شیوه‌های الگو پذیری از سیره فاطمی

شیوه‌های الگو پذیری از سیره فاطمی

چگونه می‌توانیم نگاه‌مان را به بانوی پاک و مادر هستی، روزآمد کنیم و حجت خدا بر حجت‌هایش را به برخی جنبه‌ها تقلیل ندهیم؟ ما معتقدیم ایشان الگوی حسنه جاودانه‌اند و باید بدانیم از چه منظری می‌توان خوانشی همه‌جانبه و البته مخاطب‌پذیر از این دریای بی‌کرانه عصمت کبرای ‌الهی داشت؟

پرسش‌ها پرشمارند اما فرصت‌ها اندک. با استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره در مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات به گفت‌وگو پرداختیم تا دریابیم: آن ویژگی‌های بنیادین و اصلی چیست که باید درباره بانوی دوجهان پژوهید و بازشناخت؟ این نورانیت، فرهمندی و شکوه را چگونه روشنگرانه تبیین کنیم و با چه ادبیاتی، تا جوانان واله معارف و شناخت‌شان شوند؟ برای تبیین‌گری درباره عرفان‌های منحرف نوظهور، چه کسی والاتر از چنین الگوی راستینی؟ زیرا هر عارفی به جایی رسیده با فیض نور فاطمی بوده؛ این سخن شیخ اکبر است اما با چگونه رویکردی؟ این‌که ایشان نخستین جهادگر تبیین و روشنگری هستند و برای همین روشنگری و راستگویی آسیب دیدند. پس به ویژگی‌ها و اهمیت تبیین معارف بنیادین با همه وجود چگونه بپردازیم؟ همگرایی مسلمین و اتحادشان در راستای دغدغه‌های مقام عظمای ولایت برای تشکیل امت از مهم‌ترین اولویت‌هاست. در‌باره ضرورت تقریب مذاهب و تشکیل امت و ...چگونه باید روشنگری کرد؟ با ما در گفت‌وگو با دکتر امیرعلی حسنلو، استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره در مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه همراه باشید.

چگونگی الگوگیری از حضرت‌زهرا(س) و معیارها و ضوابط این مهم با توجه به شرایط زمان چیست؟ 
در سیره اهل‌بیت(ع) اصولی هست که برای همه بشریت قابل اقتباس و کاربری است، چون خدا، پیامبر و اولیای دین را برای همه بشر مکلف و مامور کرده است، نه برای گروه یا طایفه خاص و یک قوم و ملت؛ بنابراین نه‌تنها درخصوص حضرت‌زهرا(س)، بلکه در مورد همه معصومان می‌توان گفت که آنها چراغ‌راه هستند، یعنی به‌عنوان یک الگوی بی‌خطا در مسیر قله انسانیت ایستاده‌اند، مانند نورافکنی که یک جایی را روشن می‌کند برای این‌که انسان‌ها گم نشوند و در این مسیر قرار بگیرند؛ کار الگو همین است.  چهره ایشان به عنایت الهی و مجاهدات عظیم و درجه عالی انسانی‌اش بی‌خطاست اما من که می‌خواهم او را الگو قرار دهم، قرار نیست نسخه دوم برای او شوم، بلکه بحث این است که در آن مسیر قرار بگیریم.  بی‌تردید هیچ‌گاه دو انسان مانند هم نمی‌شوند؛ مثلا شخصی می‌خواهد مانند علامه‌طباطبایی(ره) گردد، در مورد ایشان مطالعه و تحقیق و بررسی می‌کند و سعی می‌نماید روش و منش او را الگوی راه خود قرار دهد، اما تفاوت شرایط و استعدادها اثرگذار و نتایج نیز متفاوت خواهد بود؛ این مورد در الگوگیری از معصومین‌(ع) نیز صدق می‌کند. شخصی که به‌دنبال اسوه و الگو می‌گردد، به‌تدریج تلاش می‌کند خود را به او نزدیک کند، هرچند که فاصله هنوز زیاد است. اگرچه او هرگز به عین کیفیت آنها نمی‌رسد اما در مسیر الگوگیری قرار می‌گیرد. همین میزان از تلاش نیز مطلوب است، چراکه هرگز گفته نشده که باید عین آنها شوید، بلکه تنها تاکید بر هم‌مسیر و هماهنگ‌شدن است. اما گاهی یک بانوی مسلمان به الگو که نگاه می‌کند، می‌گوید من براساس حجیت این الگو، باید زندگی خود را به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنم که همه ابعاد همسری، مادری، توجه به مسائل اجتماعی و ... در آن باشد تا بتوانم رشد کنم. مثلا اگرچه استعداد چندانی ندارد که در تحصیل به آن نقطه اوج برسد یا تمایلی ندارد که خودش یک فعال اجتماعی شود؛ اینجا الگوگیری به این نحو که در ابعاد مورد علاقه و هماهنگ با استعدادها، از شخص الگو تبعیت کند، روش صحیحی است. شخص درواقع خودش را از تمام قابلیت‌ها و استعداد‌هایی بازنمی‌دارد که در وجودش هست. حضرت نگفته‌اند که همه فعال اجتماعی شوید، اما فرموده‌اند که همه‌تان بینش اجتماعی داشته باشید. پس در این حدود، یعنی مقدورات و استعداد و علاقه خودش، می‌تواند به آن الگو نزدیک شود.

تاثیر شرایط زمانه و اقتضائات روز در الگوگیری از این اسوه معصوم چیست؟
زمانی که بین ارزش‌ها و روش‌ها تفکیک ایجاد شود، در گام دوم باید بین قالب‌ها و محتواها، تفکیک صورت‌پذیرد، چراکه الگوپذیری به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم اتفاق می‌افتد. الگوپذیری مستقیم به این معناست که حضرت هر رفتاری را انجام دادند، ما عین همان را انجام دهیم. مثلا مانند ایشان هر شب عبادت کنیم.  الگو پذیری غیرمستقیم به این صورت است که روح و گوهر گفتار و کردار شخص اسوه باید به‌درستی درک و تحلیل و استنباط شود، سپس در مرحله بعد سیره عملی تدوین شده، روش و کارکرد‌های عملیاتی و کاربردی‌شدن در عصر حاضر بررسی وتبیین شود و توسعه آن در تمامی عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مورد مطالعه قرار گیرد.  در مورد الگوپذیری از حضرت‌زهرا(س) نیز هر دو حالت وجود دارد: نخست در ساحت وجودی حضرت گونه‌ای اخلاص، فداکاری، خدا را به‌عنوان اصل و مبدأ قرار دادن و ازخودگذشتگی در راه دین و صلاح اجتماع دیده می‌شود. در ارتباط با این حقیقت‌ها و مواردی که از تاریخ به دست ما رسیده، می‌توان عین همان کارها را به اجرا گذاشت که این همان الگوپذیری مستقیم است. از سوی دیگر برخی موارد، از نوع الگوپذیری غیرمستقیم است، مثلا در فضایل حضرت آنچه که به‌وفور موج می‌زند، معنویت است. مانند این‌که ایشان در عرصه‌های مختلف محل آرامش خانواده بودند، در کنار وظایف خود، برای بانوان آموزش قرآن داشتند، به شبهات پاسخ می‌دادند و... . پس با توجه به مبنای الگوی غیرمستقیم، می‌توان از این عناوین الگو گرفت.  یک زن و یک بانو باید فعال و تلاشگر باشد، درعین‌حال که به معنویت توجه دارد و خطوط قرمز را رعایت می‌کند، می‌تواند خطبه‌های تاثیرگذاری را ارائه دهد و در انتخاب‌های خود درست عمل کند. این روحیات و الگوها را می‌توان از حضرت‌زهرا(س) به‌عنوان یک الگوی غیرمستقیم استخراج کرد.

ولی قبول دارید که در زمانه ما زن در محیطی مدرن زندگی می‌کند که شرایط قابل مقایسه با آن عصر نیست؟
بله، ولی در عین حال ارزش‌های انسانی همچنان ارزشمند و مورد اقتباس است؛ لذا اگر این دقت‌نظر صورت گیرد و تفکیک بین ارزش‌ها و قالب‌ها و تفکیک بین الگوپذیری مستقیم و غیرمستقیم اتفاق بیفتد، نه‌تنها مشکلی در ارائه الگوی مناسب ایجاد نمی‌شود بلکه می‌توان از طریق الگوپذیری غیرمستقیم، راه درست و معیار را شناخت.

برخی با تفسیر از سخنان حضرت زهرا(س) به‌ویژه درباره ارتباط با نامحرم، حیا و... کوشیدند ایشان را مخالف حضور زنان در اجتماع معرفی‌ کنند؛ درحالی‌که در زمان حاضر زنان و بانوان فعالیت اجتماعی دارند واگربانویی بخواهد با این برداشت، حضرت را الگوی خود قرار دهد که باید خانه‌نشینی را انتخاب کند؟
راه‌حل کاملا مشخص است و با شرایط و اقتضائات زمانه ناهماهنگی ندارد؛ چراکه در این زمینه مبنا وجود دارد، باید بین قالب‌ها و روش‌ها تفکیک اتفاق بیافتد و شرایط حضور اجتماعی بانوان مهیا شود. اگر بانویی می‌خواهد برای انجام تکلیف در صحنه اجتماعی حضور پیدا کند، باید توجه کند که در شرایط مناسبی حضور داشت، چنانچه سیره رفتاری حضرت زهرا(س) همین بوده است.  وقتی بحث بصیرت است، باید درمکان‌های اجتماعی حضور داشته باشد و آنچه که سخن حق است را گفت. خودشان این‌گونه بودند و دخترشان حضرت زینب(س) نیز همانند ایشان عمل کردند. پس این به معنای عدم حضور اجتماعی بانوان نیست بلکه به معنای این است که شرایط را رعایت کنند و با رعایت حدود الهی، برای کسب رضایت الهی قدم بردارند. در طول تاریخ اسلام بانوان گران‌قدری بودندکه به تأسی ازحضرت هم علم آموختند وهم رشد معنوی داشتند.به طور مثال می‌توان نام برد از افرادی چون مادر سیدعلم‌الهدی،مادر سید رضی،دختر شیخ طوسی، آمنه بیگم که یکی از شخصیت‌های بزرگوار است. در عصر حاضر می‌توان از بانو مجتهده امین یاد کرد، ایشان درحدی بودند که حضرت آیت‌ا... مرعشی‌نجفی از ایشان اجازه نقل روایت می‌گیرند. کتاب‌های متعدد ارزشمندی از ایشان به یادگار مانده است که می‌توان از تفسیر مخزن‌العرفان، نفحات رحمانیه، روش خوشبختی، معاد و... نام برد. همه این رشد‌ها و ثمرات با الگوگیری و تاثیرپذیری از حضرت زهرا (س) حاصل شده است. و در عین حال عفت، حجاب و حفظ حریم‌ها به بهترین نحو صورت گرفته.

آیا شما برخی شبهه‌ها در برخی مجامع علمی که با مقاصد خاصی به این روایت می‌پردازند که برای زنان بهتر است که مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز ایشان را نبینند و این پندار بی‌اساس را ترویج می‌کنند که سیره فاطمه زهرا (س) برای بانوان روزگار ما نمی‌تواند الگوی مناسبی باشد؛ پاسخ شما به شبهه در این مورد چیست؟
اولا حضرت فاطمه زهرا (س) از کلمه بهتر و خیر استفاده کرده که خود گویای این حقیقت است که سیره مذکور یک رجحان، مزیت و ایده‌آل است. امری که رعایت آن رجحان و برتری دارد ومادامی که ضرورتی پیش نیامده،عمل به آن بهتر و مطلوب‌تر است. پیام این روایت این است که اگر زن احتیاجی به فعالیت اقتصادی نداشته باشد یا شرکت در کلاس‌های مختلط یا برای درمان بیماری‌ها به‌خاطر وجود پزشک زن و... درچنین شرایطی بهترین برای بانوان این خواهد بود که در آرامش قرار گیرند و به شئون خانوادگی، اعم از تدبیر منزل،تربیت فرزند،همسرداری،کمک به خود کفایی خانواده و...بپردازند. این هرگزبه معنای ممنوعیت قانونی نیست. این روایت جنبه اخلاقی دارد و رعایت آن مستحب است و عدم التزام به آن، گناه محسوب نمی‌شود.

اتفاقا کنشگری سیاسی و اجتماعی ایشان و دختران‌شان که الگوی روشنگری است. 
سیره حضرت زهرا(س) کاملا قابل الگوگیری است از آن جهت که مورد تأیید خدا و رسول خدا(ص) است. لذا سیره آن بانوی بزرگ، درعرصه‌های سیاسی،مانند خطبه حضرت فاطمه زهرا(س)دردفاع ازولایت علی(ع)یادرشرایط نظامی، مثل امدادرسانی زنان هنگام جنگ برای مجروحان و تهیه غذا و پوشاک و رساندن آن به جهادگران و... نشانگر آن است که اصل فعالیت‌های اجتماعی برای زنان، با رعایت شرایط دینی و اخلاقی، نه‌تنها مذموم نیست بلکه در برخی موقعیت‌ها ممدوح و مطلوب است و درعرصه‌هایی چون تجمع‌های سیاسی،اجتماعی،امربه معروف ونهی ازمنکربانوان،آموزش وپرورش بانوان، کسب تخصص‌های مورد نیاز بانوان، مشاوره در امور بانوان و... چه‌بسا در حد ضرورتی انکارناپذیر باشد.

الگوی همیشگی برای تربیت اسلامی 
امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید:«خانه علی(ع) وفاطمه(س) بخشی از حجره رسول خدا(ص) است و سقف خانه آنها، عرش خدای رحمان است. در انتهای خانه‌شان دریچه‌ای هست که از آن تا عرش معراج وحی، پرده برداشته شده است و ملائکه هر صبح و شام و هرساعتی وهر لحظه‌ای با وحی الهی بر آنان نازل می‌شوند...»امام خمینی(ره) با الهام از این روایت می‌فرمایند: «بانویى است که در حجره‌ای کوچـک و خانه‌اى محقر، انسان‌هایى تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن‌سوى افلاک و از عالم ملک تا آن‌سوى ملکوت اعلى مى‌درخشد! صلوات و سلام خداوند تعالى بر این حجره محقرى که جلوه‌گاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.» با کمی دقت در برخوردهای عاطفی و منطقی حضرت زهرا(س) درمی‌یابیم که آن بانوی بزرگوار، درساختن روح وشخصیت فرزندان گرامی‌اش از روش‌های ظریف و دقیقی استفاده کرده که روان‌شناسان به نتایج مثبت بسیاری از آنها باور دارند. توفیق بی‌نظیر فاطمه(س) در تربیت کودکانش از معرفت عمیق و صحیح او به معارف اسلام در مورد انسان برمی‌خیزد.

علی مظاهری - گروه فرهنگ و هنر