خوشنویسی برای زندگی امروز

خوشنویسی برای زندگی امروز

علی شیرازی یکی از هنرمندان نامدار و پرسابقه درعرصه خوشنویسی است که تا امروز آثار متعددی خلق کرده و شاگردان زیادی پرورش داده است. این هنرمند در این سال‌ها در ‌کنار فعالیت در حیطه خوشنویسی، به ارائه آثاری در زمینه نقاشی‌خط پرداخته است؛ چنان‌که نمایشگاه اخیر او در گالری «آرگون» مجموعه‌ای از جدیدترین کارهایش در عرصه نقاشی‌خط را شامل می‌شود.

​​​​​​​او پس از سال‌ها فعالیت در عرصه خوشنویسی برای اولین بار نقاشی‌خط های خود را در سال 73 به نمایش گذاشت و پس از آن مجموعه دیگری به نام آلبوم «قاصدک» را عرضه کرد و به صورت جدی وارد عرصه نقاشی‌خط شد و در کنار خوشنویسی سنتی به مدرن سازی هنر خط هم پرداخت. به‌بهانه برگزاری نمایشگاه اخیر او با این هنرمند به گفت‌وگو نشسته‌ایم. 

شما از جمله هنرمندانی هستید که با خوشنویسی سنتی شروع کردید و سپس به هنر نقاشی‌خط پرداختید، درباره این دو نگاه سنتی و مدرن به موضوع خوشنویسی ایرانی بپردازید؟
پیشینه من خوشنویسی سنتی است‌؛ به‌ویژه در قلم‌های درشت که سال‌هاست در این‌زمینه به‌شکل تخصصی کار کرده‌ام. از سال 1373 که اولین نمایشگاه نقاشی‌خط خود را برپا کردم، همیشه نقاشی‌خط در ذهنم جریان داشته و این دو هنر را در کنار هم دنبال کرده‌ام، به‌خصوص  نقاشی‌خط‌هایی که در مجموعه «قاصدک» از اشعار کلاسیک کار کردم. چون می‌دیدم که فرم‌های کلاسیک با مصراع‌های متفاوت شعر نو نمی‌تواند ارتباط لازم را برقرار کند، لذا فرم‌هایی را با نقاشی خط ایجاد کردم که جدید و متناسب با اشعار نو بود. 

در حالی که خوشنویسی سنتی همچنان یکی از قله‌های هنری ایران است، اما می‌بینیم که امروزه نقاشی‌خط معاصر در حال اشباع شدن است؟
بله‌؛ درمجموع، من دلم می‌خواست فضای نقاشی‌خط معاصر که درحال اشباع‌شدن است را تغییر دهم، بنابراین همواره به‌دنبال این هستم که چه‌کار می‌توان در این حیطه انجام داد. ازاین رو، متریال مختلف را در کارگاهم که بیشتر شبیه یک آزمایشگاه است تا یک کارگاه هنری آزمایش می‌کنم. خوشبختانه از چند‌سال پیش با متریال جدیدی مثل رزین‌پوکسی، پلی‌استر، رنگ‌های اکرلیک و جوهر‌رنگی کارهایی انجام دادم، از همان زمان پیش‌بینی می‌کردم که این رنگ‌ها روزی به‌شکل گسترده در‌این زمینه با اقبال مواجه می‌شود و امروز همین‌طور هم شده است. 

بسیاری از هنرمندان به‌خصوص کسانی که از انجمن خوشنویسان برخاسته و تعلق خاطر زیادی به خط سنتی دارند چندان که باید با حرکت‌های نوجویانه مثل نقاشی‌خط و کالیگرافی موافق نیستند، دیدگاه شما دراین زمینه چیست؟
تا 20 سال پیش فقط چهار‌پنج هنرمند پیشکسوت درحوزه نقاشی‌خط فعال بودند ولی به‌تدریج نسل بعدی که من هم یکی از آنها بودم وارد این فضا شدیم. از آنجایی که من را به‌عنوان یک خوشنویس سنتی می‌شناختند، کارهایی که دراین زمینه انجام دادم، بعد از ورودم به این عرصه با استقبال عجیبی روبه‌رو شد. درواقع می‌توان گفت، اکثر خوشنویسان میانسال و جوان که تجربه زیادی در خط دارند، دراین سال‌ها به‌سمت نقاشی‌خط رفته‌اند و به‌همین خاطر است که بازار نقاشی‌خط درشرایط فعلی اشباع شده است. درچنین شرایطی، مسلما فقط آن‌دسته از هنرمندانی می‌مانند که حرفی برای گفتن داشته باشند و باقی به شکل تفننی فعالیت دراین حوزه را ادامه می‌دهند و کارشان جدیت ندارد. البته این مسأله فقط مختص نقاشی‌خط نیست و در دیگر شاخه‌های هنری هم این‌طور است که وقتی از کاری درسطح وسیعی استقبال می‌شود، دیگران هم به دنباله‌روی ازاین جریان می‌پردازند، ولی به‌مرور زمان، دانه‌درشت‌ها می‌مانند و باقی به حاشیه می‌روند و کار به سامان می‌رسد. 

شایداین دلیل استقبال ازآثارشماهمان توانایی پایه‌ای واصولی شمادرخط سنتی باشد،که ازآنها درنقاشی‌خطی هم بهره می‌گیرید؟
کار من هم‌چنان خوشنویسی سنتی است، منتهی با رویکرد معاصر. ببینید ما با نسلی داریم زندگی می‌کنیم که نباید انتظار داشته باشیم سلیقه‌اش با نسل سنتی یکی باشد. البته تمام شاخه‌های هنر سنتی، به‌خصوص خوشنویسی از گذشته تا امروز، همیشه طرفداران خود را داشته و خواهد داشت. ولی باید این مسأله را هم درنظربگیریم که همان هنرهای سنتی هم می‌توانند با رویکرد جدیدی ارائه شوند تا نظر تمام نسل‌ها را به‌خود جلب کنند. آنچه مسلم است این که باید از فضاهای مدرن برای خلق آثاری متناسب با جنس روزگار امروز بهره گرفت. 

چرا در این نمایشگاه اغلب آثارتان از دو توناژ رنگ سبز و آبی استفاده شده ، حتی در روز افتتاحیه می‌دیدم که برای برخی از مخاطبان دیگر هم این سؤال پیش آمده بود که چرا فقط ازاین دو رنگ استفاده کرده بودید؟
مقوله رنگ گه‌گاهی جنبه سلیقه دارد و گاهی هم به دیدگاه شخصی هنرمند برمی‌گردد. اگر خاطرتان باشد دراتاق‌های کناری گالری، دو اثر با رنگ‌های گرم‌تر به معرض نمایش گذاشته شده بودند. استفاده از طیف رنگ‌های آبی و سبز که اصطلاحا سرد هستند به زمانی برمی‌گردد که می‌خواستم مجموعه‌ای را کارکنم و نام آن را «دخترانه‌ها» بگذارم اما بعدها به‌دلایلی از انتخاب این عنوان منصرف شدم. استفاده از این دو رنگ که درسؤال اشاره کردید نشأت گرفته از این نام‌گذاری بوده است. ضمن این که تعمدا می‌خواستم از تنوع رنگ در این مجموعه آثارم دوری کنم. هرچند خود جنسیت و متریال دارای رنگ‌های متنوعی است که این دو رنگ را هم دربرگرفته است. یعنی مخاطب دربرخورد اول وقتی مقابل تابلو می‌ایستد تصورمی‌کند فقط از یک رنگ سبز یا آبی استفاده شده است، درحالی‌که من برای رسیدن به این دو رنگ از ترکیب رنگ‌های دیگر هم استفاده کرده‌ام. نمونه آن یک اثر با پس‌زمینه خاکستری است که دراصل خاکستری نیست و من از مشکی دراین کار بهره گرفته‌ام، جاهایی این رنگ رقیق و در بعضی قسمت‌ها غلیظ شده است و مخاطب فکرمی‌کند این کار از چند‌رنگ تشکیل شده است. 

درست است که نسل جدید به نقاشی خط گرایش دارند اما از آنجایی که شما به پرورش هنرجو نیز می پردازید؛ نسل جوان خوشنویسان به کدام اقلام شش‌گانه خط فارسی بیشتر گرایش دارند؟ 
بیشترین توجه دوستداران خط، امروز به‌سمت نستعلیق است، شاید به‌این خاطر که نستعلیق خط ملی ما است و کاربرد بیشتری دارد. خط بعدی شکسته است که آن هم پرطرفدار است اما نه به‌اندازه نستعلیق. دراین سال‌ها که داور جشنواره‌های متعددی بوده‌ام، ازبین انبوه آثار، بیشترین تعداد متعلق به نستعلیق است، بعدازآن شکسته و نسخ و تعداد اندکی ثلث. 

چون شما تجربیات مختلفی در زمینه خط رقعه دارید درباره جایگاه این خط بگویید؟
خطوط علاوه بر جنبه‌های هنری از جنبه‌های کاربردی هم برخوردارند. به‌این‌صورت که وقتی خط را روی کاغذ می‌نویسیم تبدیل به یک اثر هنری می‌شود و وقتی روی کاشی یا کتیبه و سنگ قرارمی‌گیرد شکل کاربردی پیدا می‌کند. البته کاربرد خط به تناسب جاهایی که درآن استفاده می‌شود متفاوت است. به‌عنوان مثال، خط نسخ برای نوشتن خطوط عربی به‌خصوص نگارش قرآن مناسب است. چون بین حروف فواصلی وجود دارد که اعراب‌گذاری را آسان می‌کند، درحالی‌که نستعلیق اعراب‌پذیر نیست، نه این که نشود، ولی وقتی اعراب دراین نوع از خط به کارگرفته می‌شود از زیبایی خط می‌کاهد. یا همین‌طور، خط ثلث برای کتیبه‌نویسی مناسب‌تر است. درباره خط رقعه که سؤال کردید، عرب‌ها بیشتر ازآن استفاده می‌کنند. خاطرم هست، سال‌ها پیش زمانی که فیلم «روز واقعه» ساخته شد کارگردان فیلم از من خواست تا تیتراژ این فیلم را بنویسم، ایشان به این مسأله اشاره می‌کرد که نمی‌خواهد از خط فاخر و نستعلیق درتیتراژ فیلم استفاده شود، بلکه می‌خواست خطی باشد که جنبه بدوی و اولیه داشته باشد که من این کار را انجام دادم و با استقبال او مواجه شد. 

چرا عرب‌ها باوجود آن که خودشان پیشینه طولانی درزمینه خط دارند اما به آثار خوشنویسی و نقاشی‌خط ما علاقه مندند؟ این مسأله به‌خاطر گرایش آنها نسبت به هنر ایران است یا جنبه مادی دارد؟
تنها چیزی که بین ما و کشورهای مسلمان عربی زبان مشترک است کتاب قرآن و دیگری خط ما است. درعین‌حال به این دلیل که خط درایران همیشه یک سروگردن از دیگر کشورها بالاتر بوده و پدیده نقاشی‌خط هم درپنجاه سال اخیر درکشور ما شکل گرفته است، کشورهای دیگر به‌ویژه عرب‌ها درحراج‌ها استقبال زیادی ازآثار هنرمندان ایرانی می‌کنند. اگرچه جنبه‌های اقتصادی آثار خط ما هم برای آنها اهمیت زیادی دارد و کارهای ما را به قیمت بالایی خریداری می‌کنند. 

شما نزدیک به شش دهه است که به شکل مستمر درحوزه خط فعالیت می‌کنید، بااین حال قراراست هم‌چنان این مسیر را ادامه دهید یا می‌خواهید شیوه‌های نوتری را درکارتان استفاده کنید؟
شیوه کار من به این شکل است که هرلحظه درحال تغییر هستم، درواقع تنها چیزی که از نظر من ثابت است، تغییراست و به آن عقیده زیادی دارم. به همین خاطر است که سعی می‌کنم اثر دیروزم با اثری که امروز خلق می‌کنم فرق داشته باشد. و به نظرم هر هنرمندی برای آن که به ماندگاری برسد باید همین کار را بکند. 

آزاده صالحی - گروه فرهنگ و هنر