آدمکشی مرد متوهم
مرد جوان که در درگیری خیابانی، مردی را کشته است در تحقیقات مدعی شد بیمار روانی است و افرادی را میبیند که قصد کشتن او را دارند.
به گزارش خبرنگار جامجم، ساعت 19یکشنبه بیستم آبان امسال مرد49سالهای در حوالی محله بهارستان تهران قصد نجات پسر جوانش در دعوا با مردی غریبه را داشت که هدف دو ضربه چاقو از ناحیه شکم و قفسه سینه قرارگرفت و به قتل رسید. در تحقیقات از پسر مقتول معلوم شد مرد غریبه را نمیشناخته است. یک ساعت بعد از جنایت رد قاتل چند محله پایینتر به دست آمد و بازداشت شد. ماموران در تحقیق از خانواده قاتل پی بردند وی بیماری روحی داشته و قرص اعصاب مصرف میکرده است. او همیشه میگفته افرادی را میبیند که درصدد قتل او هستند اما حاضر نمیشده این اواخر تحت درمان قرار گیرد.
متهم جوان دیروز به شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در اظهاراتش گفت: چند سال پشت کنکور ماندم و حال روحیام بدتر شد. مدتی شیشه مصرف کردم و بعد ترک کردم. لیسانس حقوقم را در دانشگاه مجازی گرفتم. چیزهای عجیب و غریب میدیدم انگار افرادی دنبالم بودند وقصد جان من وخانوادهام را داشتند.چند مرتبه در بیمارستان بستری شدم اما حالم خوب نشد. با همه دعوا و درگیری داشتم. آنقدر با چاقو به سر شانههای افراد میزدم که بین دوستانم به سرهنگ معروف شده بودم.
متهم به قتل ادامه داد: دیگر قرصهایم را نمیخوردم، در رشتههای ورزش بوکس و رزمی چند مقام منطقهای در تهران آوردم. خانهمان را عوض کردیم اما شرایطم بهتر نشد. درهمسایگیمان خانههایی بودکه افراد خلافکار، معتاد و سارق آنجا تردد داشتند. مرا که میدیدند، میگفتند تو جاسوس هستی و ما را به پلیس لو میدهی. میگفتم من ورزشکارم و اشتباه میکنید. میخواستند مرا هم خلافکار و از ورزش دور کنند که موفق نشدند. افرادی که دنبالم بودند، شبیه مردان خلافکار و معتاد بودند. دست از سر من برنمیداشتند. شب حادثه پدرم نبود و من هم از خانه بیرون آمدم تا هوایی بخورم. دوستم مرا با موتورش به محلی دیگر برد. پسر مقتول به من گفت بچه این محله نیستی چرا اینجا آمدهای. گفتم محله برای تو نیست و میخواهم بمانم. همان موقع افرادی که دنبالم بودند را دیدم که کنار آن جوان ایستادهاند و با او همراه شدند. دوستم ترسید و فرار کرد. با آن جوان غریبه دعوایم شد. او با خنجر به من حمله کرد و من هم با پخی چاقو به او ضربه زدم.
متهم به قتل ادامه داد: موتورسواران زیادی را دیدم که اطرافم بودند و ناگهان غیب میشدند. پدر او آمد تا نجاتش دهد که درگیر شدیم و دو ضربه با چاقو به او زدم. کف خیابان افتاد و من از ترس فرارکردم. چاقو را در جوی آب انداختم. دیدم افرادی دنبالم هستند و یک به یک غیب میشوند و دوباره دنبالم میآیند. به خانه رفتم و یک ساعت بعد پلیس آمد و بازداشت شدم و فهمیدم آن مرد مرده است.
موسی رضازاده، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جامجم گفت: متهم در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات در این رابطه از او ادامه دارد.
متهم جوان دیروز به شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در اظهاراتش گفت: چند سال پشت کنکور ماندم و حال روحیام بدتر شد. مدتی شیشه مصرف کردم و بعد ترک کردم. لیسانس حقوقم را در دانشگاه مجازی گرفتم. چیزهای عجیب و غریب میدیدم انگار افرادی دنبالم بودند وقصد جان من وخانوادهام را داشتند.چند مرتبه در بیمارستان بستری شدم اما حالم خوب نشد. با همه دعوا و درگیری داشتم. آنقدر با چاقو به سر شانههای افراد میزدم که بین دوستانم به سرهنگ معروف شده بودم.
متهم به قتل ادامه داد: دیگر قرصهایم را نمیخوردم، در رشتههای ورزش بوکس و رزمی چند مقام منطقهای در تهران آوردم. خانهمان را عوض کردیم اما شرایطم بهتر نشد. درهمسایگیمان خانههایی بودکه افراد خلافکار، معتاد و سارق آنجا تردد داشتند. مرا که میدیدند، میگفتند تو جاسوس هستی و ما را به پلیس لو میدهی. میگفتم من ورزشکارم و اشتباه میکنید. میخواستند مرا هم خلافکار و از ورزش دور کنند که موفق نشدند. افرادی که دنبالم بودند، شبیه مردان خلافکار و معتاد بودند. دست از سر من برنمیداشتند. شب حادثه پدرم نبود و من هم از خانه بیرون آمدم تا هوایی بخورم. دوستم مرا با موتورش به محلی دیگر برد. پسر مقتول به من گفت بچه این محله نیستی چرا اینجا آمدهای. گفتم محله برای تو نیست و میخواهم بمانم. همان موقع افرادی که دنبالم بودند را دیدم که کنار آن جوان ایستادهاند و با او همراه شدند. دوستم ترسید و فرار کرد. با آن جوان غریبه دعوایم شد. او با خنجر به من حمله کرد و من هم با پخی چاقو به او ضربه زدم.
متهم به قتل ادامه داد: موتورسواران زیادی را دیدم که اطرافم بودند و ناگهان غیب میشدند. پدر او آمد تا نجاتش دهد که درگیر شدیم و دو ضربه با چاقو به او زدم. کف خیابان افتاد و من از ترس فرارکردم. چاقو را در جوی آب انداختم. دیدم افرادی دنبالم هستند و یک به یک غیب میشوند و دوباره دنبالم میآیند. به خانه رفتم و یک ساعت بعد پلیس آمد و بازداشت شدم و فهمیدم آن مرد مرده است.
موسی رضازاده، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جامجم گفت: متهم در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات در این رابطه از او ادامه دارد.