دومین صادر کننده مغز ریاضی هستیم

دومین صادر کننده مغز ریاضی هستیم

«بی‌بی‌فاطمه حقیر‌السادات» دارای دکترای تخصصی نانومدیسین(نانو‌پزشکی) از دانشگاه VUMC آمستردام هلند(۲۰۱۸) و دکترای تخصصی نانوبیوتکنولوژی از دانشکده علوم و فنون نوین دانشگاه تهران؛ رتبه اول دانشگاه «جرجیاتک» آمریکا و مدرس دانشگاه هاروارد، مفتخر به تولید سه محصول دانش‌بنیان، دارنده 12 اختراع و بیش از 70 پروژه داخلی و بین‌المللی، کسب رتبه نخست محور «افراد مؤثر در حوزه‌ انقلاب اسلامی» دومین جشنواره شهید پیشرفت(1402) و کسب عناوینی چون مدیر و کارآفرین نمونه سال‌های (۱۳۹7و۱۳۹8)، فناور برتر هفته پژوهش سال (۱۳۹۶)‌، محقق پسا‌دکتری(مشترک ایران و هلند)، داور مجلات داخلی و بین‌المللی در زمینه نانو و گیاهان دارویی، عضو شورای شهر یزد و... است.

او که برخاسته از اولین شهر ایرانی ثبت شده در میراث جهانی است، جزو اولین بانوان رشته دکترای نانوبیوتکنولوژی در سطح کشور به‌شمار می‌آید. سال ۲۰۱۸ وقتی بی‌بی‌فاطمه توانست از دانشگاه آمستردام هلند مدرک دکترای تخصصی کسب کند، پایان‌نامه‌اش به‌عنوان یکی از پایان‌نامه‌های برتر اروپا شناخته شد. در اروپا رسم است که از هر پایان‌نامه سه، چهار مقاله ISI در‌می‌آید اما پایان‌نامه او به‌گونه‌ای بود که ۱۰ مقاله از آن استخراج شد. وی که همسر آزاده سرافراز و مادر چهار فرزند است با حضور در سلسله‌نشست‌های طرح تحولی سیما که در حضور جمعی از مدیران ارشد صداوسیما برگزار می‌شد، حرف‌های بسیاری برای‌مان داشت. از توجه رهبری به علم نانو و فرصت‌های مطالعاتی‌اش در خارج از کشور، از رهاورد برگزاری کنگره زنان تأثیرگذار در سال ۱۴۰۱و توجهی که دنیا نسبت به جایگاه ایرانیان در حوزه علم نانو دارد، عملکرد و توجه رسانه‌های داخلی و خارجی نسبت به این مسأله و... مشروح کامل سخنان او را با هم مرور می‌کنیم.

پرهیز از سیاسی کردن علم «نانو»
اوایل دهه 80 وقتی خبر از علمی به نام «نانو» به رهبر معظم انقلاب رسید، آقا گفتند این علم را دریابید و نگذارید مثل علوم دیگر 40 سال بعد وارد ایران شود، از اول به آن اهمیت دهید. وقتی ستاد نانو سال 83-82 تشکیل شد، رهبری فرمودند که این علم را سیاسی‌اش نکنید‌. ایشان در عین حمایت مالی؛ به‌شخصه تمام گزارش‌های نانو را می‌‌خوانند و روی این حوزه مسلط هستند. از همان اوایل دهه 80 تاکید کردند هرکسی را که روی مسأله نانو کار کند، حمایت می‌کنند. اغلب سفرهای خارجی که در ارتباط با این موضوع به اروپا و کشورهای آسیایی داشتم، اواخر همین دهه بود. آن زمان ‌اصلا باب نبود که یک خانم محجبه برود خارج از کشور و این دوره‌ها را بگذراند. خصوصا در شهر آمستردام هلند که خیلی درباره مسائل ضد‌زنان کار می‌کنند. آقا به من گفتند، شما برو و با آرامش دفاع کن. همیشه سفرهایم با پرواز ایرانی انجام می‌شد اما این‌بار از دفتر ایشان به من اطلاع دادند که پرواز KLM  است، بلیت پرواز سلطنتی برایم گرفته‌اند. معتقد بودند چون برای کار بزرگی نماینده ایران هستم، باید به‌گونه‌ای دیگر رفتار شود. احترامی که ایشان برای علم قائل هستند و احترامی که به یک زن می‌‌گذارند ‌‌، واقعا عجیب است. ‌‌سال 93 که خارج از کشور بودم، دستخط‌های ایشان برایم ایمیل می‌شد؛ همین توجهات باعث می‌شد روحیه بگیرم و در این مسیر جلو بروم.
   
توجه به جایگاه علمی ایران
به‌عنوان فرصت مطالعاتی تاکنون به حدود15کشورسفرداشته‌ام.سال92 برای پروژه‌درمان‌سرطان انتخاب شدم که میکروکپسول، نانو‌کپسول بود. خیلی از کشور‌ها برای‌شان عجیب بود که چطور آمریکا و اروپا قبول کردند سومین مذاکره‌کننده در این پروژه درمانی، ایرانی‌‌ها باشند! طی یک اسکایپ، من از عقاید دینی و خانواده‌ام که چهار فرزند دارم برایشان گفتم و اعلام کردم که من با پوشش چادر به کشور شما خواهم آمد و آنها گفتند شما آزاد هستی، این پروژه برای ما مهم است و می‌دانیم که قضیه میکروکپسول، نانو‌کپسول در سیستم‌های داروسازی ایران جایگاه خیلی خوبی دارد؛ آنها به خاطر علم ما، ما را انتخاب کردند و وارد این پروژه شدیم.
   
کنار زدن پایان‌نامه برتر اروپا
با آغاز کریسمس، خواستند برای دو، سه هفته به ایران برگردم اما قبول نکردم و گفتم می‌خواهم مقالاتم را شروع کنم. استادی که رئیس دپارتمان آنجا بود و روی «ژن‌تراپی» کار می‌کرد، با حالت خاصی به من نگاه کرد و یک پایان‌نامه برتر‌‌ ازکشورهای اروپایی، متعلق به خانم جانتین دپوری، پزشک فوق‌تخصص ژن‌تراپی را به من نشان داد و گفت این شش تا فصل دارد و پایان‌نامه برتر اروپاست. چهار تا مقاله‌ ISI از این پایان‌نامه درآمده و سه تا از آنها چاپ شده. شما اگر بتوانی دو تا هم بنویسی، قابل قبول است؛ می‌توانیم شما را دو‌ رشته‌ای‌‌ کنیم؛ یعنی یک PHD از ایران بگیری و  یک PHD از خارج. من همان‌جا ورق زدم و گفتم دو برابرش می‌کنم. یک استاد ایرانی آنجا بود که سال‌ها پیش پناهنده شده بود؛ استاد مطرحی که زمان دولت آقای خاتمی، عفو رهبری خورده بود و با ایران کار می‌کرد. به من گفت: «ایرانی‌‌ها غلو می‌کنند! مواظب باش، اینجا ایران نیست، هر حرفی بزنی مستند می‌شود.» زمان دفاع، من 13 فصل، یعنی دوبرابرونیم داشتم. زمان دفاع من، 10 تا مقاله‌ ISI چاپ شده بود، 18 تا مقاله SI و بالغ بر40 همایش بین‌المللی، «یواس بتنت» درآمده بود. گفتم به‌عنوان زن ایرانی و به‌عنوان فردی که نماینده کشورم هستم، آنچه را که گفته بودم، عملی کردم.
   
حرفی برای آنهایی که می‌روند
در این سفر‌ها تجربیات زیادی به‌دست آوردم. چرا نخبگان ما می‌خواهند بروند ووقتی می‌روند،برنمی‌گردند؟ همیشه به دانشجوها می‌گویم اگر اروپا و آمریکا جایگاه خیلی خوبی هست چرا اغلب، داروهای ضداسترس و افسردگی مصرف می‌کنند؟ وقتی سال 2018 برگشتم ایران، سر کلاس که رفتم، (دانشجوهای دندانپزشکی دانشگاه تهران و دانشگاه یزد، بچه‌هایی که بالاترین رتبه‌‌ها را در رشته‌های کشوری دارند)می‌گفتند ما از همین ترم اول می‌خواهیم برویم. می‌پرسم بهترین رنکینگ دنیا در دندانپزشکی متعلق به کدام دانشگاه است؟ می‌گویند نمی‌دانیم. می‌پرسم ایران چه رتبه‌ای دارد؟  می‌گویند نمی‌دانیم. گفتم سرچ کنید. گفتند یک دانشگاهی در انگلیس است که رتبه اول دندانپزشکی است. رتبه دوم دنیا «آکته» است. گفتم من در این رتبه دوم درس خواندم. پی‌اچ‌دی اولم را از دانشگاه تهران و پی‌اچ‌دی دومم را از این مرکز گرفتم. مرکزی بالاتر از این مراکز نیست، اما من آنجا را ر‌ها کردم و برگشتم ایران.
همکلاسی من در هاروارد، می‌‌گفت: «بی‌بی، وقتی با دستگاه کار می‌کنی، شرایط تحریم کشورت را هم در نظر داشته باش. فقط با یک دستگاه خاص کار نکن. اگر با دستگاه فناوری بالا کار می‌کنی، با دستگاه فناوری کوچک هم کار کن تا وقتی برگشتی بتوانی این موارد را در ایران با شبیه‌سازی انجام دهی.»
آن زمان من «بایوتک 1» هم کار می‌کردم تا وقتی خواستم بر‌گردم ایران، بتوانم معادل‌سازی‌‌‌اش کنم. وقتی به دانشجویانم می‌گویم درباره من سرچ کنید، می‌‌بینند درهمین ایران،فقط طی سال2022، 38 مقاله‌ بالای ISI Impact7 و ISI Impact18 چاپ کردم. قبلا می‌‌گفتند چون با آمریکا و اروپا ارتباط داری، مقالاتت چاپ می‌شود. الان که نگاه می‌کنند در هیچ‌کدام از این مقالات، آمریکایی و اروپایی وجود ندارد، فقط خود ایرانی‌‌ها هستند. به قول حضرت‌‌آقا نیرویی که به آن طرف می‌فرستیم باید بااخلاق باشد. چون اگر اخلاقی کار نکنیم و تعهد نداشته باشیم، وقتی از کشورمان هراس داشته باشیم یا از کشورمان انتقاد ‌‌کنیم، وقتی می‌رویم آن سمت، زود وابسته می‌‌شویم. طبق آمار، بالغ بر 70درصد ایران‌هراسی به وسیله خود ایرانی‌‌ها ایجاد می‌شود. 
   
رهاورد کنگره زنان تأثیرگذار
وقتی کنگره بانوان تأثیرگذار(نخستین کنگره بین‌المللی بانوان تأثیرگذار بهمن۱۴۰۱در تهران برگزار شد)رابرگزار‌‌کردیم و 450 مهمان داشتیم، 180نفر از این مهمان‌‌ها دانشمندان زن دنیا بودند. بعد از این کنگره بازتاب نظرات آنها قابل تامل بود. مثلا خانم مرینا از آمریکای‌لاتین می‌گفت:«وقتی برگشتم درباره واقعیت‌های زن ایرانی می‌‌گویم که زنان ایرانی خیلی باهوش و توانمند هستند و درخیلی ازمسائل اصلی واردشده‌اند.هرچندکه خود ایرانی‌‌ها با من مقابله می‌‌کنند و می‌گویند تو دروغ می‌گویی!»
خانم راشا از سوئد نظر جالبی داشت، می‌گفت: «این اجلاس زمانی برگزار شد که مسأله زن، زندگی، ‌آزادی مطرح بود. هر وقت درباره زنان ایرانی جست‌وجو می‌کردیم، مرتبا شاهد مطالب مرتبط با بحث آزادی زنان بودیم. در این شرایط شما خیلی توانمند ظاهر شدید و همزمان زنان تأثیرگذارتان را انتخاب و معرفی کردید. این‌بار زنان دانشمند، زنان فعال اقتصادی‌ و زنان برتر کشورتان وارد صحنه شدند. آنها خودشان را ثابت کردند که مقابل این رویداد ایستاده‌اند و آمده‌اند تا واقعیت را نشان دهند. واقعیت‌هایی که برای ما عجیب‌وغریب بود.»
 اجلاس یک‌روزه بود اما ما به سه روز رساندیمش. در نمایشگاه، دستاوردهای زنان ایرانی را به نمایش گذاشتیم. ما در کشورمان 911 شرکت دانش‌بنیان با مدیریت و مدیرعاملی یک زن داریم. 60 شرکت دانش‌بنیان برتر را در نمایشگاه وارد کردیم. در این کنگره هفت زن رئیس‌جمهور و پنج زن نخست‌وزیر و نماینده مجلس داشتیم. هرکس بازدید می‌کرد، می‌‌گفت شما چه جایگاه خوبی دارید. شما که تحریم هستید، چطور دارو صادر می‌کنید؟ و ... . 
مثلا ما دارویی می‌‌سازیم که رنکینگ آمریکا یا اروپاست؛ دارویی که معادلش در ایران زده می‌شود. ویال این دارو در ایران یک‌میلیون است و اگر معادل خارجی‌اش را بخواهیم بخریم 90میلیون می‌شود. آقای دکتر محمودرضا جعفری که سال 84 از آمریکا برمی‌گردد، صراحتا می‌گوید به کجا برویم؟ وضعیت گیاهان دارویی در ایران خوب است، کمک‌درمانی‌‌ها را سنتز می‌کنم، همین دارو‌ها در ایران ساخته می‌شود و نیازمان هم به خارج رفع می‌گردد. 
اما ما چه کار کردیم؟ پزشکان‌مان را طوری تربیت کرده‌ایم که باور دارند محصول خارجی بهتر است. می‌دانید چقدر از پزشکان، داروی خود ایران را برای درمان تجویز نمی‌کنند؟ هر ویال را 45 تا 90‌ میلیون برای پولدار‌ها می‌‌فروشند اما ویال ایرانی که 5/1 تا دومیلیون است را تجویز نمی‌کنند! 
نماینده چین، خانمی که در نیویورک 16 کمپانی داشت، می‌‌گفت با توجه به جایگا‌ه‌تان در این بخش نانو، در زمینه محصولات ویژه گیاهان دارویی که مواد موثرش مخصوص ایران است، به ما کمک کنید. آنها به جایگاه و دانش ما در دنیا چنین دیدی دارند. ما کارهای بسیار ارزشمندی در تشخیص و درمان انجام داده‌ایم اما غریب‌‌ واقع می‌شویم. همیشه می‌گویند رسانه ما خوب کار نکرده، من معتقدم رسانه ما خوب کار کرده، اما رسانه آنها خیلی بهتر کار کرده، آنها علیه ما خیلی خوب کار می‌‌کنند.
   
توجه به ریشه ایران‌هراسی
حدود 40کشور امضا دادند که زنان ایران از حقوق بشر خارج شوند. یکی از کشورهایی که خیلی در این زمینه فعال عمل کرد، هلند بود. چرا هلند؟ چون تعداد پناهنده‌های ایرانی در هلند زیاد است. تعداد ایرانی‌هایی که مراکز تحقیقاتی هلند را دارند، زیاد است. مثلا در مرکز «آکتان» هلند، بالغ بر چند هزار ایرانی حضور دارند. رئیس دپارتمان آنجا یک خانم بود، خیلی ایران را دوست داشت، ولی مخالف اسلام بود. 12سال است که با ایشان کار می‌کنم. جالب است زمانی که پسرم برای تحقیقاتش آنجا بود، تابلویی از عکس ایشان در کنار تصویر باحجاب من را روی دیوار اتاقش دیده بود. از ایشان پرسیده شما که با اسلام مخالف هستید چرا این عکس را روی دیوار گذاشته‌اید؟ ایشان در جواب گفته بود: «مادر تو فرق داشت، به من خیلی چیز‌ها را یادآوری کرد و یکی از مهم‌ترین چیزهایی که برخلاف ایرانی‌های دیگر به من ثابت کرد، این بود که نسبت به اعتقادش ثبات قدم داشت؛ همیشه در دانشگاه چادر سرش بود. می‌‌گفت این چادر نماد کشور من و نماد زن ایرانی است.» وقتی این فتنه اغتشاشات پیش آمد، حدود هفت نفر از استادان به من زنگ زدند و با نگرانی می‌پرسیدند: «خودت و خانواده ات در امنیت هستید؟ چون مدرک دومت است، می‌توانیم از تو حمایت کنیم که بیایی اینجا.» گفتم می‌‌خواهید از امنیت اینجا فیلم بگیرم و برای‌تان بفرستم. می‌گفتند بیشترین خبرها و حرف‌های بدی که از ایران گفته می‌شود، از طرف هم‌میهنان خودت است.
   
چرا صفر و یک
حدود سه سال است مشغول آموزش نیروهای توانمند ایرانی هستم تا برای گذراندن دوره‌های خارج از کشور عازم‌شان کنیم. افرادی که اعتقاد اخلاقی دارند و به اسلام پایبندند.همیشه می‌گویم استادان ما باید برای دوره‌های پنج - شش ماهه بروند و برگردند. از دانش‌آموز تا استادان وقتی از کشورهای اروپایی و آمریکایی صحبت می‌کنند،به حرف‌های رسانه و بعضا اقوام‌شان استناد می‌کنند! در حالی که زمانی حرف ما مستند است که تجربه دقیقی از مسأله مورد بحث داشته باشیم. مرتبا می‌گویند آنجا بهشت برین است و... درواقع خوبی‌‌ها و بدی‌‌ها را مقایسه نمی‌کنیم و به قول خودشان آمار صفر و یک می‌دهیم که «یک» آنها هستند و «صفر» ما هستیم! نتیجه این‌که باید نیرویی تربیت کنیم که برود آنجا، واقعیت‌ها را ببیند و بیاید. امثال برنامه‌هایی مثل «سندباد» در این زمینه خیلی راهگشا است. باید واقعیت تمام کشورهایی که ایرانیان به آنها مهاجرت کرده‌اند را نشان دهیم.مدتی پیش استادی که رئیس کمیسیون گردشگری کشورش بود را به شهر یزد دعوت کردم؛ نشسته بودیم کنار امیرچخماق، ایشان با تماشای خانواده‌های ایرانی به گریه افتاد، می‌‌گفت: «چیزی که من در شما‌ها دیدم، خود شما ندیدید. شما‌ نعمت‌های خاصی دارید که ما‌ نداریم.»
   
مرور یک تجربه
همسرم فارغ‌التحصیل شریف بود، به من می‌‌گفت مخالفم که پسرمان به دانشگاه صنعتی شریف برود، چون جوّ آنجا طوری است که استادان از همان ترم اول، برای رفتن و این‌که ایران خوب نیست، روی دانشجوها کار می‌‌کنند. از طرفی دل‌مان می‌خواست در جایگاه پدر و مادر، فرزندمان را در انتخاب آزاد بگذاریم. سال دوم دانشگاه، گفتم برای تجربه به مرکز خودمان برو. برای «مهندسی بافت» به مرکز آکته رفت. بعد از این‌که برگشت، نظرش این بود که باید برود تجربه کند. استاد بزرگوارمان آقای دکتر پورزندی به من گفت: «بی‌بی‌خانم با شرایطی که او در ایران دارد، هرگز در اروپا و آمریکا دوام نمی‌آورد، بگذار خودش انتخاب کند.» وقتی پسرم برای فوق‌لیسانس ایران را ترک کرد، بعد از سه ماه گفت: «می‌خواهم برگردم. نکاتی که می‌گفتید، واقعیت است. اینجا به من می‌گویند شما ایرانی‌‌ها مثل کوکونات هستید، (نارگیلی‌‌ که پوسته قهوه‌ای دارد ولی می‌خواهد سفید باشد) در جمع آلمانی‌ها که نژادپرست هستند، می‌گویند شما ایرانی‌‌ها سنجاب‌های بامزه‌ای هستید که برای شادی ما آمده‌اید.» می‌گفت احترام و عزتی که در ایران دارم، هیچ جای دنیا ندارم. من رتبه اول دانشگاه «جرجیاتک» آمریکا هستم، در دانشگاه هاروارد چند سال «یواس ال‌ای» تدریس کردم، ولی باز هم احساسی می‌کنم که آنجا ما‌ را شهروند درجه دو می‌دانند! آنها با نیروهای نخبه‌ کشور ما این‌طور برخورد می‌کنند.
   
توجه غرب به علوم انسانی 
مسأله دیگری که اروپا وآمریکا برایشان مهم است وهفت سال است که خیلی دغدغه‌ام شده،این که فهمیدم آنهاروی علوم انسانی‌شان خوب کار کرده‌اند. ما دومین صادرکننده مغز ریاضی به دنیا هستیم. در نیروی کار پزشکی رصد کردند، در 50 و اندی ایالت آمریکا، در بخش پزشکی‌شان اعم از رادیولوژی، پرستاری و... بالغ بر 25 تا 30 درصد ایرانی‌‌ها در آن قسمت‌‌ها هستند و اگر یک روز ایرانی‌‌ها نروند سر کار، پزشکی آنها می‌‌خوابد. ما چه کار کردیم، آنها چه کار کردند. پزشکی‌‌ ما نیروی کار آنها شدند، مهندسی‌ ما نیروی کار آنها شدند اما علوم انسانی مال خودشان است، مدیریت و اقتصادشان مال خودشان است. خانواده سلطنتی اروپا همه‌ علوم سیاسی و حقوق می‌‌خوانند. من از نزدیک با آنها بوده‌ام، خصوصا زمانی که به سفارت می‌رفتم، آنها برای شرکت در جشن‌های ما می‌آمدند. 
   
برتری نژادی، شعار ملی
یک شعار ملی دارند. از ایالت کالیفرنیا و لس‌آنجلس تا نیومکزیکو، وقتی می‌روند به مدرسه، چه معلم و چه دانش‌آموز دست‌شان را روی قلب‌شان می‌گذارند و سرود ملی‌شان رامی‌‌خوانند که ما نژاد برتر دنیاهستیم، مامی‌خواهیم بردنیا حکومت کنیم. من تجربه بچه‌های همکلاسی‌ام را دیدم؛ درسرشان می‌‌کنند جایی که زندگی می‌‌کنند،بهترین هست!آنها هر روز پرچم کشورشان را می‌‌بوسند و افتخار می‌کنند ولی ما قدرشناسی اعتمادبه‌نفس را یاد ندادیم. به همین خاطر، هر ایرانی که می‌رود‌ آنجا، چه دختر و چه پسر،‌ حس تحقیر دارد. اگر شما تجربه‌ مهاجران به کشورهای اروپایی و آمریکایی را از نزدیک ببینید، هندی با همان پوشش و لباس محلی خودش می‌آید؛ ‌پاکستانی با لباس محلی خودش می‌آید چون به آن اعتقاد دارند، تنها افرادی که لباس و‌ مدل‌ و فرهنگ‌شان را عوض می‌کنند، ایرانی‌‌ها هستند. برخی از ایرانی‌‌ها که زبان‌شان خیلی خوب است، حتی می‌گویند نژادشان ایتالیایی است! 
   
ماندن در قایق شکسته
خیلی از بچه‌‌ها تفریحات آنجا را می‌‌بینند، خیلی‌‌ از مسائل را باور می‌‌کنند و تصمیم می‌گیرند که بروند. برای سفر به آمریکا به قصد تحصیل، چهار سال اول ویزای سینگل به تو می‌‌دهند؛ یعنی یک طرفه، فقط رفتن و برگشتن وجود ندارد. قایقی است که وقتی در آن می‌‌نشینی، قایق را می‌‌شکنند. ماندن در این قایق شکسته حکایت وقتی است که تو دیگر نمی‌توانی برگردی. چهار، پنج سال که سختی کشیدی و درس خواندی،‌ دیگر مجبوری بمانی. ما در این نقطه، ضعف داریم. 
   
اسکاری که ما می‌گیریم و اسکاری که شما...
من خیلی از برنامه‌های تلویزیون آنها را نگاه می‌‌کردم تا ببینم چه چیز خوبی دارند. با یکی از همکارانم که روان‌شناسی آماری و روان‌شناسی اجتماعی ‌‌خوانده بود و الان از فعالان رسانه‌ای در آمریکاست، وقتی بحث می‌‌کردیم، می‌‌گفت: «رسانه‌ ما در آمریکا شعارش با خانواده یکی است. چه درست، چه اشتباه. وقتی تلویزیون روشن است، همه از آنچه رسانه‌شان می‌گوید، متقاعد می‌شوند و این باعث پیشرفت، نظم نظام و تشکیلاتی که داریم، شده است اما شما در این قسمت ضعیف هستید.»
این حرفش برای من خیلی سخت بود که می‌‌گفت: «جایزه‌هایی که اسکار به شما می‌دهد، به دلیل آثاری است که فقر و مشکلات شما را نشان می‌‌دهد ولی فیلم‌هایی که از ما برنده اسکار می‌شوند، یک زندگی رویایی را نشان می‌دهد.» او معتقد بود تلویزیون در ایران واقعیت را نشان نمی‌دهد و درخانواده هم همین طوراست. ما که شهروند آمریکا هستیم، برای تمام برنامه‌های تلویزیون باید پول پرداخت کنیم. جالب است که آمریکا هفت شبکه دارد که برای ایران رایگان کار می‌‌کنند! برای شهروند خودشان، این امکانات را ندارند اما برای این‌که روی بچه‌های شما کار کنند و یک زندگی رویایی را نشان دهند، هزینه می‌کنند. اما در پشت پرده این خبر‌ها نیست. حدود هشت سال پیش، یکی از همکلاسی‌های ما، خانم قادری در آمریکا روی پروژه‌ سرطان کار می‌کرد. خودش سرطان گرفت و وقتی سرطانش پیش‌رونده شد، همان مرکز ام دی اندرسون که بالاترین مرکز درمان سرطان است، درمان ایشان را شروع نکرد تا ایشان فوت کرد. تنها کاری که کردند جسدش را در تابوتی خیلی شیک، برای خاکسپاری به شاهرود فرستادند. هر سال هم در آمریکا برایش مراسم یادبود برگزار می‌شود. اگر یک ایرانی با آنها این کار را می‌‌کرد، چه می‌‌کردند؟ در دانشگاه شریف دو سال کنار خانم میرزاخانی بودم، هم سن من بود. خاطراتش را ببینید. درمانش که شروع شد و بحث‌هایی که شد.
   
در سرِ ما کرده بودند که ...
دانشمندان‌ مهمانان کنگره می‌‌گفتند: ما هر وقت از زنان ایرانی سرچ کردیم، نام 12 زن ایرانی می‌‌آمد که همه خارج از کشور بودند. در سرِ ما کرده بودند که هر زن ایرانی اگر موفق است، در خارج از کشور است. معتقد بودند بزرگ‌ترین ظلمی که زنان ایرانی به خودشان می‌کنند این است که زنان ایرانی دانشمند و توانمند در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی‌ داخل ایران را به دنیا معرفی نکرده‌ایم تا وقتی نام آنها را سرچ می‌کنند، چیزی دستگیرشان شود. اما در این اجلاس، ما زنان ایران را به دنیا نشان دادیم. حدود 106کشور با رسانه‌هایشان آمده بودند و تبلیغ خیلی خوبی برای ایران شد. البته خیلی از مهمان‌های ما ریزش پیدا کردند چون به محض این‌که رسانه‌هایشان متوجه این اجلاس شدند و اطلاع‌رسانی کردند، دانشگاهایشان از آمدن این مهمانان جلوگیری کردند. هیات داوران ما اغلب از کشورهای اروپایی و آمریکایی بودند؛ می‌‌گفتند ایران خیلی خلاقیت به خرج داد. در دنیا ما فقط جایزه نوبل و جایزه فیلدز را داشتیم که تک‌بعدی کار می‌‌کنند. (جایزه‌ای که در کنگره اتحادیه جهانی ریاضیات، هر چهار سال، به ریاضیدانان جوانی که کار ارزنده‌ای در ریاضیات کرده ‌باشند، داده‌ می‌شود. سال ۲۰۱۴ مریم میرزاخانی به اولین زن در تاریخ اهدای این جایزه تبدیل شد. شاخصی که ما برای ایران داشتیم، جالب بود. می‌‌گفتند ایران شاخص‌ها را عمومی گذاشت. زنی که توانمند است، اگر دانشمند است خانواده را در چه جایی از نقشه دارد؟ همسرش را کجای نقشه دارد؟ چند فرزند دارد؟ به همه این نقش‌ها باید امتیاز داده می‌شد. ما شاخص‌های عمومی را که هیچ وقت در دنیا بررسی نشده بود، طرح کردیم. خانم‌‌های ما وقتی خودشان را معرفی می‌‌کردند، می‌‌گفتند ما یک زن، همسر و یک مادر هستیم و بعد یک دانشمند یا مثلا اقتصاددان هستیم. داوران معتقد بودند زنان ایرانی نقش مادری و همسری را فراموش نکرده‌اند. جالب است خیلی از این تفاهم‌نامه‌‌ها (در اجلاس) را بانوان دنیا احساسی امضا کردند که اگر در این اجلاس آقایان هم بودند، خیلی از این قرارداد‌ها و تفاهم‌نامه‌‌ها امضا نمی‌شد! خانم رئیس‌جمهورشان می‌گفت شما زنان ایرانی چقدر باهوش هستید که از ویژگی‌های زنان استفاده کردید و با مدیریتی عالی حرف‌هایتان را از طریق مهمانان‌تان مطرح کردید. 

توصیه رهبر معظم انقلاب
پنج سال پیش در دیداری که با حضرت آقا داشتیم، ایشان گفتند شما زنان، خودتان درباره خودتان صحبت کنید، خودتان، مسائل خودتان را طرح کنید. به شخصه معتقدم ‌اگر براساس شایسته‌سالاری باشد، در خیلی از این جایگاه‌ها که صندلی‌هایش به وسیله آقایان پر شده، اگر خانم‌‌ها نشسته بودند خیلی بهتر می‌‌توانستند عمل کنند. ‌200 و اندی نماینده مجلس داریم و فقط 16-15 نماینده زن. اتفاقا مهمانان اجلاس هم این انتقادرا داشتند. می‌گفتند شما خودتان را خوب نشان داده‌‌اید اما آمار زنان اجتماعی‌ و سیاسی‌تان کم است. ما کتاب‌های استاد مطهری را خوانده‌ایم، خیلی از مسائل را می‌‌دانیم. زن اگر توانمند باشد، می‌تواند مدیریت کند. رهبر‌  ما به کرات سفارش کرده‌‌اند توانمندی زنان نخبه را به کار بگیرید‌. 

1- به عنوان زن ایرانی که نماینده کشورم هستم، به آنچه گفته بودم عمل کردم
2- ما در کشورمان 911 شرکت دانش‌بنیان با مدیریت یک زن داریم
3- در کنگره زنان تأثیرگذار180 زن دانشمند جهان، مهمان ایران بودند
4- براساس آمار، بالغ بر 70 درصد ایران‌هراسی به وسیله خود ایرانی‌‌ها ایجاد می‌شود
5- باید واقعیت کشورهایی که ایرانیان به آنجا مهاجرت کرده‌اند را نشان دهیم
6- در صنعتی شریف، استادان  از همان ترم اول، برای رفتن روی دانشجوها کار می‌‌کنند
7- در سرِ ما کرده بودند که هر زن ایرانی اگر موفق است، در خارج از کشور است 
8- در بخش پزشکی 50 ایالت آمریکا 25 تا 30 درصد ایرانی‌‌ها مشغول هستند
9- آمار صفر و یک می‌دهیم که یک آنها هستند و صفر ما هستیم!
10- ما دومین صادرکننده مغز ریاضی به دنیا هستیم

مریم فلاح‌ - نویسنده و پژوهشگر