم؟ در یک نظر‌سنجی خصوصی که در یک مهمانی خانوادگی انجام شد از ۸۰ مهمان حاضر در طیف سنی ۱۲ تا ۶۰سال، ۷۴ نفر از ابراز احساسات خود به نزدیکان و وابستگان خونی ناتوان بوده و این حرکت را نوعی لوس‌کردن‌ خود قلمداد می‌کردند.  توسعه این پرسشگری به ‌سطح شهر در چهار منطقه شمال، جنوب، شرق و غرب تهران با توجه به سن و شغل و میزان تحصیلات بدون توجه به شرایط مالی آماری حاصل آمد که آ‌ن‌هم موجب تاسف شد. ۶۵ درصد افراد از ابراز احساسات خود خجالت کشیده و فکر می‌کنند این رفتار نوعی تملق و چاپلوسی به حساب می‌آید. ۱۰درصد فکر می‌کنند که نزدیکان از محبت آنها آگاه بوده و این کار حرکتی اضافه است. ۲۰درصد هم علت عدم توانایی در ابراز احساسات خودراندانسته یا در جواب به فکر فرو‌می‌رفتند. شاید به این نکته مهم اصلا فکر نکرده بودند.  به‌هرحال ابراز احساسات و بیان عواطف در بین اعضای خانواده موجب تحکیم روابط و دلگرم‌نمودن افراد می‌نماید.  بیان احساسات بین زن و شوهر و بالعکس و ‌همچنین بین پدر و مادر با فرزندان و متقابلا از سوی آنها و در مراحل بعدی میان دوستان و همکاران باعث بالارفتن امید به زندگی و تشویق به تلاش می‌شود.  از نگاه رفتارشناسی و روان‌شناختی این حالت یعنی «فقر کلمات در بیان احساسات» یا ناتوانی در ابراز احساسات (الکسی تایمیا) خوانده می‌شود. اولین مربیان آموزش‌وتمرین این فرآیند بسیار حیاتی وضروری پدرومادر بوده و خانه اصلی‌ترین کلاس و باشگاه برای آموزش یا تکرار این رفتار است.جالب است درطول عمرمن مرحوم پدرم فقط هفت‌بار مرا بوسیده بود، به‌طوری‌که می‌توانم دفعات مختلف این حرکت را با دقت بشمارم! اتفاقا ایشان فردی بسیار عاطفی و مهربان بودند. یک‌بار در همین اواخر و در جواب سؤال من مبنی بر پرسش علت کاستی در این زمینه گفتند: «اولا فکر می‌کردم تو می‌فهمی که من تو را دوست دارم، ثانیا فکر می‌کردم لوس می‌شوی! پدر من که یک پزشک تحصیلکرده بودند این‌گونه تفکری داشتند. حالا در مورد هم‌عصرها و هم‌نسل‌های ایشان در طبقات و درجات مختلف می‌توان ملاک‌هایی در دست داشته باشیم.»  نسل‌های امروزی یعنی متولدین دهه ۶۰ به بعد و نسل Z نگاه وتفکری کاملا متفاوت با پدرم وهمسن‌های ایشان رفتارونگاه کاملا متفاوتی دارند.مهارت توانایی در ابراز احساسات وترسیم چهره‌ها و تصاویرعشق وعاطفه اصلی‌ترین قدم‌ها در کاهش کینه‌ها و دشمنی‌ها و قهرها بوده. آموزش و تمرین این رفتارها دنیای آرام‌تر و پرمهرتری خواهد ساخت. 

دکتر مجید ابهری - عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی