تبلور هنر هزار ساله

تبلور هنر هزار ساله

این روزها مستندی روی پرده سینماست که از هنر کهن خیمه‌شب‌بازی که بیش از هزار سال در فرهنگ و هنر ایرانی ریشه دارد و همچنین اولین افرادی که نسل به نسل این هنر را ادامه دادند، صحبت می‌کند؛ فیلمی که هشدار می‌دهد این هنر کهن را که میراث نیاکان ماست، نباید فراموش کنیم.

شخصیت اصلی این مستند سیاوش ستاری است که تلاش می‌کند با خیمه سیار خود این هنر را به کل ایران ببرد و به مردم بشناساند و شاید او از آخرین بازماندگان یا زنده‌کنندگان این هنر به حساب بیاید. پوریا نوری، کارگردان این مستند پیش از ساخت «لعبت‌باز» دو فیلم دیگر به نام‌های «قلیچ» درباره وحید قلیچ، فوتبالیست و «سفید ناب» را درباره پرویز فنی‌زاده و کارنامه بازیگری‌اش ساخته است. اکران این مستند بهانه‌ای شد تا با این کارگردان گفت‌وگو کنیم که در ادامه از نظر می‌گذرانید:
 
شما پیش از این دو مستند ساخته بودید که تنها شاید یکی از آنها مرتبط به حوزه سینما و نمایش بود؛ چه موضوعی شما را به سمت ساخت مستند لعبت‌باز سوق داد؟
من علاقه‌مند به قصه‌هایی هستم که درباره فرهنگ و هنر ایرانی است و به‌واسطه ستاره اسکندری و موزه خیمه‌شب‌بازی ایران با سیاوش ستاری آشنا شدم. او از بازمانده‌های اساتید خیمه‌شب‌بازی ایران است که به شکل جدی و مستقل خیمه‌شب‌بازی را ترویج می‌کند و ادامه می‌دهد. وقتی جست‌وجو کردم، متوجه شدم که درباره خیمه‌شب‌بازی به شکل مستقل فیلمی تولید نشده؛ یعنی فیلمی وجود داشته که بخش‌هایی از آن درباره خیمه‌شب‌بازی باشد اما درباره تأثیر خیمه‌شب‌بازی و خانواده‌هایی که نسل در نسل به خیمه‌شب‌بازی پرداخته‌اند هیچ کاری تولید نشده است. من متوجه شدم آقای ستاری آرزویی در جوانی داشته که بتواند یک تماشاخانه سیار داشته باشد و به شهرها و روستاهای مختلف و مناطق محروم برود تا این هنر و عروسک مبارک را به بچه‌های نسل‌های جدید معرفی کند. شروع مستند فیلمبرداری لعبت‌باز با راه افتادن این تماشاخانه سیار و این خیمه‌شب‌بازی بود. این جزو دغدغه‌‌هایی بود که با وجود اطلاعات کم در شروع ساخت، به خیمه‌شب‌بازی پرداختم. البته تلاش‌های سیاوش ستاری و استمراری که نسبت به تدریس خیمه‌شب‌بازی داشت، موجب شد تا به این سمت برویم. همچنین پژوهش‌های این مستند همزمان با فرآیند فیلمبرداری انجام شد، چون حضور سیاوش ستاری وزنه‌ای برای پژوهش فیلم هم محسوب می‌شد.
 
به‌نظر می‌رسد تمرکز شما روی افراد زنده نگهدارنده هنر خیمه‌شب‌بازی است، تا این‌که بخواهید به‌طور انحصاری به خیمه‌شب‌بازی که شخصیت‌های متنوعی مانند پهلوان‌پنبه دارد، بپردازید.
بله. ما وقتی تلاش‌های سیاوش ستاری را به‌عنوان استاد خیمه‌شب‌بازی دنبال می‌کنیم، در فیلم به تاریخچه خیمه‌شب‌بازی هم می‌رسیم؛ یعنی در فیلم هم نشان می‌دهیم خیمه‌شب‌بازی چطور از ایران وارد می‌شود و چه اساتیدی توانستند هنر خیمه‌شب‌بازی را گسترش دهند تا به سیاوش ستاری می‌رسد. معتقدم برای پرداختن به خود موضوع خیمه‌شب‌بازی نیاز به یک سریال چند قسمتی دارید تا بتوانید تمام اجزای این هنر گسترده را نمایش دهید.
 
بعضی منتقدان معتقدند اگر به وجوه خیمه‌شب‌بازی بیشتر پرداخته می‌شد که در زمان قاجار به‌عنوان هنر انتقادی و اعتراضی از آن استفاده می‌شد و شخصیت‌های دیگری به جز مبارک داشت، ممکن بود دیدگاه مخاطب که این نمایش تنها متعلق به کودکان است، تصحیح شود.
بله. من این نظر را قبول دارم و خیمه‌شب‌بازی از گذشته هنری نقادانه نسبت به وضعیت جامعه بوده اما اگر می‌خواستم به جز زنده‌کنندگان خیمه‌شب‌بازی به جوهره این هنر بپردازم، شامل موضوعات گسترده‌ای می‌شد که خط اصلی فیلم ــ شخصیت سیاوش ستاری ــ درون آن گم می‌شد. او با مهاجرت دخترش که تحصیلکرده نمایش عروسکی است، تلاش می‌کند که گروهی را ایجاد کند. تفاوت سیاوش ستاری با نسل قدیم خیمه‌شب‌بازی این است که نسل قدیم این هنر را به شکل موروثی یاد می‌گرفتند، اما سیاوش تحصیلکرده هنرهای نمایشی بود که هنر خیمه‌شب‌بازی را با معاشرت با آدم‌های مختلف بتواند به‌دست بیاورد و آموزش دهد. او البته قصه‌های دیگری را هم وارد خیمه‌شب‌بازی کرده و این هنر را از شکل سنتی و کلاسیک خارج و به فضای روزگار امروز نزدیک‌تر کرده است. به‌عنوان مثال، در فیلم شاهد قصه مردان نمکی در زنجان هستیم. 
 
علت انتخاب روستاهای جنوب کشور به‌خصوص سیستان‌و‌بلوچستان برای اجرای خیمه‌شب‌بازی چه بود؟
سیاوش ستاری سال‌ها ایده تماشاخانه سیار را داشته و به مکان‌های دولتی می‌رفت تا بتواند ایده‌اش را اجرا کند اما هیچ‌گاه امکان حمایت دولتی نداشته تا این‌که رئیس وقت مناطق آزاد در سال 98 به او می‌گوید که ماشین خیمه‌شب‌بازی را به او می‌دهد؛ یعنی علت انتخاب چابهار و سیستان و بلوچستان فراهم شدن زمینه‌های اجرای آن در این مناطق است و این‌که بتواند بذر آرزو را در دل بچه‌های جنوب کشور بکارد. البته سیاوش ستاری تماشاخانه سیارش را به کل ایران برده است اما مقطع فیلمبرداری ما همزمان با ورود به جنوب کشور بود. به‌قدری سیاوش در جنوب کشور به‌دلیل تماشاخانه سیارش معروف شد که همه با دست او را نشان می‌دادند. تأثیر این نمایش به‌قدری بود که یکی از بچه‌ها از پشت سر صدای مبارک را تقلید می‌کرد. کار سیاوش ستاری صرفا برگزاری کارگاه آموزشی پیرامون خیمه‌شب‌بازی بود اما این‌که بتواند پیگیری کند تا الان چه اتفاقی برای بچه‌ها و تلاش‌شان برای یادگیری افتاده، کار سختی است ولی حداقل بچه‌ها با این هنر آشنا می‌شوند و هم می‌تواند جرقه‌ای برای ادامه دادن این هنر باشد. 
 
چه چالش‌هایی برای ساخت این مستندداشتید وآیاهزینه ساخت مستند باتوجه به بالا بودن هزینه تولید فیلم برایتان چالش نبود؟
ما درچابهار و بلوچستان، زنجان، تهران، اصفهان وخانه موزه خیمه‌شب‌بازی فیلمبرداری کردیم.با توجه به این‌که سال‌ها عکاسی فیلم و سریال انجام دادم، تجهیزات فیلمبرداری و عکاسی را داشتم و ازجایی حمایت نشدم و تهیه‌کننده خودم بودم. فیلمبرداری فیلم ما حدود چهار سال طول کشیدوالبته این فیلمبرداری چندان مستمر نبود وباتوجه به اتفاقاتی که برای سیاوش می‌افتاد، فیلمبرداری می‌کردم. گاهی این اتفاق می‌افتاد که خانواده‌ها بچه‌ها را از جلوی اجرای نمایش برمی‌داشتند و آن هم به‌دلیل ناآشنایی با این هنر بود وگرنه به‌جز موضوع گرمای هوا و شرجی بودن، مشکل خاصی نداشتیم. 
 
چه بازخوردی از کسانی که مستند را دیدند و اهل فن بودند، دریافت کردید؟
ما فیلم را در خانه پروین اعتصامی، موزه سینما و خانه هنرمندان اکران کردیم و بازخوردهای خوبی از اهالی فن از‌جمله حسین ریگی، فیلمساز اهل بلوچستان دریافت کردیم. اکثر مخاطبان به ما گفتند که نوعی صمیمیت را بعد از تماشای فیلم احساس کردند و اقشار مختلفی از قبیل مستندسازان کارکشته‌ و مردم عادی توانستند ارتباط خوبی با فیلم برقرار کنند.
 
از مشکلات مستندسازی در شرایط فعلی بگویید.
مستندسازی درشرایط فعلی جامعه باتوجه به هزینه‌های تولید به شکل مستقل کاربسیاردشواری است.تامین هزینه‌های فیلمبرداری و جابه‌جایی‌های فیلمساز نیازمند حمایت‌هایی است که متاسفانه از سوی مسئولان و نهادهای دولتی به‌شدت کمرنگ شده و همین موضوع پروسه تولید آثار مستند را بسیار دشوار می‌کند. از طرفی سفر به مکان‌های ناشناخته که در پروسه ساخت لعبت‌باز با آن مواجه شدیم مانند سفر به استان سیستان‌و‌بلوچستان، نیازمند آمادگی زیادی است تا لحظاتی که امکان تکرار ندارد به بهترین شکل ثبت و ضبط شود.

یادآوری فراموش‌شدگان 
پوریا نوری، کارگردان و مستند‌ساز فیلم لعبت‌باز درباره انگیزه‌اش از ساخت مستندهای قبلی و متأخرش یعنی لعبت‌باز به جام‌جم گفت: من در سه مستند قلیچ، سفید ناب و لعبت‌باز که هرکدام شغلی دارند؛ یکی فوتبالیست، یکی بازیگر و یکی هم خیمه‌شب‌باز است، تلاش کردم علیه فراموشی این اشخاص تأثیرگذار یا هنرهایی مثل خیمه‌شب‌بازی که روبه فراموشی است،کاری انجام دهم. به‌عبارتی،تمام تلاشم این بوده‌ که نوری برجایی بتابانم‌که تا‌به‌حال دیده نشده است.پیگیری وتلاش سیاوش ستاری برای خیمه‌شب‌بازی‌،عشق به تئاتر وسینمابرای پرویز فنی‌زاده،اوراآدم متفاوتی‌می‌کند.همچنین قلیچ هم12سال دروازه‌بان بوده و فراموش‌شده وبه همین دلیل سعی کردم به این سه نفرکه تلاش کردندودرخاطره‌جمعی جامعه‌فراموش شدند،ادای دینی کرده باشم. 

نسرین بختیاری - گروه فرهنگ و هنر