بالا ماندن سخت است

بالا ماندن سخت است

همه چیز از قبل کاملا مشخص و عیان بود: «از تاتامی به میز مدیریت». این برنامه ذبیح‎‌‌ا... پورشیب کاراته‎‌‌کای پرافتخار و پرسابقه ایران بود. در 35سالگی با دنیای قهرمانی وداع کرد و بلافاصله با سمت دبیری فدراسیون مشغول کار شد. او می‎گوید خودش را برای کار مدیریتی آماده ‎می‎کند.

پورشیب در این راه اصلا حسرت گذشته و به خصوص آن مدال المپیکی که از دستش رفت را نمی‎خورد چون حسرت در کار او نیست. ذبیح‎ا... پورشیب به روزنامه جام‎جم آمد تا درباره کاراته حرف بزند. آنچه مشخص است این که او کاراکتر مدیریتی را دارد. قطعا در آینده با موقعیت متفاوتی از پورشیب روبه‌رو خواهیم شد. 

شاید شما از معدود کسانی باشید که به محض وداع با ورزش حرفه‎ای به عنوان کارمند وارد فدراسیون شد. 
بله، بی‎سروصدا وارد فدراسیون شدم. 

چرا بی سروصدا؟
من آدم آرامی هستم و سرم همیشه در لاک خودم است. اگر بخواهی همه چیز را جار بزنی اصلا خوب نیست. 

یعنی می‏خواهید کاملا در سکوت کارتان انجام شود؟
بله، شما باید کار درست را انجام بدهید. 

در واقع برای شما مانع‌تراشی می‎شود؟
بالاخره خودتان وضعیت را می‎دانید. 

به صندلی ریاست فدراسیون کاراته فکر می‎کنید؟اکثر ورزشکاران ملی در نظر دارند روزی یا سرمربی تیم ملی شوند یا جایگاه مدیریتی بگیرند. هدف شما چیست؟
من کار فنی را خیلی دوست دارم. همین الان هم هفته‎‌ای سه، چهار جلسه تمرین می‎کنم. درکمترین حالت ممکن دو جلسه در هفته تمرین می‎کنم. ورزش می‎کنم تا به صورت ناگهانی بدنم افت نکند و اضافه وزن نیاورم. 

مثل فوتبالیست‎ها که بعد از خداحافظی اضافه وزن می‎آورند. مثل علی دایی.
بله، البته برای یک ورزشکار طبیعی است.همیشه سعی می‎کنم این موضوع را کنترل کنم. از لحاظ فنی هم سعی می‎کنم به‌روز باشم. دیدگاه من با این روش متفاوت می‎شود. اگر بخواهم فاصله بگیرم نمی‎توانم درست تصمیم بگیرم و نظر بدهم. احساس می‎کنم کاری که انجام می‎دهم در ادامه مسیرم تاثیر دارد.اکنون دبیرفدراسیون هستم وباید تصمیماتی در رابطه با تیم‎های ملی و کادر فنی بگیرم و در این شرایط روی نظر من هم حساب باز می‎کنند.برای همین فیلم مسابقات خودم و بقیه رامی‎بینم تا آنالیز وتحلیل درست و به‌روزی داشته باشم. دراین مدت با این‌که از کاراته فاصله گرفته‌ام اما در تمرینات یک‌سری نکات را اخیرا یاد گرفته‎ام. چون تمرکزم الان بیشتر شده است و استرس کمتری دارم. 

لابد درآمد بیشتری هم دارید؟
نه، چنین نیست. درآمدی که در زمان حضوردرتیم‌ملی داشتم بیشتر از کارمدیریتی الان است. البته من کارمند محسوب می‎شوم. 

آخرین حقوق‌تان به عنوان ورزشکار چقدر بود؟ 
الان هر ورزشکاری بگوید من ناراضی هستم به نظرم بی‎انصافی کرده است. 

در رشته خودتان یا رشته‎های دیگر؟ 
بالاخره با توجه به زحمتی که می‎کشید پاداش می‌گیرید. این‌که بگویید ورزشکار از لحاظ مالی ضعیف است درست نیست. اما رشته با رشته متفاوت است. این که ورزشکار رشته توپی از ورزشکار رشته دیگری درآمد بیشتری دارد قطعا درست است. اختلاف و تفاوت خیلی زیاد است. فوتبال متفاوت‎ترین است و بحث جداگانه‎ای دارد. اما برخی دیگر از رشته‎های انفرادی بیشتر از قبل درآمدزا شده‎اند. البته بستگی به خود ورزشکار هم دارد. باید دید آن پولی را که می‎گیرد چطور خرج می‎کند. یعنی بعد از پنج یا 10سال از آن درآمدزایی چه وضعیتی خواهدداشت. بالاخره هرکس هوشمندی باید داشته باشد. این‌که یک نفر فقط ورزش کند کافی نیست و جامعه ما چنین چیزی را نمی‎پذیرد. او باید هوش اقتصادی هم داشته باشد. برای موفقیت در هر کاری باید بهره هوشی خاص هم وجود داشته باشد. 

خودتان این بهره هوشی اقتصادی را داشتید؟
من حواسم کاملا جمع بود تا بعد از دوران قهرمانی مدام نگویم ای کاش. 

یادم می‎آید در دوره‌ای نسبت به میزان دستمزدتان اعتراض داشتید. 
همه اعتراض دارند. 

آخرین حقوقی که گرفتید چقدر بود؟ 
حقوق اردوهایی تیم‌ملی بسیار کم و ناچیز است. حدود پنج میلیون. 

یعنی آن موقع که در تیم‌ملی حضور داشتید پنج میلیون می‎گرفتید؟
بله، تا همین شش ماه پیش. الان که دیگر حقوق ورزشکاری نمی‎گیرم و حقوق کارمندی می‎گیرم. 

الان همین میزان به ملی‎پوشان پرداخت می‎شود؟
کمی بیشتر شده است. 

شما به طور کل از دنیای قهرمانی بیرون آمده‎اید؟
بله دیگر بیرون آمده‎ام تا به جوان‎ها فرصت بدهم. 

نمونه‎های داخلی متعددی داشته‎ایم که در مرز 40 سالگی هنوز هستند. وقتی این آمادگی و توانایی را داشته باشید چرا نمی‎خواهید ادامه دهید؟
کاراته دیگر المپیک ندارد. دو سال دیگر هم قرار است بازی‌های آسیایی برگزار شود. من 20 سال عضو تیم ملی بودم و در این مدت استرس و فشار زیادی را تحمل کردم. رژیم‎های غذایی متعدد داشتم و آسیب‎دیدگی زیادی هم از سر گذراندم. 20 سال به بدنم فشار آوردم. دیگر وقت این بود که زندگی کنم. 

ازدواج کرده‌اید؟
نه ازدواج نکرده‌ام. 

آیا به دلیل سطح اجاره خانه و هزینه‎های زندگی یا سایر مشکلات ازدواج نکردید؟
سطح توقعات بالاست. البته طبیعی است. خیلی صادقانه بگویم، درباره من اگر بخواهم ازدواج کنم می‎گویند ذبیح‏ا... پورشیب در تیم‌ملی حضور داشت و موقعیت خوبی دارد بنابراین این توقع از من می‏رود که خیلی در همه زمینه‏ها بالا باشم. شاید سطح توقع از یک آدم معمولی‏ کمتر است. این کاملا طبیعی است. مثلا می‏گویند چون فلانی اسم و اعتبار دارد پس حتما در سطح بهتری است. توقع کاملا بالا می‎رود. به هر حال به اندازه خودم دارم اما به این موضوع فکر نکرده‎ام. البته می‎خواستم یک رکورد برای خودم داشته باشم. تا امروز کسی 20 سال در تیم‌ملی باشد نداشته‎ایم. 

معمولا از حاشیه دور بودید اما یک بار درباره موضوع مهاجرت ورزشکاران صحبت‎هایی به زبان آوردید. چه اتفاقی افتاد که آن حرف‎ها را زدید؟ 
در آن برهه اززمان فشارروی ورزشکاران زیاد بود وخیلی از آنها به فکر رفتن بودند.حرف من این بود که سرمایه‎های خودمان را نگه داریم تا در همین مملکت باشند. نه این‌که وقتی از ایران رفتند و جای دیگر به موفقیت رسیدند، مدام بگوییم ای‌کاش. باید از این سرمایه‎ها حمایت کنیم. ورزشکاری که زیر پرچم کشورمان میلیاردها تومان برای او هزینه شده چرا این‌قدر باید راحت از ایران برود؟ باید شرایط خوبی برای ورزشکاران فراهم کنیم. برای هیچ ورزشکاری نباید اجبار به رفتن اتفاق بیفتد. در ایران چیزهایی وجود دارد که درهیچ جای دنیا نیست. مابایدبه یکدیگر کمک کنیم،اگر این اتفاق بیفتد خیلی از مشکلات به دست خودمان برطرف می‌شود. 99درصد ورزشکارانی که از ایران می‎روند دلیل و انگیزه‌ اصلی‌شان اقتصادی دارند. 

از ورزشکارانی که از ایران رفته‏اند خبر دارید کسی بخواهد برگردد و پشیمان شده باشد؟
نمی‎گویم همگی ‌پشیمان هستند.شاید باشند. اما خوب می‎دانم که همه آنها دوست داشتند همین جا بمانند و با شرایط مناسب به فعالیت خود ادامه دهند. خیلی‎ها می‎روند اما دوست دارند برگردند که بنا به دلایلی برنمی‎گردند. شاید با خودشان می‏گویند اگر برگردند این گونه مطرح می‎شود که کم آورده‌اند. بالاخره هر کسی یک غروری دارد. خیلی‎ها هم هستند که زندگی آنجا را می‎پسندند و با شرایط زندگی سازگار هستند. من شخصا دوست دارم اینجا زندگی کنم و برای موفقیت تلاش کنم. اینجا به دیگران کمک می‎کنم.

تا به حال فرصت یا پیشنهاد مهاجرت داشته‎‌اید؟
قبل از المپیک پیشنهادهایی داشتم. یکی، دو کشور پیشنهاد دادند که برای پرچم‌شان مسابقه بدهم و با گرفتن مدال، کلی هم پاداش بگیرم اما گفتم تا الان برای ایران مسابقه داده‌ام و با این پرچم به موفقیت رسیده‌ام. برای من سخت بود این کار را انجام دهم. شاید یک ورزشکار دیگر نیاز مالی داشته باشد یا حمایت از خودش نبیند و تصمیم بگیرد و برود. برای هر ورزشکاری پیش می‏آید که از سوی کشورهای دیگر پیشنهاد دریافت کند. مگر می‎شود کسی خاک و کشور و مردم خودش را دوست نداشته باشد. اما مسائلی مثل ثبات مالی خیلی تاثیرگذار است. 

برخی از ورزشکاران می‎گویند که با تاکسی اینترنتی کار می‎کنند. در این باره نظری دارید؟ 
من درباره خودم می‎گویم. من المپیک رفتم و مدال نگرفتم. اما کسانی که مدال گرفته‎اند تا آخر عمر تامین هستند. منظورم این نیست کسی که مدال می‎گیرد 100 میلیارد دریافت می‎کند. ولی حداقل نصف این را می‎گیرد. 

اما ورزشکاران برخی رشته‎ها مستاجر هستند. اینها چطور باید زندگی کنند؟
بعضی رشته‎ها که سخت مدال می‎گیرند و از سویی لیگ داخلی هم ندارند برای ورزشکاران مشکل‎ساز هستند. اما یک فرد نباید یک بُعدی باشد. اگر رشته‎ای که یک ورزشکار در آن کار می‎کند مدال‎آوری و درآمدزایی نداشته باشد پس نباید یک بُعدی باشد و کنار آن باید کار اقتصادی هم انجام بدهد. 

اما خیلی از ورزشکاران جامعه از نظر اقتصادی قوی نیستند. 
پس باید انتخاب درستی داشته باشند. ما مسیر زندگی‌مان را خودمان تعیین می‎کنیم. اگر در زندگی موفق نشوم دیگران نباید پاسخگو باشند. در جامعه ما به اندازه کافی جای رشد هست. 

چرا دبیر فدراسیون شدید؟ چرا به مربیگری و پرورش استعداد و فعالیت‎های اینچنین با توجه به سابقه‎ای که در تیم‌ملی داشتید، فکر نکردید؟
از لحاظ فنی خیلی دوست دارم کار کنم. روز اول هم که به فدراسیون آمدم قرار بر این شد که نظراتم را در کارهای فنی اعمال کنم به خصوص در بحث تیم‎های ملی. من به تیم‌ملی مشاوره دادم و نظراتم را گفتم و پیش‎بینی‎هایم هم اتفاق افتاد. البته من کار اجرایی و مدیریتی را بیشتر دوست دارم. نمی‎توانیم بگوییم یک ورزشکار موفق یک مربی موفق هم می‎شود. این را درباره مدیریت هم می‎توان گفت. ولی مدیران با‌تجربه اگر تجارب خود را دراختیار جوانان بگذارند و مسیر را مشخص کنند در هر رشته‎ای بهترین مدیران را خواهیم داشت. باید به مدیران فرصت داده شود. یک مدیر خوب باید برنامه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلند‌مدت داشته باشد. 

ساعی و دبیر در فدراسیون‎های تکواندو و کشتی خیلی موفق بودند. دلیل این موفقیت چیست؟
باید امکانات آنها را دید. البته علیرضا دبیر هر زمان از فدراسیون کشتی برود یک میراث از خود بر جای گذاشته است. هر کسی این میراث را مدیریت نکند شکست می‎خورد. در هر ورزشی بالا ماندن خیلی سخت است. تکرار بالا رفتن سخت است و سخت‎تر از آن بالا ماندن. به هرحال من درس مدیریتی خوانده‎ام و احساس می‎کنم می‎توانم در رده مدیریتی مفید و موفق باشم. 

در دوره کی‎روش در تیم‌ملی فوتبال ایران، اجاقی به کادر فنی تیم‌ملی پیوست. تا به حال چنین شرایطی برایتان پیش آمده است؟ اصلا کار درستی است که یک کاراته‎کا به تیم‌ملی فوتبال برود؟
شاید کی‎روش خواسته روحیه جنگندگی تیم‌ملی بالا برود. ورزشکار باید از این روحیه برخوردار باشد و کنار آن انعطاف هم از خود نشان بدهد. من در این سال‌ها با فوتبالی‎ها کار نکرده‎ام. اصلا رزمی و فوتبال ضد هم هستند و به هم آسیب می‎زنند. البته رزمی‌کارها خیلی تند و تیز هستند. تمرینات عکس‎العملی کاراته شاید به درد فوتبالیست‎ها بخورد. 

مدتی پیش درتیم‌ملی بانوان ماجرایی اتفاق افتاد ودومربی تیم‌ملی باهم درگیری فیزیکی پیدا کردند.آن ماجراچقدر صحت داشت؟
کتک‌کاری نبود. یک درگیری خارج ازاردوبود.یک ناراحتی بین خودشان داشتندکه به تیم‌ملی ربطی نداشت.اتفاق خاصی نیفتاد. 

اول گفته شد هر دو مربی اخراج شدند. اما بعدا تکذیب شد و هر دو مربی به رقابت‎های جهانی ایتالیا رفتند. 
یکی از آنها به ایتالیا رفت که سرمربی بود. آن مربی دیگر نرفت و اصلا از اول هم قرار نبود برود. از اول هم قرار نبود همه بروند و همه چیز مشخص بود. 

فیلم‎های دفاع شخصی را در اینترنت دیده‎اید؟
واقعا خنده‎دار است. 

محل کاسبی هم شده است.
بله. راحت پول درمی‎آورند. 

همه اقشار به کاراته علاقه‎مند هستند. تا به حال شده یک آدم سیاسی بخواهد با شما کاراته کار کند و یاد بگیرد یا پیشنهاد بادیگارد شدن دریافت کنید؟
نه اصلا نداشتم. اما خیلی از بادیگاردها را می‎شناسم که رزمی‎کار و کاراته‎کا هستند. اما خودم در این قسمت اصلا وارد نشدم و علاقه‌‎ای هم به آن ندارم. 

رزمی‌کار استقلالی

خوب می‎دانیم که استقلالی هستید و نتایج این تیم را دنبال می‎کنید. اوضاع استقلال را تخصصی دنبال می‎کنید؟

با این‌که کاراته‎کا هستم اما با علاقه فوتبال را دنبال می‎کنم. عاشق رنگ آبی هستم و طرفدار استقلال و رئال مادرید. 

با استقلالی‎ها ارتباط هم دارید؟
با پیشکسوتان استقلال در ارتباط هستم. با وریا غفوری هم دانشگاهی بودم. با محمد مومنی و هادی طباطبایی در چند سفر هم‌سفر بودیم و شخصیت دوست‌داشتنی آنها را می‎شناسم. با پرسپولیسی‎ها هم در ارتباط هستم. مثلا با محمد انصاری، یا حسین عبدی و حمید استیلی. علی دایی‌ هم چند بار سر تمرین تیم ملی آمد. اما رنگ آبی و استقلال را بیشتر دوست دارم. همه اینها سرمایه‎های کشور ما هستند و در دنیا هم احترام زیادی دارند. 

امسال چرا استقلال نتیجه نگرفته؟
ثبات. ثبات که نباشد آسیب می‎زند. 

یعنی باید جواد نکونام را حفظ می‎کردند؟
آن بحث فنی است و دخالتی نمی‎کنم. چیزی هم نمی‎گویم. اما این حواشی که به وجود آمده باعث شده تمرکز از بین برود. اگر بهترین هم باشی بدون تمرکز به جایی نمی‎رسی.

سعید اکبری و هیلدا حسینی‌خواه - گروه ورزش